به اذعان بسیاری از مورخان و بر اساس یافتههای بسیاری از مردم شناسان فرهنگی، بانوان ایرانی از دیر باز پیوند و احساس بسیار خوبی با " پو شش " داشته اند. آنان همواره بر این باور بوده اند که "پوشش نماد و جلوهای فاخر از کرامت و پاکدامنی است" و با " پوشش کامل" است که میتوان گام در راه تمدن، فضیلت جویی و تعالی گرایی نهاد. چنین باوری از پشتوانه مصداق فراوانی برخوردار است. کافی است هر یک از ما اندکی در تاریخ این مرز و بوم کاوش و کنکاش کند تا صدها " زن فرهیخته "، " بانوی اندیشمند" و " شاعره نام آور" را نشان کند که هریک از آنها اندیشمندی و فرهیختگی و فرزانگی را با پوشش و پوشیدگی و کرامت زن بودن" در آمیخته اند و آن دو را در کنار و توام با هم معنا و مفهوم ساخته اند. " جانان بیگم" " بانو مستوره اردلان"، " بانو پروین اعتصامی "، " بانو نصرت امین "، " شاه بیگم "، " جهان ملک خاتون"، " فخر الدوله"، " شهربانو" تنها تنی چند از انبوه بانوان اندیشمند و فرهیخته ایرانی هستند که همواره و همیشه پوشش را قدر دانسته اند و آن را مایه فخر و مباهات خود تلقی کرده اند. جالب است بدانیم که در جستجوی تاریخی بسیار به سختی میتوان بانوی
فرهیخته و فرزانه و با فضیلتی را نشان کرد که از پوشش روی گردانده باشد. از مجمل سطور بالا چنین میتوان استنباط کرد که هم در ایران باستان و هم در ایران پس از ظهور آخرین دین الهی، اسلام، در این ملک و در میان این ملت بزرگ و پر قدرت و افتخار آفرین، پوشش در شمار اصیلترین و پایدارترین " هنجارهای پذیرفته شده جامعه " بوده است و روی آوردن به چنین هنجاری از سر ذوق و شوق و رضایت درونی محض بوده است. به تعبیر دیگر، همه شواهد از این واقعیت حکایت دارند که " پوشش انتخاب ایرانیان بوده است " و کسی آن را به آنان تحمیل نکرده است. واضحتر بگویم ایرانیان و دیگر زنان مسلمان، پوشش کامل را انتخاب کرده اند، چون با فطرت و ذات آنان همسو و هماهنگ بوده است. از همین روی، هر آنگاه که حاکمان دورافتاده از فطرت انسانی در اینجا و آنجا در صدد برگرفتن پوشش از سر و تن بانوان بزرگوار برآمدند، بلافاصله نه تنها با مقاومت شدید خود بانوان مواجه شده اند بلکه مردان نیز از سر ستیز با آن تلاشهای " فرهنگ ستیز"برآمده اند و حامیان و حاملان چنان سیاستهایی را ناگزیر از دست کشیدن از اقدام خود نموده اند. اینک چند صباحی است که هیاهویی برخواسته است و تعدادی
انگشت شمار از افراد جامعه ستیز و هنجارگریز و بیگانه با فرهنگ و ذهن و اندیشه بانوان نکونام و با فضیلت این دیار، در تلاش برآمده اند تا "ضد ارزشی" به نام بی حجابی را به جای ارزش رفیعی همچون پوشش و حجاب بنشانند و بانوان را دعوت به فرو شدن در مسیر رو به ناکجا آباد و طریق رو به گمراهی و انحراف و بی فرهنگی کنند. غافل از اینکه پیشتر و بیشتر از آنها، دیگرانی گام در چنین راه سراسر خطا و انحرافی نهادند و هر بار با مخالفت نه اکثریت بانوان ایرانی بلکه تقریبا همه بانوان این سرزمین دینی و فرهنگی روبه رو شدند و ناگزیر پی حقارت و انزوا و طردشدگی و حتی رسوایی را به تن مالیدند و جز ننگی برای خود محصولی را فرا چنگ نزدند. بانوان امروز جامعه ما نیز که در فضیلت و دانایی و فرزانگی و دیانت و دراخلاق و نیکنامی، سر آمدند نه تنها به تلاشهای ضد فرهنگی و اختلاف ستیز و هنجارگریزانه برخی فریب خوردگان جامعه ستیز را وقعی نمینهند بلکه مصممتر از پیش و جدیتر از همیشه از حریم عفت و کرامت و انسانیت انسانی خود حراست میکنند و از ترکیب پوشش و کرامت و فرهیختگی خویش برای رشد و تعالی خود و جامعه بهره میگیرند. یافتههای پیمایشی و مشاهدات
میدانی این روزها نیز گواهی صادق در تائید این نظرات چه در یک پژوهش پیمایشی مشخص شده است که اکثریت بانوان ایرانی مخالف صریح هر نوع بدپوششی و تننمایی زنان هستند. یادمان باشد که حجاب موهبتی است الهی که خداوند به زنان و مردان ما عطا نموده و میبایست قدر دان و شاکر این نعمت الهی باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید