چرا غواصان کربلای ۴ قتل عام شدند؟
زمانی که غواصها در رودخانه قتل عام شدند، سریع از طرف قرارگاه، عملیات متوقف شد و نیروهایی که باید از غواصها عبور کرده و به خط اصلی دشمن میزدند، دیگر وارد عمل نشده و به عقب برگشتند.
باشگاه خبرنگاران پویا: هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع تمامقد رزمندگان ایرانی از کیان جمهوری اسلامی، همانطور که درسهای فراوانی برای تاریخ معاصر این مرز و بوم داشته است، فرصتی برای برخی از دشمنان نظام ایجاد کرد تا به برهههای مختلف تاریخی در طول عملیاتهای هشت سال دفاع مقدس و نحوه عملکرد فرماندهان جنگ، شبهههای فراوانی وارد و به این وسیله تلاش کنند تا جانفشانیهای رزمندگان را ناچیز جلوه دهند. این شبههها که در مسیر نادیده گرفتن پیروزیهای بزرگ ایران در قبال امکانات همهجانبه رژیم بعث و پشتیبانی جهانی از صدام بوده و تا زیر سؤال بردن برخی از تصمیمگیریهای سرنوشتساز در عملیاتهای مختلف را شامل میشود، همچنان بخشی از دغدغه نسلی را میسازد که سلحشوریهای رزمندگان را بهچشم ندیدهاند و امروز تحت تأثیر رسانههای مختلف دنیا، نیاز دارند تا جوابی برای سؤالهای بیشمارشان داشته باشند.
یکی از سوالاتی که در افکار عمومی مطرح میشود، به خصوص بعد از ماجرای کشف پیکر ۱۷۵ شهید و غواص و خط شکن عملیات کربلای ۴ با دستان بسته در یک گور دسته جمعی موضوع شهادت این غواصان و دلیل قتل عام این تعداد غواص آن هم در یک عملیات که به عدم الفتح منجر شد، است. علت انجام این عملیات با وجود شهدای بالا و تصمیم فرماندهان جنگ همواره در این سالهای اخیر بیشتر مورد واکاوی مردم و رسانهها قرار گرفته است. «مهدی رمضانی»، عضو هیئت علمی دانشگاه افسری امام حسین (ع) به برخی از این سوالات درباره این موضوع پاسخ داده است:
عوامل مختلفی مثل فرامنطقهای، منطقهای و داخلی در عدمالفتح عملیات کربلای ۴ موثر بودند. یکی از آن عوامل، دشمنان فرامنطقهای مثل آمریکاییها و انگلیسیها بود. ایران ماجرای «مک فارلین» را لو داده بود و این یک شکست سنگین و تلخ برای آمریکاییها بود که باید به نحوی آن را جبران میکردند. در این عملیات، کانالهای روبازی حفر شده بود که غواصها باید از داخل آنها عبور کرده و به اروند میرسیدند و از آنجا به دشمن حمله میکردند. آمریکا از این کانالها، عکسهای ماهوارهای خیلی دقیق تهیه کرده و آنها را در اختیار صدام قرار داده بود.
عامل دیگر، دشمنان منطقهای ما بودند، بهعنوان مثال، سفرای کشور عربستان داخل کشور بودند و همه موارد را رصد میکردند. در آن زمان سفیر عربستان، زمانی که صدها هزار نفر نیرو در استادیوم ورزشی آزادی تجمع کرده بودند، از آنجا به راهآهن رفته و با قطار عازم جنوب شده بودند را رصد کرده و به سفیر عراق که همپیمانش بود، اعلام کرد که این تعداد نیرو عازم جنوب شده است.
عامل دیگر که داخلی است، ستون پنجمیها بودند که در شهرهای اهواز و اندیمشک حضور داشتند و متوجه اعزام این همه نیرو به سمت شلمچه شدند. ستون پنجم، متشکل از تعدادی خلق عربهایی بود که هنوز در خوزستان مانده بودند و جاسوسی میکردند و یک تعداد از حزبهایی که مخالف بودند. بهعنوان مثال حزب بازرگان (نهضت آزادی) که کنار رفته بود، تعدادی از افراد آن مجبور بودند ناخواسته با دشمن همکاری داشته باشند، چراکه احساس میکردند دیگر در جامعه قدرتی ندارند که بخواهند قسمتی از آن را در اختیار بگیرند. تعدادی از افراد حزبهایی که در کشور خواهان قدرت بودند نیز جزء ستون پنجم میشدند و اطلاعاتی را به دشمن منتقل میکردند.
عامل دیگر، منافقین بودند که فعال بوده و اطلاعات و نقشههای دقیقتر منطقه را به دست دشمن رسانده بودند و در تکمیل عکسهای آمریکاییها موثر بود. عامل داخلی مهمترین اصل در عدمالفتح عملیات کربلای ۴ بود، چرا که اطلاعات تاکتیکی را لو میدادند. بهعنوان مثال، به دشمن اطلاعات میدادند این لشکری که میخواهد وارد عمل شود، از این مسیر در حال عبور است و دو تیربار در آنجا قرار دهید و با این کار، کل یگان را از بین میبردند.
اطلاعات عملیات کربلای ۴ توسط گروههای فوق به عراق منتقل شد. حتی دشمن میدانست که اولین مرحله عملیات، داخل رودخانه است. با شروع عملیات و زمانی که غواصهای ما وارد رودخانه شدند، دشمن روی رودخانه منور زد و منطقه مثل روز، روشن شد. رودخانه به قدری در دل تاریک شب، روشن شد که حتی اگر ماهی داخل آب، تکان میخورد، لرزش آن احساس میشد، چه برسد به آن همه غواص که داخل آب بودند. در همین هنگام دشمن تمام رودخانه را به رگبار بست و اکثر غواصها در آب شهید شدند و غواصهایی که از رودخانه عبور کرده و خود را به جزیره رسانده بودند، به علت اینکه عملیات متوقف شد و نیروهای کمکی نرفت، اسیر شدند و تعدادی هم به شهادت رسیدند.
در واقع زمانی که غواصها در رودخانه قتل عام شدند، سریع از طرف قرارگاه، عملیات متوقف شد و نیروهایی که باید از غواصها عبور کرده و به خط اصلی دشمن میزدند، دیگر وارد عمل نشده و به عقب برگشتند. فرماندهان عراقی به قدری از این عملیات، خشمگین شده بودند که یک سری از غواصهای زخمی را نزدیک قرارگاه بصره برده و دستانشان را بستند و عدهای از آنان را بعد از شهادت در گور دستهجمعی ریختند یا برخی را زنده به گور کردند که نمونهای از آنها، همان ۱۷۵ شهید غواص بودند. به علت اینکه تعداد نیروهای شرکتکننده در عملیات زیاد بود، باعث شد قدری از توکل برخی فرماندهان ضعیف شود. خیلی از رزمندههای گردان پیاده، پوتینهای خود را بر گردن میانداختند و دور زمین صبحگاه میدویدند و نوحه میخواندند و میگفتند حتما از ما گناهی سر زده که عملیات شکست خورده است و به این طریق خود را برای عملیات کربلای ۵ آماده میکردند.
برای انجام یک عملیات، چند محور عملیاتی در نظر گرفته میشود. بهعنوان مثال پنج محور مشخص میشود و هر محور را به یک لشکر میدهند. فرض کنید ۱۲ لشکر قرار است در یک منطقه عملیاتی باشند. اگر دو یا سه محور لو برود به خاطر آن محورها، نمیتوان کل عملیات را لغو کرد. محسن رضایی فرمانده سپاه وقت در دوران جنگ تحمیلی در مورد لو رفتن عملیات کربلای ۴ و انجام آن عملیات، اذعان میدارد تعدادی از قرارگاههای فرعی عملیات لو رفته بود که ضربهای به عملیات نمیزد. اما نهایتا غواصان و رزمندگان زیادی در این عملیات به شهادت رسیدند که ماجرای ۱۷۵ شهید خط شکن و غواص با دستان بسته یکی از موضوعات تکان دهنده آن عملیات بود.
دیدگاه تان را بنویسید