خبرگزاری تسنیم، مهر امسال بود که وزیر آموزشوپرورش از تشکیل کارگروه ویژه مسائل آموزشی و پرورشی اهل سنت خبر داد و اولین جلسه این کارگروه نیز با حضور کارشناسان آموزشوپرورش و علمای اهل تسنن برگزار شد. بطحایی در این رابطه گفته بود:" یکی از انتقاداتی که اهل سنت گاهی از آموزش و پرورش داشتند، این بود که آنها در حوزه برنامههای درسی و نیروی انسانی با مشکلاتی مواجه هستند و مسئول، زیرمجموعه و سازمانی در وزارت آموزش و پرورش وجود ندارد که این مسائل را رفع و به مشکلات و مسائل آنها رسیدگی کند. با توجه به درخواستهای این قشر از جامعه و مسائلی که داشتند؛ کارگروهی با حضور سه نفر از علمای اهل سنت که در حوزه برنامههای درسی و برنامهریزی در آموزش و پرورش سابقه کاری دارند و دارای تجربه هستند، تشکیل شده است. "
اگرچه مسئولان آموزشوپرورش از برگزاری نخستین جلسه این کارگروه خبر دادند، اما هیچگاه نتایج حاصل از این کارگروه، وضعیت برگزاری جلسات بعدی و تصمیمگیری درباره برنامههای آموزشی و پرورشی اهل سنت منعکس نشد و مشخص نیست که آیا کارگروه در نخستین جلسه خود به بن بست رسیده یا اینکه جلسات دیگری در راه است؟ در همین رابطه علیرضا کاکو جویباری کارشناس آموزشی درباره نیازهای ویژه آموزشی اهل سنت و راهحلهای ممکن به گفتوگو نشستیم. تسنیم: برای تأمین نیازهای ویژه آموزشی دانشآموزان اهل سنت چه اقداماتی را میتوان انجام داد و راهحلهای ممکن، و سناریوهای اقدام چیست؟ کاکو جویباری: فراگیری کامل دانش آموزان اهل سنت و شیعه به عنوان یک راه حل مطرح است و در این روش چه در شهرهای بزرگی که دانش آموزان اهل سنت در مدارس حضور دارند و به عنوان اقلیت مهاجر از استانی به استان دیگر رفتهاند باید شناسایی شوند وچه در استانهایی مانند بلوچستان، کردستان و مناطق ترکمن نشین دانش آموزان اهل سنت جمعیت اصلی شهر هستند. در این روش در مناطق اهل سنت نشین دانش آموزان شیعه و سنی بهتر است با یکدیگر در یک مدرسه باشند از این روش تحت عنوان فراگیری کامل یاد
میشود و ضروری است به معلمان مدارس و کادر آموزشی راجع به این روش و کارامدی وراهبردهای ان آموزش داده شود. روش دوم این است که فراگیری کامل به همراه کلاس منبع انجام شود. کلاس منبع یعنی اینکه دانش آموزان شیعه و سنی در تمام نقاط کشور از جمله مناطق اهل سنت نشین دریک مدرسه باشند با این تفاوت که برای تأمین نیازهای ویژه هر مذهبی کلاس منبع خاصی تشکیل میشود. به عنوان مثال اگر در مدرسهای تمام دانش آموزان شیعه بوده و چند اهل سنت حضور دارند در طول هفته یک ساعت برای دانش آموزان اهل سنت کلاس منبع به منظور آموزشهای خاص تشکیل میشود. لازمه تحقق این روش تربیت معلمان خاص است. راه حل سوم این است که فراگیری کامل را داشته باشیم، اما کلاس منبع به برنامه تعطیلات پایان هفته در مدرسه وصل شود. یکی از اهدافی که در زمان برنامه ریزی در کشور برای تعطیلی پنج شنبههای مدارس مطرح بود این که در این روز مدارس تعطیل نباشد و به برنامههای فوق العاده بپردازند که در این راه حل میتوان پنج شنبههای مدارس را فعال کرد و کلاس منبع هر مذهب در مدرسه تشکیل شود. راه حل چهارم این است که رویکرد، فراگیری باشد و دانش آموزان شیعه و سنی همه با هم در یک
مدرسه باشند، اما برای هر اقلیت مذهبی یک معلم سیاری حضور دارد و به آنها آموزش متناسب با نیازهای مذهبی ارائه میدهد. در این روش ممکن است یک معلم داشته باشیم که در سه مدرسه دانش آموزان اقلیت مذهبی را در مناطق اکثریت نشین آموزش دهد. روش پنجم که هم اکنون وجود دارد و هر جایی که میتوانیم مدرسه خاص اهل سنت تشکیل میشود. یعنی شاهد مدارس با تفکیک مذهبی هستیم و در مناطقی که اهل سنت نشین حضور دارندبه طور مثال ۲۰ مدرسه ویژه اهل سنت داریم و دو مدرسه به اهل شیعه تخصیص مییابد و هر کدام در مدارس خاص خود آموزش میبینند؛ و راه حل ششم این است که مدرسه خاص فقه اهل سنت در شهرهای مختلف راه اندازی کنیم. برای توجه به نیازهای آموزشی و پرورشی این گروه از دانشآموزان باید چه مسائلی را مدنظر قرار داد؟ کاکو جویباری: در تحلیل این راه حلها باید گفت: هدف از مدرسه چیست و در مدرسه چه فعالیتهایی برای چه گروه هدفی دنبال میشود؟ اگر مدرسه در نظام جمهوری اسلامی ایران مأموریت دارد که همزیستی مسالمت آمیز بین مذاهب را آموزش دهد و نگرش و مهارت آن را ایجاد کند. مدرسه میخواهد اخوت دینی را در عمل سامان دهد و اخوت بین مسلمانان را اشاعه عملی
میدهد و مسلمانان در مذاهب مختلف را با ذهنیت مثبت نسبت به هم هدایت میکند. همچنین کمک میکند تا شهروندان با مذاهب مختلف به یکدیگر احترام گذاشته و هم زیستی داشته باشند. *تسنیم: آیا فراگیرسازی کامل مناسبتر است یا جداسازی و ایجاد مدارس خاص برای هر مذهب؟ کاکو جویباری: اگر هم زیستی مسالمت امیز مدنظر است باید تمرین عملی اتفاق بیفتد و مدرسه یک کارگاه برای تمرین همزیستی و ایجاد اخوت بین مسلمانان است. با سخنرانی و سمینار نمیتوان به این اهداف دست یافت. در حقیقت دانش آموزان شیعه و سنی باید با یکدیگر هم مدرسهای و همبازی باشند تا یادبگیرند نسبت به یکدیگر احترام گذاشته و ذهنیت مثبت به هم داشته باشند تا اخوت دینی در آنها در تجربه عملی افزایش یابد. هم اکنون در کشور ما در مناطق اهل سنت نشین وقتی به بازار مراجعه میکنیم. در سطح شهر آیا شهروندان در محل کسب برچسب اهل سنت و شیعه دارند؟ یا اینکه همه با هم در کنار یکدیگر زندگی میکنند و مشغول کسب و کار هستند؟ در یک باشگاه ورزشی در استانها، باشگاه اهل سنت و شیعه داریم؟ اینگونه نیست و افراد در کنار یکدیگر تمرین کرده و هم زیستی را نیز از کنار آن میآموزند چرا چنین روندی که
در جامعه وجود دارد، نباید در مدارس ترویج شود؟ به واقع در عمل بازار ما و ورزش ما فراگیر است. در روش فراگیری باید به معلمان آموزش داده شود و راهنمای کار داشته باشند و در دورههای آموزش ضمن خدمت اطلاعات لازم را کسب کنند. همچنین در زمان تربیت معلم رویکرد آموزش فراگیر مدنظر خواهد بود و هم اکنون دانشجویان دانشگاه فرهنگیان درسی تحت عنوان آموزش فراگیر را دارند. علاوه بر این معلمان باید راهنمای آموزش مذاهب مختلف را دریافت کند. مگر یک معلم شیعه چه کم دارد که نتواند متناسب فقه اهل سنت به دانش آموزانش آموزش دهند؟ اگر در شهری مانند زابل در یک مدرسه چند دانش آموز شیعه درکنار اکثریت اهل تسنن حضور داشته باشند معلمی که تربیت میکنیم قابل اعتماد است که به دانش آموزان شیعه نیز آموزش دهد. در رویکرد فراگیری کامل در آموزش با نیازهای مذهبی خاص آموزش مذهبی را به معلمان متناسب با هر مذهب ارائه میدهیم و راهنمای آموزش فراگیر برای آنها تدوین شده و آماده شود تا برای تمرین هم زیستی کامل آماده شوند. البته لازم است که عدالت در جذب نیروی انسانی بین مذاهب در مناطق خاص اعمال شود و به فراخور جمعیت اهل سنت در هنگام جذب نیرو کادر ویژه
مدارس آنها جذب شود. معتقدم روش جداسازی، چون تماس اجتماعی دانش آموزان شیعه و سنی را کم میکند و هم بازی و هم کلاسی بودن آنها را به همراه ندارد زمینه احتمالی نگرش منفی، مذهبی به مذهب دیگر را دامن میزند و میتواند هم زیستی را به مخاطره بیاندازد. سرانجام پیش بینی میکنم در وزارت آموزش و پرورش با زمینه عامی که در کشور وجود دارد احتمال اینکه تصمیمات مبتنی بر جداسازی شکل بگیرد بیشتر است ظرفیت کنونی ساختار ما مبتنی بر جداسازی است و در سال تحصیلی جاری گزارشهایی وجود دارد که دهها مدرسه جداسازی شده اتباع افغانستانی در ایران شکل گرفته است این موارد زمینه ساز نگرش منفی بین ایرانیان و افغانیها نسبت به یکدیگر است و موجب شکل گیری خصومتهایی خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید