نکتهای سرنوشت ساز در کلام امام علی (ع)
شرح و تفسير حکمت 245 نهج البلاغه درباره یک نکته سرنوشت ساز را در اینجا بخوانید.
باشگاه خبرنگاران: نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست؛ مگر به سبب ویژگیهایی که در شکل و محتواست. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: «ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه» قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود.
سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت، درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
شرح و تفسير حکمت 245 نهج البلاغه
امام علی علیه السلام فرمودند: إِذَا كَثُرَتِ آلْمَقْدِرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ. هنگامى كه قدرت بر چيزى فزونى يابد، علاقه به آن كم مىشود.
امام علی علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به يك نكته روانىشناسی اشاره مىكند كه در زندگى انسان، سرنوشتساز است.
مىفرمايند: «هنگامى كه قدرت بر چيزى فزونى يابد، علاقه به آن كم مىشود»؛ (وَقال علیه السلام: إِذَا كَثُرَتِ آلْمَقْدِرَةُ قَلَّتِ الشَّهْوَةُ).
به گفته مرحوم «كمرهاى» در منهاجالبراعة اين گفتار حكيمانه از يك اصل روانى معروف سرچشمه مىگيرد كه مىگويد: «الإنْسانُ حَريصٌ عَلى ما مُنِعَ؛ انسان نسبت به چيزى كه براى او ممنوع شده حرص فراوان دارد».
دليل آن هم روشن است؛ چيزى كه در دسترس انسان باشد و هر زمان بخواهد به آن برسد، نه براى ذخيره كردن آن دست و پا مىزند، نه به علّت از دست دادنش اضطراب دارد و اى بسا با بىاعتنايى به آن نگاه كند و حتى گاه از آن سير و ملول شود؛ ولى به عكس، چيزى كه در دسترس او نيست يا به زحمت پيدا مىشود به آن علاقه نشان مىدهد و گاه اصرار دارد بيش از مقدار حاجت خود از آن ذخيره كند.
به همين دليل هنگامى كه چيزى از مواد غذايى كم مىشود، مردم به فروشگاهها هجوم مىبرند و هركس چند برابر نيازش خريدارى مىكند و براثر آن، نوعى قحطى مصنوعى حاصل مىگردد. در اينگونه موارد اگر مديران جامعه فروشگاههايى را ـ هرچند بهطور موقت ـ پر از مواد مذكور كنند هجوم براى خريدن فرو مىنشيند و مردم تنها به مقدار حاجت روزانه از آن تهيه مىكنند و بازار، كساد مىشود.
نيز به همين دليل است كه بازرگانان سودجو در عرصه داخلى و بينالمللى براى اينكه متاع خود را به قيمتهاى گزاف بفروشند، موقتآ جلوى توزيع آن را گرفته و گاه افرادى را به بازار مىفرستند كه هرچه در بازار هست، خريدارى كنند و به اين ترتيب قحطى مصنوعى ايجاد كنند و سپس اجناس خود را بهتدريج به بازار مىفرستند تا به قيمت گزاف بفروشند.
يكى از دلايل تحريم احتكار در اسلام نيز همين است كه ايجاد گرانى مصنوعى مىكند و مردم را در وحشت فرو مىبرد و سبب تحريك حرص مردم مىشود كه بيش از نياز خود مطالبه مىكنند و قحطى كاذب جديدى به وجود مىآورند. مديران جامعه بايد از اين نكته بهرهگيرى كنند و هميشه مقدار قابل توجهى از مواد غذايى و ساير مواد مورد نياز را در بازار حاضر سازند تا مردم بر تهيه نيازهاى خود در كوتاهمدّت و درازمدّت احساس توانايى كنند و مصداق «كَثُرَتِ الْمَقْدِرَةُ» شود كه نتيجه آن، احساس بىنيازى و مصداق «قَلَّتِ الشَّهْوَةُ» است.
دیدگاه تان را بنویسید