ماجرای خواستگاری پدر یک دختر از موسای نبی(ع)

کد خبر: 852763

در ماجرای ازدواج حضرت موسی(ع) با دختران شعیب(ع) نکات قابل توجهی وجود دارد.

ماجرای خواستگاری پدر یک دختر از موسای نبی(ع)
باشگاه خبرنگاران پویا: پیامبران الهی به عنوان نخبگان عالم هستی، با تکیه بر آموزه‌های وحیانی به بالاترین درجات معنوی دست یافتند؛ وجود چنین ویژگی بارزی در ایشان، انسان عاقل را به سوی این مسأله رهنمود می‌سازد که سبک زندگی خویش را منطبق با روش و سلوک رفتاری این پیامبران عظیم الشأن قرار دهد. یکی از این مسائل درس‌آموز، موضوع ازدواج حضرت موسی علیه‌‏السلام با دختران حضرت شعیب (ع) است که خداوند در آیاتی از قرآن آن را توضیح داده است. بر اساس این آیات که در سوره قصص قرار دارد، موسی علیه‌‏السلام پس از آنکه طی ماجرایی به شهر مدین گریخت، گروهى از مردم را دید که دامهاى خود را آب مى‌‏دادند و پشت سرشان دو زن را دیدکه گوسفندان خود را دور مى‌‏کردند. حضرت موسى‏ گفت: «منظورتان [از این کار]چیست؟» گفتند: «[ما به گوسفندان خود]آب نمى‌‏دهیم تا چوپان‌ها [همگى گوسفندانشان را]برگردانند و پدر ما پیرى سالخورده است.» پس از آن بود که موسی علیه‏‌السلام گوسفندان آنان را آب داد، سپس به سمت سایه برگشت و گفت: «پروردگارا، من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم.» یکى از آن دو زن در حالى که با حیا گام بر مى‏‌داشت نزد موسی علیه‏‌السلام رسید و گفت: «پدرم تو را مى‌‏خواهد تا تو را به پاداش آب ‏دادن [گوسفندان‏]براى ما، مزد دهد.» هنگامی که موسای نبی نزد شعیب (ع) آمد و سرگذشتش را برای وی حکایت کرد، گفت: «نترس که از گروه ستمگران نجات یافتى.» یکى از آن دو [دختر]گفت: «اى پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسى است که استخدام مى‌‏کنى: هم نیرومند و هم‏ درخور اعتماد است.» شعیب‏ گفت: «من مى‏‌خواهم یکى از این دو دختر خود را به نکاح تو در آورم، به این [شرط]که هشت سال براى من کار کنى، و اگر ۱۰ سال را تمام کردی، اختیار با توست و نمى‏‌خواهم بر تو سخت بگیرم و مرا ان شاءاللّه از صالحان خواهى یافت.» موسى‏ (ع) گفت: «این [قرار داد]میان من و تو باشد که هر یک از دو مدّت را به انجام رسانیدم، بر من تعدّى [روا]نباشد، و خدا بر چیزی که مى‏‌گوییم وکیل است.» نکات قابل توجهی که در این دست آیات قران وجود دارد به این ترتیب است که: * «حریم میان زن و مرد یک ارزش است که دختران شعیب آن را مراعات مى‌‏کردند»؛ زیرا وقتی موسی (ع) به مدین رسید آن دو دختر را پشت سر دیگران ملاحظه کرد تا پس از رفتن سایر چوپانان به کارشان بپردازند؛ (وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ؛ پشت سر آنان (چوبانان) دو دختر را دید) لذا موسی (ع) وقتی دختران را معذب دید، آنان را کمک کرد. * نکته بعد اینکه وقتی شعیب نبی (ع) تعریف و تمجید دختران خویش نسبت به موسی (ع) را دید، تصمیم گرفت یکی از ایشان را به ازدواج ایشان در آورد؛ لذا در امر خواستگاری برای دخترانش پیشقدم شد. * موسی (ع) که نجابت و حیای آن دختر را مشاهده کرده بود، پاسخ مثبت به درخواست پدر خانم خود دارد. وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُکُما قالَتا لا نَسْقی‏ حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبیرٌ (۲۳) فَسَقى‏ لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ (۲۴) فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشی‏ عَلَى اسْتِحْیاءٍ قالَتْ إِنَّ أَبی‏ یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ (۲۵) قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمینُ (۲۶) قالَ إِنِّی أُریدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلى‏ أَنْ تَأْجُرَنی‏ ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ ما أُریدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحینَ (۲۷) قالَ ذلِکَ بَیْنی‏ وَ بَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ وَ اللَّهُ عَلى‏ ما نَقُولُ وَکیلٌ (۲۸). منابع: قرآن (آیات ۲۳ تا ۲۸ سوره قصص) تفسیر نور
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد