تلگرام و فوروارد توهم به جای نوعدوستی
ما آدميان ميتوانيم به سادگي آبخوردن درگير توهمات عجيب و غريبي شويم كه هرگز در خاطرمان نميگنجد، اما...
روزنامه جوان: يك: ما آدميان ميتوانيم به سادگي آبخوردن درگير توهمات عجيب و غريبي شويم كه هرگز در خاطرمان نميگنجد، اما اين اتفاق براي هر كدام از ما ميتواند خيلي راحت بيفتد و ماهها، سالها و حتي عمري ما را اسير خود كند، بنابراين هر چقدر كسي بتواند با فاصله به افكار خود نگاه كند، احتمال اينكه بتواند رد و نشانه اين توهمات را در خود رصد و شناسايي كند، بالا خواهد بود. دو: يكي از توهمات ذهني - اجتماعي اين روزهاي ما كه سايهاش را بر روابط ما انداخته، توهم نوعدوستي و كمك به ديگران در فضاي مجازي است. در اينكه فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي ظرفيتهاي خيلي خوبي براي ارتباط آدميان با هم دارند، ترديدي نيست، اما گاه اتفاقات عجيب و وهمآلودي در همين فضا ميافتد كه نياز به بررسي دارد. يكي از اين رخدادهاي وهمآميز در فضاي مجازي شكلگيري توهم كمك به ديگران است.
اتفاقاً در ديگر گروهها هم وضعيت اين گونه است، آنها هم فكر ميكنند كه بضاعت مالي لازم را در اين باره ندارند يا اينكه به آن شخص يا مؤسسه اعتماد لازم را ندارند، اما ميتوانند اين عكس و متن را به ديگر گروهها فوروارد كنند. نتيجه اين پروسه چنين ميشود: اگر براي درمان آن كودك، كمك مالياي جمعآوري نميشود، اما دستكم براي شما و ديگراني كه اين متن و عكس را فوروارد كردهايد، حس خوشايندي از نوعدوستي و فربهشدن احساسات انساندوستانه به وجود ميآيد و احتمالا خود را مصداق «بني آدم اعضاي يكديگرند / كه در آفرينش ز يك گوهرند» ميدانيد و شب هم با وجدان آسوده سر بر بالين ميگذاريد كه چقدر خوب وظيفه انساندوستانه خود را به تمام و كمال انجام دادهايد، اما در واقع اين همان توهمي است كه در ابتداي اين يادداشت به آن اشاره شد. ما به سادگي دچار توهمهاي عجيب و غريب در فضاي مجازي ميشويم كه ميتواند علاوه بر خودمان براي ديگران هم آسيبزا باشد. چهار: اين مثال شايد بتواند وجه و بعد ديگري از اين قضيه را روشنتر كند؛ پدر يا مادري در خانه نشستهاند و در گروههاي تلگرامي دنبال نوشتن متنهايي درباره نقش پدر و مادري هستند. آنها به عنوان پدر و مادري وظيفهشناس با حرارت تمام درباره حقوق يك كودك مينويسند و با ديگران بحث ميكنند يا متنهاي شاعرانه و زيبايي در اين باره فوروارد ميكنند. در همان حال كه اين پدر و مادر در حال فعاليتهاي دوستدار كودك در گروهها هستند، كودك آنها دارد گريه ميكند؛ زن به مرد ميگويد كه لطفاً كودك را آرام كن! دارم در يكي از گروهها جواب يك آدم بيشخصيتي را ميدهم كه موافق حقوق كودكان نيست و مرد آنچنان درگير يك متن روانشناسي درباره ريزهكاريهاي تربيت كودك شده است كه صداي زن را نميشنود. . .
دیدگاه تان را بنویسید