سرویس سیاسی «فردا»: عماد افروغ با بيان اينکه پروژه اسلام هراسي و اسلام ستيزي در دستور کار نظام سرمايهداري و يا به عبارتي پيوند ناميمون استکبار و صهيونيسم قرار گرفته است، اظهارداشت:
سياست برخي دولتهاي غربي بر خلاف ظاهر آزادی خواهی و طرفداری از دموکراسی بر اصل تجاوز استوار است و سياستهاي غربي که امروز بر جهان حاکم است، مبنايش بر ديگر سازي استوار است يعني هويت و ذات مشخص و تعريف شدهاي ندارد و مدام در پي اين است که دشمني براي خود به وجود آورده و از قبل آن هويتي به دست آورد. افروغ با بيان اينکه امروزه بعد از فروپاشي بلوک شرق اين ديگر سازي، در قالب اسلام هراسي و اسلام ستيزي خود را عيان ساخته است، تصريح کرد: بسياري از متفکران غرب بر اين موضوع اذعان دارند که بعد از فروپاشي بلوک شرق تمام دغدغه نئوليبرالسم در قالب نظريه جهانيسازي اين بود که اسلام را به عنوان رقيب جدي خود معرفي کند. این کارشناس مسائل فکري فرهنگي در گفتگو با «باشگاه خبرنگاران جوان» با بيان اينکه سياستهاي دوگانهاي را در اين زمينه شاهد هستيم،
اضافه کرد: از يک سو غربيها در ذيل تئوري مسئوليت اجتماعي در آزادي، مسئوليتهايي را براي صاحبان جرائد مختلف قيد ميکنند و از طرف ديگر وقتي پاي توهين به يک دين بزرگ و مقدس به ميان کشيده ميشود، بحث آزادي رها از هر گونه مسئوليتي را مطرح ميکنند که اين در واقع نوعي رفتار متناقض است که اگر مسئوليتي را براي آزادي رقم ميزنيم نبايد تبصرهاي در آن ايجاد کنيم. افروغ با تاکيد بر اينکه مسئولیت اين هتک حرمت ها ی برنامه ریزی شده، مستقیم و غیر مستقیم بر عهده دولت های ذی ربط است، خاطرنشان کرد: من تعجب می کنم چرا در توجیه این قبیل هتاکی ها به حربه و ارزش آزادی خواهی چنگ می زنند و استناد می کنند، مگر یکی از خط قرمزهای نظریه آزادی گرایی در مطبوعات توهین به اشخاص نیست؟ بماند که این نظریه در خود آمریکا جای خود را به نظریه مسئولیت اجتماعی داده است. نطریه ای که خط قرمزها را به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی هم تسری داده است. واقعا حاکمان آمریکا چه توجیهی برای این رفتار دوگانه خود دارند؟ خواهش بنده این است که با این توجیهات ناروای خود آزادی و آزادی خواهی را به ابتذال نکشید، حداقل به آراء بسياري از متفکران بزرگ غرب که بحث توجه به
قید و بندهایی در آزادی را مطرح کرده اند، رجوع کنید. افروغ گفت: اين ساده انگارانه است که فکر کنيم چند نفر ناشي فيلمي را ساخته و پخش کردهاند. مسئولیت مستقیم بر دوش آنهاست، اما نباید در این بین از مسئولیت بستر سازان و اغواگران اصلی غفلت کرد. اين استاد جامعه شناسي با اشاره به اينکه بحث آزادي بيان مختص به يک محدوده جغرافيایی خاص نيست و اين کار ممکن است اهانت به عقايد افرادي باشد که در محدوده جغرافي ما هم زندگي نکنند، بيان داشت: به هرحال معتقديم اين کار اقدامي کاملا با برنامه در جهت اسلام هراسي و اسلام ستيزي است. تجدید نطر در روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، تلاش در جهت تقویت وحدت درون دینی و بینا دینی، ایجاد اتحادیه های منطقه ای، اسلامی و جهانی از راه کارهای پیشنهادی برای مقابله با عوامل اصلی و بستر ساز این قبیل هتاکی هاست. اين منتقد سياسي با بيان اينکه انقلاب اسلامي که در ايران اتفاق افتاد يک انقلاب ايراني و محدود به جغرافياي ما نبود، تصريح کرد: اين تفسيرهاي غلطي است که بعضا در داخل کشور هم شنيده ميشود، انقلاب اسلامي در واقع انقلابي است که امروزه ما شاهد بروز مجدد آن در کشورهايي مانند مصر، ليبي، تونس، يمن و
امثال ذلک هستيم، اسلامي که آزادی، کرامت و عزت، عدالت، اخلاق و معنويت انسانها اصرار ميورزد و با استبداد و استکبار مخالف است. ما با اين ادبيات اسلامي روبرو هستيم و اين ادبياتي نيست که به مذاق نظام سرمايهداري يا نظامهاي مرتجعي که در کشورهاي اسلامي سابقه دار هستند، سازگار باشد. البته در اينجا مسئوليتي نيز متوجه جمهوري اسلامي و کشورهايي است که به لحاظ ايجابي نقش خود را به خوبي ايفا نکرده و معرفی خوبي از اسلام عرضه نميکنند. افروغ با بيان اينکه ابزار هنر به ويژه سينما می تواند ابزار خوبی برای معرفی اسلام جامع و اصیل باشد، تصريح کرد: در جمهوري اسلامي فيلمهاي بسيار خوبي در زمينه معرفي زندگاني و سيره انبيا(ص) ساخته شده است و اين نشان ميدهد که برخلاف رفتار برخی جریانات حاکم غرب مبني بر پيامبرستيزي و پيامبر هراسي، ما اين نگاه را نسبت به پيامبران آنها نداريم، اماچيزي که هست ما نسبت به معرفي شخصيت بزرگوار پيامبر اکرم (ص) به عنوان رسول رحمت که رحمتش شامل کل جهان ميشود کار زيادي انجام ندادهايم و اين چهره بزرگ و رحمانی را معرفي نکره ايم و اجازه داده ايم که قرائتهاي طالبانيزم و اسلام خشن مانور دهند و حداقل
اين است که ما از ابزار هنري و سينمايي براي مقابله با اين اسلام طالبانيزم براي شناساندن پيامبر رحماني و اسلام رحماني خوب استفاده نکرده ايم. وي در پايان خطاب به مسئولان غربي گفت: به پيامدهاي آزاديهاي بيان خود بينديشيد؛ روز اول که در تاريخ جهان بحث آزادي بيان مطرح شد، بحث آزادي ابتذال، توهين و اسائه ادب نبود، آزادي در جهت عزت انسان بود، در جهت ارزشهاي متعالي و براي دوري از استبداد و بندگي بود، لذا مسئولان غربي نقطه عزیمت آزادي بشري را فراموش نکنند و خودشان با دست خودشان آزادي بشري را به ابتذال نکشانند. چرا که آن دغدغهاي که آزاديخواهان متفکر داشتند اين نبود که اين آزادي در خدمت ابتذال و توهين به عقايد دیگران به کار گرفته شود. این قبیل هتاکی ها نه تنها به نشر آزادی کمکی نمی کمد، بلکه سد راه هر گونه نقد سالم و سازنده بوده و توهینی آشکار به نفس آزادی است.
دیدگاه تان را بنویسید