۳۸ ساعت دلهره مرد کارخانه دار در صندوق عقب خودرو

کد خبر: 900912

یک مهندس معمار وقتی با مشکل مالی روبه‌رو شد، نقشه ربودن دوست کارخانه‌دارش را اجرا کرد. او در مقابل آزادی گروگان، ۴۰۰ میلیون تومان پول خواست.

۳۸ ساعت دلهره مرد کارخانه دار در صندوق عقب خودرو

روزنامه ایران: نیمه‌شب پنجشنبه ۱۵ آذر مردی ناشناس با همسر مرد کارخانه‌داری تماس گرفت و گفت: «بهمن پیش ماست. برای آزادی‌اش ۴۰۰ میلیون تومان پرداخت کنید» بلافاصله تلفن قطع شد. زن جوان در شوک این تماس بود. از شب قبل که همسرش ناپدید شده، نگران بود و صبح نیز همراه برادرش به اداره یازدهم پلیس آگاهی رفته و خبر داده بود.

بدنبال اعلام ربوده شدن مرد ۳۰ ساله تیم ویژه‌ای از کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت برای دستگیری عاملان گروگانگیری و آزادی گروگان وارد عمل شدند.

بدنبال این تماس، کارآگاهان آموزش‌های لازم را به زن جوان و خانواده بهمن دادند. وی در تماس‌هایی که آدم ربایان می‌گرفتند طبق آموزش‌هایی که دیده بود سعی کرد تا مبلغی را که آن‌ها می‌خواهند پایین بیاورد. تا اینکه آن‌ها به توافق رسیدند برای آزادی بهمن ۱۰۰ میلیون تومان دریافت کنند. صبح جمعه ۱۶ آذر محل قرار در محدوده سعادت آباد زیر نظر گرفته شده بود.

برادر فرد ربوده‌شده در این رابطه گفت: ما دوبسته آبمیوه بزرگ را به جای پول بسته‌بندی کردیم. به آدم‌ربایان گفته بودیم که هم پول به آن‌ها می‌دهیم و هم دلار، طبق خواسته آن‌ها این بسته‌ها را داخل کیسه نایلونی و زیر درختی که محل قرارمان بود گذاشتیم. بعد از آن مأموران به کمین نشستند و در نهایت زمانی که یکی از آدم‌ربایان قصد داشت بسته را بردارد به سمتش رفتند.

مرد گروگانگیر با مشاهده مأموران سوار خودروی MVM شد تا از محل فرار کند، اما مأموران او را به محاصره درآوردند. متهم بدون توجه به هشدار‌های مأموران به فرار خود ادامه داد. بدین ترتیب لاستیک خودرو را هدف قرار داده و با رعایت قانون بکارگیری سلاح اقدام به تیراندازی کردند و متهم تسلیم شد. در بازرسی از صندوق عقب خودرو، مأموران با مرد کارخانه دار درحالی که دست و پا و دهانش بسته و گونی روی سرش کشیده شده بود مواجه شدند.

سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: متهم جوان برای تحقیقات به شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. بررسی‌ها برای دستگیری اعضای دیگر این باند نیز ادامه دارد.

مرد کارخانه‌دار که ۳۸ ساعت در صندوق عقب خودرواش حبس شده بود، از جزئیات گروگانگیری گفت: یک هفته قبل مرد ناشناسی با من تماس گرفت و گفت: قصد طراحی خانه‌اش را دارد. من کارخانه چوب و وسایل طراحی و تزئین خانه دارم. با مرد ناشناس قرار گذاشتم و به منطقه اوین رفتم. اما از او خبری نشد، همین طور که منتظر بودم ناگهان خودروی شیشه دودی را دیدم که به من نزدیک شد. اما شانس آوردم چرا که همان زمان مأموران گشت به خودرو مورد نظر شک کردند. مطمئنم که سرنشینان خودرو آن زمان قصد ربودن مرا داشتند که موفق نشدند.

او ادامه داد: بعد از آن دوباره با من تماس گرفته شد و اینبار در خیابان خردمند با من قرار گذاشتند. به محل قرار رفتم و بازهم کسی نیامد. از آنجایی که باید به پروژه‌ای در کن و سولقان سر می‌زدم آنجا را ترک کردم غافل از اینکه که آن‌ها مرا تعقیب می‌کنند. حدود ساعت ۷ بعد از ظهر بود که دو مرد به طرفم آمدند و با زور مرا سوار خودروی پرایدی کردند. آن‌ها بعد از بستن دست و پا و دهانم با چسب و طناب، یک گونی هم روی سرم کشیدند و مرا داخل صندوق عقب خودروی ام وی‌ام خودم انداختند. حدود ۳۸ ساعت بی‌هدف در خیابان‌های شهر می‌گشتند و در این مدت فقط به من یک بطری آب دادند. در تمام این مدت داخل ماشین بودم و حتی یکبار هم اجازه ندادند که از صندوق عقب بیرون بیایم. در بین راه دو مرد جوان مرا تحویل مردی دادند که خودش را اصغر معرفی کرد. از صدایش توانستم او را بشناسم با اینکه صدایش را تغییر داده بود، اما فهمیدم دوست خودم است. بهمن گفت: آن‌ها به من گفته بودند که من عتیقه‌ای را از کسی سرقت کرده‌ام و آن شخص آن‌ها را اجیر کرده تا مرا تحویل‌شان دهند و به عتیقه شان برسند. مدام هم می‌گفتند بزودی به تیم دیگری تحویلت می‌دهیم. برای همین زمانی که در صندوق عقب باز شد و صدای مرد جوانی را شنیدم که می‌گفت: ما پلیس هستیم نترس، باور نمی‌کردم. فکر می‌کردم همان باند دوم هستند که برای تحویل من آمده‌اند. اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که نجات پیدا کنم و بتوانم دوباره پیش خانواده‌ام برگردم.

گفتگو با متهم

مرد ۴۰ ساله، مهندس معمار و از دوستان شاکی پرونده است.

چه شد که نقشه آدم ربایی را کشیدی؟

من مشکل مالی پیدا کرده بودم و با سند‌سازی محکوم شده بودم. باید وکیل می‌گرفتم تا از من رفع اتهام شود. اما برای وکیل گرفتن نیاز به پول داشتم. البته فکر آدم‌ربایی از طرف من نبود.

چه کسی این نظر را داد؟

مدتی قبل در اتوبوس با مرد جوانی آشنا شدم. وقتی از مشکلم با خبر شد گفت: بهتر است یک فرد پولدار را بدزدی تا به راحتی پول بدست بیاوری. حتی او گفت: دو نفر را می‌شناسد که می‌توانند در این آدم ربایی به من کمک کنند.

چرا دوست خودت را انتخاب کردی؟

بهمن را از ۵ سال قبل می‌شناختم، در پروژه‌های ساختمانی باهم آشنا شدیم. اما یک سال قبل کم کم از هم فاصله گرفتیم. بهمن وضع مالی مناسبی داشت و از آنجایی که با شرایط زندگی‌اش آشنا بودم نقشه ربودنش را کشیدم.

به دو نفری که اجیر کردی چقدر قرار بود بدهی؟

نفری ۱۵ میلیون تومان.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد