اسیدپاشی به خاطر کری خوانی در اینستاگرام
مرد جوان که در جریان درگیری با اسیدپاشی باعث نابینایی مردی شده بود، ادعا کرد خود نیز قربانی اسیدپاشی شده است. در حالی که شاکی پرونده مدعی خودسوزی متهم بود، پرونده متهم برای معاینات پزشکی قانونی به این مرجع قضایی ارجاع داده شد.
جام جم: رسیدگی به پرونده اسیدپاشی به دو جوان در یکی از پارکهای محله خزانه تهران از اوایل شهریور ۹۵ با شکایت قربانیان اسیدپاشی در دستور کار پلیس قرار گرفت. یکی از قربانیان اسیدپاشی که جوانی به نام مهدی بود بعد از انتقال به بیمارستان در پاسخ به سوالات پلیس و طرح شکایت خود به ماموران گفت: روز حادثه من و دوستم صابر در پارک خزانه بودیم که ناگهان متوجه شدیم نزاعی بین چند جوان رخ داده است. ما برای پادرمیانی و جدا کردن چند جوانی که با هم درگیر شده بودند به محل حادثه رفتیم، اما یکدفعه یکی از آنها با چاقو به ما حمله کرد و بعد هم به روی ما اسیدپاشید. او همان کسی بود که پیش از این هم با من درگیر شده بود و من را به اتهام ضرب و جرح و تخریب اموال به زندان انداخته بود.
در حالی که جراحات ناشی از سوختگی و اصابت چاقو در بدن مهدی شدید بود، وی تحت معالجه و درمان قرار گرفت، اما شدت سوختگی به حدی بالا بود که یکی از چشمهای مهدی تخلیه شد.
با اطلاعاتی که شاکیان پرونده در اختیار ماموران قرار دادند، حدود یک ماه بعد از حادثه متهم که جوانی به نام کیوان بود به دام قانون افتاد. او در برخورد اولیه با ماموران پلیس لب به اعتراف گشود و به اسیدپاشی اعتراف کرد و گفت: من از قبل با مهدی اختلاف داشتم و روز حادثه وقتی ناگهان او را دیدم، به فکر انتقام افتادم.
با اعتراف متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد. در حالی که شاکی توانسته بود رضایت صابر را جلب کند، پرونده با شکایت مهدی رسیدگی شد.
مهدی در ابتدای جلسه رسیدگی گفت: بعد از اینکه دو ماه در بیمارستان بودم، معجزهآسا از مرگ نجات پیدا کردم، اما هرگز به زندگی طبیعی برنگشتم. کارم را از دست دادهام و چشمم نابینا شده است و تقاضای دیه دارم.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد و در دفاع از خود ادعا کرد که خودش قربانی اسیدپاشی از سوی مهدی است. او گفت: من اتهام اسیدپاشی را قبول ندارم و تحت فشار اعتراف کرده بودم. مهدی جوان شروری است و یک سال قبل از حادثه در محل با هم درگیری لفظی پیدا کردیم.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد و مهدی به گاراژ محل کار من آمد و فحاشی کرد و شیشههای گاراژ را شکست. من هم از او شکایت کردم و مهدی به زندان افتاد، اما باز تهدیدم میکرد و میگفت روزگارم را سیاه میکند. مهدی بعد از آزادی در اینستاگرام برایم کری میخواند و روز حادثه دوباره سراغم آمد و روی من اسید پاشید. چون مهدی از اشرار محل است احتمال دارد بعد از درگیری با من با فرد دیگری درگیر شده و در نزاع دیگری دچار سوختگی شده باشد، اما من بیگناهم.
قضات دادگاه بعد از بررسی محتویات پرونده دستور ارجاع پرونده به پزشکی قانونی و معاینه متهم را صادر کردند تا مشخص شود سوختگی بدن او ناشی از خودسوزی است یا قربانی اسیدپاشی شده است
دیدگاه تان را بنویسید