«فصل شيرين كرمانشاه»
در مدتي كه من در اسلامآباد و سپس در زندان كرمانشاه بودم، شهيد محراب مرحوم اشرفي اصفهاني در كرمانشاه بود. ايشان مكرراً از من احوالپرسي ميكرد. حتي يك بار هم براي ديدار من به زندان آمد.
ايسنا: «آيتالله محمد يزدي، رئيس شوراي عالي جامعه مدرسين حوزهي علميه قم، از جمله مبارزين انقلابي بود كه توسط رژيم پهلوي دستگير و به كرمانشاه تبعيد شد. به مناسبت سفر حضرت آيتاللهالعظمي خامنهاي به استان كرمانشاه، پاي صحبتهاي آيتالله يزدي نشستيم تا خاطرات ايشان را از كرمانشاه و مردم آن و همچنين سفر رهبر انقلاب به اين استان بشنويم.» متن اين گفتوگو به شرح زير است: «- جنابعالي در جريان مبارزه با رژيم پهلوي به كرمانشاه تبعيد شديد. لطفاً از حال و هواي آن روزها بگوييد. - تقريباً دو سال مانده به پيروزي انقلاب، يعني همان هنگام كه تعداد زيادي از طلاب و فضلاي حوزهي علميهي قم و بهخصوص اعضاي جامعهي مدرسين را به جاهاي مختلف تبعيد و زنداني كرده بودند، من هم به اسلامآباد تبعيد شدم كه در آن موقع به شاهآباد معروف بود. البته پس از آن، تبعيد من تبديل شد به زنداني شدن و حبس در كرمانشاه. در مدتي كه من در اسلامآباد بودم، روزها به مسجد ميرفتم و كار تبليغاتي خود را با همكاري يكي از روحانيون شروع كردم. پس از مدتي با اشخاص ارتباط پيدا كردم و جلسههاي خصوصي براي جوانان را نيز در خانهها تشكيل داديم. در حقيقت يك بخش تبليغات رسمي را در مسجد داشتم و يك بخش هم در منزل. خودم از آن وضعيت راضي و خوشحال بودم؛ بهخصوص كه روحاني محترم آنجا خيلي همكاري ميكرد. تا رسيد به يك نيمهي شعبان تاريخي كه حضرت امام رضواناللهتعاليعليه از نجف پيغام دادند، يك نوع دستور كه ما امسال عيد نداريم ولكن مسلمانها مسائل را براي مردم بگويند. خوشبختانه چون كرمانشاه و اسلامآباد در مسير رفتوآمد به عراق بود، معمولاً كساني كه ميرفتند عراق و ميآمدند، سري هم به ما ميزدند و ما در جريان پيغامهاي امام رحمهالله قرار ميگرفتيم. آن پيام امام خميني رحمهالله كه رسيد، من از فرصت استفاده كردم و به دوستاني كه ميآمدند به ديدن ما، چه از كرمانشاه. چه از سرپلذهاب يا شهرهاي ديگر استان، گفتم كه براي شب عيد آماده باشيد. شب عيد هم خودم به مسجد رفتم. جمعيت بسيار خوبي هم آمده بود. آن شب هرچه كه دلم ميخواست، گفتم و تا از مسجد آمدم بيرون، مرا بازداشت كردند و به شهرباني بردند و بعد از آن هم فرستادندم به زندان. در مدتي كه من در اسلامآباد و سپس در زندان كرمانشاه بودم، شهيد محراب مرحوم اشرفي اصفهاني در كرمانشاه بود. ايشان مكرراً از من احوالپرسي ميكرد. حتي يك بار هم براي ديدار من به زندان آمد. - جنابعالي در مراوداتي كه با مردم كرمانشاه در قبل و پس از انقلاب داشتيد، روحيات عمومي و انقلابي آنان را چگونه يافتيد؟ - آن مدتي كه من در كرمانشاه بودم، مردم آنجا را بسيار پُرمهر و پرمحبت ديدم. به نظر بنده كرمانشاهيها به شرايط زماني توجه داشته و دارند. آن زمان هم به واسطهي خدمات شهيد محراب مرحوم آيتالله اشرفي اصفهاني، انقلابي بودند. البته من قبل از اين هم يكي دو بار به دعوت مرحوم اصفهاني به كرمانشاه رفته بودم و در مسجد ايشان منبر رفته بودم و بازداشت هم شده بودم ولذا شناخت خوبي نسبت به آنجا داشتم. يك بار به شكل خاصي و به دعوت مرحوم اصفهاني رفته بودم كرمانشاه. از كوچه پسكوچه به مسجد ايشان رفتيم، ولي ديديم كه مسجد در محاصرهي نيروهاي ساواكي است. آن هنگام بنده ممنوعالمنبر بودم. با ايشان به داخل مسجد رفتيم و من كنار ايشان نشستم. مداح شروع به مداحي كرد تا مجلس آماده شود، يكي آمد روبهروي من نشست و گفت: شما امشب حق منبر رفتن در اينجا را نداريد، گفتم: خيلي خوب من در جريان هستم، وقتي فضا آماده شد، رفتم همان پلهي اول منبر نشستم و بحثم را شروع كردم و هر چه دلم خواست، گفتم و بعد هم همراه مرحوم اشرفي اصفهاني از مسجد آمديم بيرون. اگر آن شب مردم همكاري نميكردند، من نميتوانستم از آنجا خارج شوم. موقعي كه در زندان بودم نيز افرادي ميآمدند و احوالپرسي ميكردند و پيامهاي مرحوم اشرفي اصفهاني را رد و بدل ميكردند. فصل شيريني از دوران قبل از انقلاب من در كرمانشاه گذشت. - با توجه به پيشنيهي سفرهاي استاني رهبر انقلاب اسلامي، به نظر شما اين سفر چه آثار و نتايجي در پي خواهد داشت؟ - بهخصوص در استقبال مردم و حضور آنان در سخنرانيهاي معظمله كه ضد انقلاب به چشم خود رابطهي بين مردم و رهبري و روحانيت را خواهد ديد. اثر دوم، تقويت روابط بين ايران و عراق به واسطهي مرزي بودن كرمانشاه است. همچنين تقويت شيعيان در عراق را ميتواند به دنبال داشته باشد. پايين آمدن اختلافات قومي و قبيلهاي و همچنين اختلافات ميان شيعه و سني نيز ميتواند از ديگر ثمرات اين سفر باشد.»
دیدگاه تان را بنویسید