سرقت‌های آقای مهندس در لباس پلیس

روزنامه همشهری: هیچ‌کس تصور نمی‌کرد سارق مسلحی که شبانه با پوشیدن لباس پلیس و تهدید اسلحه دست به اخاذی از راننده‌ها می‌زد، مهندس جوانی باشد که عاشق پلیس‌بازی است. اين مرد جوان سوار بر خودروي پژو، سد راه‌ خودروهاي مدل بالا در خيابان‌هاي شمالي پايتخت شده و درحالي‌كه لباس پليس به تن داشت، با تهديد اسلحه دست به اخاذي از راننده‌ها مي‌زد. ماموران پليس با اطلاعاتي كه شاكيان داده بودند مأمور قلابي را دستگير كردند و او پس از انتقال به اداره پليس به سرقت اعتراف كرد و مدعي شد كه چون عاشق پليس‌بازي بوده، دست به اين كار مي‌زده است. اين مرد به دستور قاضي علي‌وسيله ايرد‌موسي، بازپرس دادسراي ويژه سرقت در اختيار مأموران اداره يكم پليس آگاهي پايتخت قرار گرفته و تحقيقات از او ادامه دارد. در ادامه، گفت‌وگو با او را مي‌خوانيد: از چند نفر اخاذي كرده‌اي؟ فقط 2نفر. البته نمي‌دانم تعريف شما از اخاذي چيست. من مي‌خواستم به پولم برسم و تصميم گرفتم با پليس‌بازي به آنچه مي‌خواستم برسم. چه پولي؟ راستش من در اتوبان مشغول رانندگي بودم كه ناگهان 2نفر از راننده‌ها به آينه ماشين من كوبيدند و فرار كردند. البته اين حوادث در 2شب جداگانه رخ داد. من هم مي‌خواستم با اين كار آنها را گوشمالي بدهم. وانمود كردم پليس هستم و از يكي‌ 200هزارتومان گرفتم اما ديگري كارت شناسايي خواست و در نهايت نيز به 110زنگ زد. چرا لباس پليس پوشيده بودي؟ راستش من عاشق پليس‌بازي هستم. از كودكي آرزويم اين بود كه روزي مأمور پليس شوم. حتي در آزمون ورودي هم شركت كردم اما رد شدم. با اين حال بعضي وقت‌ها لباس پليس به تن مي‌كردم. اسلحه و دستبند از كجا تهيه كرده بودي؟ يك روز اتفاقي در حال جست و جو در سايت‌هاي اينترنتي بودم كه چشمم به آگهي فروش يك اسلحه قلابي كه با واقعي مو نمي‌زد، افتاد. اينترنتي اسلحه قلابي و دستبند را 75هزارتومان خريدم. لباس‌ها را هم از مغازه‌اي در جنوب تهران خريده بودم و بيشتر وقت‌ها تنم بود؛ حتي برخي از دوستان و بستگانم تصور مي‌كردند، من مأمور هستم. هنگام دستگيري 2قمه هم از ماشينت كشف شده. با آنها چه‌كار مي‌كردي؟ چاقو بود نه قمه. با آنها ميوه پوست مي‌كندم. شغلت چيست؟ در شركتي كار مي‌كردم اما چند وقت پيش از آنجا بيرون آمدم چون حقوقش مناسب نبود. من فوق‌ليسانس مهندسي مكانيك دارم و پولي كه مي‌دادند خيلي كم بود. سابقه داري؟ يك‌بار همراه دوستم دستگير شدم و او مقداري مواد داخل جيبم گذاشت و چون تازه ازدواج كرده و در يك اداره دولتي كار مي‌كرد، من گردن گرفتم و مدتي بازداشت بودم.