از سیل و زلزله تا سقوط و تصادف/ سالی که سر آسوده بر بالین نگذاشتیم
سال گذشته خبرهای تلخ بر خبرهای شیرین چربید. ۶ حادثه پر تلفات که جامعه را در بهت و اندوهی عمیق فرو برد. نخستین حادثه تلخ سال، روز ۲۶ فروردین رخ داد و آخرین آن سقوط هواپیما در ۲۹ بهمن ماه است.
سرویس اجتماعی فردا: سال گذشته خبرهای تلخ بر خبرهای شیرین چربید. 6حادثه پر تلفات که جامعه را در بهت و اندوهی عمیق فرو برد. نخستین حادثه تلخ سال، روز 26فروردین رخ داد و آخرین آن سقوط هواپیما در 29بهمن ماه است.
سیل آذرشهر
لااقل 2 سال پیاپی 26 فروردین روز حادثه بود. 26فروردین ماه سال 95 سیل به برخی از روستاهای خرمآباد، چگینی، اندیمشک، دزفول و شوش آسیب جدی وارد کرد و هزاران نفر را برای چند هفته آواره کرد. اما سیل 26 فروردین 96 بسیار تلختر از سیل سال گذشتهاش بود.آسمان «آذرشهر» و «عجب شیر» در آذربایجان شرقی تیره و تار شد و رگبار باران در کمتر از چند دقیقه سیلی ویرانگر به راه انداخت. سیل هر چه را که بود و نبود از سر راه برداشت و با خود برد و سرنوشت بسیاری که در حاشیه رودخانهها بودند، با مرگ گره خورد. سیل طغیانگر 21 قربانی فقط از روستای «چنار» عجبشیر گرفت. نورالدین انصافی، دهیار روستای چنار که از نزدیک شاهد ویرانی بخش زیادی از روستایشان بوده همان زمان به ما گفت: «ساعت 7 غروب سیل آمد و رودخانه طغیان کرد طوری که خانههای هر دو طرف رود از جا کنده شدند. من و سایر روستاییان نتوانستیم آنهایی را که گرفتار سیل شده بودند، نجات دهیم. متأسفانه سیل 7 نفر از اعضای یک خانواده را که موفق نشده بودند از خانه فرار کنند درحالی که فریاد میکشیدند و درخواست کمک میکردند با خود برد و جسدشان روز بعد پیدا شد.»
دهیار جای خالی خانهها را نشانمان داد و گفت که 70 خانه بهطور کامل از بین رفت و بیش از هزار رأس دام تلف شد. اما تلختر از آن، سیل آذرشهر بود که به گفته شاهدان در کمتر از دقیقهای به راه افتاد و ماشینها و سرنشینانش را در خود بلعید. 25 نفر در سیل آذرشهر در مقابل چشمان وحشتزده مردم به کام مرگ فرو رفتند و اجساد برخی از آنها چند هفته بعد و کیلومترها دورتر از محل حادثه پیدا شد. موسی علیزاده که اهل «غلهزار» آذرشهر است، از گرفتار شدن همشهریهایش گفت:«رودخانه چند سالی میشد که خشک شده بود. حتی شهرداری، بستر رودخانه را هم آسفالت کرده بود تا ماشینهایی را که میخواهند وارد اتوبان شوند راهشان دور نشود و نروند چند کیلومتر جلوتر دور بزنند. روز جمعه هوا خوب بود و مردم زیادی برای تفریح آمده بودند. وقتی باران گرفت آدمهایی که زیر پل و در حاشیه رودخانه بودند سوار ماشینشان شدند، آنهایی که زودتر وسایلشان را جمع و جور کرده بودند، نجات پیدا کردند ولی سیل به بقیه فرصت نداد و ماشینها را با آدمهایش بلعید. صحنههای تلخی بود که وقتی یادم میآید مو به تنم سیخ میشود. هیچ کاری از دستمان برنمیآمد. خیلی از جنازهها را هفتهها بعد بین گل و لای پیدا کردند. خدا به خانوادههایشان صبر بدهد.»
معدن زمستان یورت
دقیقاً 14 روز بعد از سیل آذربایجان شرقی یعنی 13اردیبهشت ماه، حادثه غمانگیز دیگری روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت. خبر انفجار در معدن زغال سنگ «زمستان یورت» آزادشهر در استان گلستان که همه را در بهت و اندوه فرو برد. شواهد، حاکی از این بود که 43معدنچی در عمق 1300 متری و در فضایی مملو از گاز مونواکسید کربن و متان گرفتار شدهاند. معدن زمستان یورت فقط یک ورودی داشت و هیچ خروجی برای فرار از آن در نظر گرفته نشده بود حتی تهویه هوایی هم برای خروج گازهای خطرناک و سمی در کارگاههای برداشت زغال سنگ نبود. درحالی که برخی از امدادگران عنوان میکردند معدنچیان زندهاند، آنهایی که خبره این کار بودند و سالهای سال در این معدن و معدنهای دیگر کار کرده بودند، آب پاکی را روی دست همه ریختند و گفتند با این انفجار شدید و پخش گازهای سمی، هیچ امیدی به زنده بودنشان نیست. با این همه، تلاششان را برای اطمینان بیشتر با همه جان و دل به کار گرفتند. «محسن» یکی از معدنچیان، گلایههای زیادی از مسئولان و پیمانکاران این معدن داشت و همان موقع در گفتوگو با ما گفت: «این معدن اصلاً استاندارد نبود. چندبار گفتیم که برایمان تهویه هوا بگذارند ولی کسی گوش نکرد. اگر به چیزی اعتراض میکردیم، خیلی راحت میگفتند به سلامت و دیگر به ما کار نمیدادند. این اتفاق بارها و بارها برای بچهها افتاد. آنقدر بیتوجهی کردند که این حادثه پیش آمد و 43 نفر از بچهها از دست رفتند. من توی محوطه بودم که صدای انفجار شدیدی شنیدم. از داخل کارگاه برداشت زغال سنگ، دود سیاهی بیرون زد. میخواستیم برای کمک برویم ولی بوی گاز آنقدر شدید بود که نتوانستیم وارد شویم.»
چند روز بعد پیکر بیجان 43 معدنچی یک به یک از عمق 1300 متری معدن در دل جنگلهای آزاد شهر بیرون آورده شد و به خانوادههایشان که چند روز و چند شب مقابل معدن ایستاده بودند تحویل داده شد.
اتوبوس دانشآموزان
با گذشت 3 ماه از آخرین خبر تلخ و غم انگیز مرگ معدنچیان نیمههای شب 10 شهریورماه اتوبوس دانشآموزان دختر مینابی و رودانی همه را شوکه کرد. دانشآموزها را برای اردوی فرزانگان به شیراز میبردند که اتوبوس نزدیکیهای فسا چپ کرد و 7 دانشآموز را بهکام مرگ برد و 33 نفر دیگر را هم بشدت مجروح کرد. 3 نفر از دانشآموزان قطع عضو و 3 نفر هم دچار ضایعه نخاعی شدند. پلیس درباره علت این حادثه عنوان کرد راننده خسته و خوابآلود بوده. «محدثه شبرا» یکی از دانشآموزانی است که در این حادثه دست راست و پای چپ خود را از دست داده است. او پس از چندین عمل جراحی سخت در بیمارستان شیراز هماکنون وضعیت بهتری دارد ولی هنوز نتوانسته با وضعیت جسمیاش کنار بیاید. محدثه وقتی یک ساله بوده، مادر خود را از دست داده و حالا پدربزرگ و مادربزرگش او را تر و خشک میکنند. محدثه درباره این حادثه به ما میگوید: «ما خواب بودیم که این اتفاق افتاد. وقتی از خواب پریدم که اتوبوس چپ کرده بود. بچهها فریاد میکشیدند. دست و پایم بیحس بود و نمیتوانستم خودم را بیرون بکشم. چند دقیقه بعد از هوش رفتم و توی بیمارستان وقتی به هوش آمدم دیدم دست و پایم سرجایشان نیستند.» پس از این حادثه قرار شد دستورالعمل اردوهای دانشآموزی با رعایت ضوابط و مقررات راهنمایی و رانندگی اعلام شود ولی هنوز از تنظیم و تدوین آن خبری نیست.
زلزله کرمانشاه
هنوز حادثههای قبلی را فراموش نکرده بودیم که این بار زلزله از راه رسید و سرپل ذهاب و قصر شیرین و روستاهایش در چشم بر هم زدنی زیر و رو شد. دقیقاً ساعت 9 و 40 دقیقه شب 21 آبانماه بود که زلزله غرب کشور را تکان داد. ساعتی بعد گفتند زلزله تلفات سنگینی به کرمانشاه وارد کرده تا اینکه هر لحظه خبر جدیدی آمد و تعداد کشته و زخمیها ساعت به ساعت بالا رفت. وضعیت قصر شیرین و روستاهایش وخیمتر از چیزی بودند که توی اخبار میشنیدیم. همان شب آنهایی که زنده مانده بودند با کمک ارتشیها عزیزانشان را از میان آوارهای سرد بیرون کشیدند و بقیه را وقتی هوا روشن شد. بیشترین تلفات را خانههای مسکن مهر سرپل ذهاب برجای گذاشت. ساختمانهای همشکلی که گویی زیر بمبارانی شدید تکانده شده بودند. ناله و شیون زنان دل هر آدمی را به درد میآورد. در سرپل ذهاب و روستاهای اطرافش 559، ثلاث باباجانی و توابعش 23، کرند و دالاهو 19 و قصرشیرین 16 نفر جان خود را از دست دادند و 10 هزار نفر نیز مجروح شدند.
«یونس» نوجوان 14 سالهای که خواهر و مادربزرگ و عمهاش را در این زلزله از دست داده و خودش هم ساعتها زیر آوار با مرگ دسته و پنجه نرم کرده، همان موقع به ما گفت: «سر سفره شام نشسته بودیم که یک دفعه همه جا تکان خورد و سقف روی سرمان خراب شد. زیر آوار صدای نالههای مادر و خواهرم را میشنیدم. کمی بعد صدایشان قطع شد. نمیدانم چند ساعت زیر آوار بودم تا اینکه همسایهها توانستند آوار را کنار بزنند. پدر و مادرم و برادر کوچکترم را بردند بیمارستان. فقط من سالم ماندم.»
کشتی سانچی
اما مهمترین حادثه پایانی سال در آستانه سالگرد فرو ریختن پلاسکو رخ داد. خبر با تأخیر مخابره شد. نفتکش ایرانی در آبهای چین پس از تصادف با کشتی فلهبر چینی دچار آتشسوزی شد. کسی از 32 خدمه آن خبری نداشت و ابتدا کارشناسان حدس میزدند شاید در موتورخانه حبس شده باشند. نفتکش ایرانی معروف به سانچی از عسلویه به مقصد کره جنوبی میعانات گازی حمل میکرد که ساعت 8 شب 16 دیماه دچار سانحه شد. 9 روز تلاش برای یافتن ردی از زنده بودن خدمه و خاموش کردن آتش مهیب آن بینتیجه ماند تا اینکه کشتی جلوی چشم همه غرق شد. با توجه به حساسیت ماجرا، علی ربیعی، وزیر کار کشورمان همراه با محمد راستاد، مدیرعامل سازمان بنادر و دریانوردی و چند نفر از مسئولان دیگر به شانگهای چین رفتند و از اتاق بحران چینیها شاهد فعالیتهای امدادگران بودند. درحالی که هنوز کورسوی امیدی برای خانوادههای نگران خدمه سانچی روشن بود، دریا به یکباره نفتکش ایرانی را بلعید. کشتی به عمق 115 متری فرو رفت و تلاش برای بیرون آوردن پیکر خدمه آن تاکنون بینتیجه مانده است. یکی از کسانی که برای عملیات تجسس و ورود به نفتکش شعلهور سانچی به شانگهای رفته بود در مصاحبه با ما گفت:«از ما خواسته شد برای کمک به خدمه کشتی سانحه دیده همراه با تیم تکاوران به شانگهای برویم. هماهنگیها برای انتقال ما با بالگرد از شانگهای به نزدیکی سانچی نتیجه نداد تا اینکه مجبور شدیم با کشتی تندرو به منطقه برویم. لباسهای ضد حریق را پوشیدیم و قرار شد یک کشتی چینی با استفاده از «بوم» بلندی ما را به عرشه سانچی برساند. آماده سوار شدن روی بوم بودیم که ناگهان صدای چند انفجار از نفتکش آمد و آتش همه جای سانچی را فرا گرفت و دقایقی بعد زیر آب رفت.»
سقوط هواپیمای ATR
ساعت 10صبح 29 بهمن ماه خبر محو شدن هواپیمای دوملخه تهران به یاسوج در صفحه رادار همه را شوکه کرد. این هواپیما ساعت هشت صبح و بعد از چندین ساعت تأخیر بهسوی یاسوج در حال پرواز بود که پس از 50 دقیقه از صفحه رادار محو شد. دقایقی بعد، خبر تکمیلی مخابره شد. هواپیمای دو ملخه تهران - یاسوج در منطقه سمیرم، جنوب اصفهان با 60 مسافر، دو میهماندار، دو مأمور امنیتی پرواز و خلبان و کمک خلبان سقوط کرد. دقایقی بعد تیمهایی از اورژانس وهلال احمر با بالگرد برای شناسایی منطقه سقوط هواپیما وارد عمل شدند. با توجه به صعبالعبور بودن منطقه و از سویی برف و بوران در کوهستان دنا، عملیات شناسایی با مشکل روبهرو شد. روز دوم یعنی 20 ساعت پس از سقوط، امدادگران هلال احمر، اورژانس، ارتش، سپاه و کوهنوردان حرفهای به 5 دسته تقسیم شدند و در شرایطی که باد شدیدی در حال وزیدن بود خود را به ارتفاعات رساندند ولی روز دوم هم بدون هیچ نتیجهای پایان یافت تا رازگشایی از منطقه سقوط هواپیما همچنان در هالهای از ابهام بماند. اما روز سوم تنها فرصتی بود که تیمهای هوایی و زمینی میتوانستند با تجسسهای دقیق محل سقوط هواپیمای دوملخه را پیدا کنند چراکه از روز چهارشنبه هوای کوهستان نامساعدتر از روزهای پیشین میشد. با وجود نزدیک به هزار نیروی امدادگر در مناطق کوهستانی سمیرم، تیمهای مختلفی از جمله کماندوهای ارتش به قلههای مختلف برای یافتن ردی از لاشه هواپیما صعود کردند. نزدیکی ساعت 10 صبح خلبان بالگرد سپاه پس از گشتزنی در کوهستانهای منطقه «سیسخت» در 30 متری قله شیء ناشناسی را میبیند که پس از نزدیک شدن به آن متوجه لاشه هواپیما میشود. با مشخص شدن منطقه سقوط هواپیما که در فاصله 8 مایلی فرودگاه یاسوج بود، تلاش امدادگران هلال احمر و تکاوران ارتش برای رسیدن به لاشه هواپیما ادامه داشت تا اینکه آنها موفق شدند عصر یکم اسفندماه به هواپیمای سقوط کرده دست پیدا کنند و از صبح روز بعد عملیات انتقال پیکر مسافران جانباخته را در شرایط بد آب و هوایی به دامنه کوهستان فراهم کنند. این حادثه مرگبارترین حادثه سال 96 لقب گرفت و کام هموطنان را در آستانه نوروز تلخ کرد.
میان حوادث کوچک و بزرگی که سال گذشته در کشور رخ داد، این 6 حادثه همه عواطف جامعه را درگیر کرد و قلب میلیونها ایرانی را به درد آورد. برخی از این حوادث مثل زلزله کرمانشاه تبعات بسیاری برجای گذاشت که هنوز هم ادامه دارد و برخی همچون سانچی و هواپیمای دوملخه یاسوج سؤالات بسیار که هنوز در ذهن ایرانیان میچرخد. آیا 97 را سر آسوده بر بالین خواهیم گذاشت؟
منبع : ویژه نامه نوروزی روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید