جامجم: زمستان 95 زن جوانی با حالتی آشفته به یکی از کلانتریهای پایتخت مراجعه کرد و گفت: «ساعت 18 امروز برای برگشتن از سر کارم در میدان رسالت، سوار یک دستگاه پژو پارس با دو سرنشین مرد شدم. فکر کردم مسافرکش هستند، اما ناگهان مردی که در صندلی جلو نشسته بود به عقب پرید و با تهدید چاقو مرا مجبور به سکوت کرد. او طلا و جواهراتم را دزدید و مرا مورد ضرب و شتم قرار داد. سپس در اتوبان بابایی توقف کردند و من را از ماشین پایین انداختند. آنها با گِل، پلاک خودرو را پوشانده بودند.» تحقیقات برای دستگیری متهمان آغاز شده بود که شکایات مشابه دیگری نیز در اختیار پلیس قرار گرفت. چهار زن و یک مرد مورد آدمربایی، سرقت و کیف قاپی متهمان قرار گرفته بودند. مرد جوان به ماموران گفت: «امروز در شرق تهران سوار پژوی متهمان شدم، اما آنها با تهدید چاقو مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و با دستبند پلاستیکی، دستانم را بستند. سپس پولهایم را دزدیدند و متواری شدند.» برخی از شاکیان در توصیف مشخصات متهمان از عبارت «چاق و لاغر» استفاده کرده بودند. سرانجام هر دوی آنها هنگام تردد در خیابان شناسایی و دستگیر شدند. آنها رضایت همه شاکیان را جلب کردند تا
جلسه محاکمه شان در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران، بدون حضور مالباختهها برگزار شود. صبح دیروز، سعید 33 ساله گفت: «پدرم کارگاه سنگبری داشت و قبلا پیش او کار میکردم. من فقط یکی از سرقتها را قبول دارم. روز حادثه در میدان رسالت، زن جوانی را در پوشش مسافرکش سوار ماشین کردیم، اما در بین راه به عقب پریدم و با چاقو به سکوت وادارش کردم. من هیچ ضرب و شتمی انجام ندادم و پس از دزدیدن طلاهایش، او را رها کردیم. سپس پلاک ماشین را با گل پوشاندیم تا شناسایی نشویم.» کریم 33 ساله هم اظهارات سعید را تائید کرد و گفت: «من مغازه لوازم یدکی خودرو داشتم، اما اعتیاد به شیشه و تریاک باعث شد به سرقت روی بیاورم. من هم فقط سرقت اولی را قبول دارم. با پولهای سرقتی هم مواد میخریدیم.» متهمان پیش از این به جرم مشابه دستگیر و به 10 سال حبس محکوم شده بودند. حکم پرونده اخیر آنها بزودی صادر میشود.
دیدگاه تان را بنویسید