خبرگزاری میزان: شامگاه 28 خرداد سال 91، مردی با پلیس لنجان تماس گرفت و از بوی تعفن خانه همسایهشان خبر داد. یک تیم از ماموران کلانتری راهی آدرس مورد نظر شدند. آنها پس از رسیدن به محل، متوجه شدند که تماس مرد همسایه درست است و بوی تعفن شدیدی از خانه به مشام میرسد. مرد همسایه در تحقیقات گفت: از دیروز همسایه مان را ندیدم. حسین آقا همراه همسرش و پسر شش سالهشان در این خانه زندگی میکنند. چند بار زنگ در را زدم، اما کسی در را باز نکرد. با تلفن همراه حسین آقا هم تماس گرفتم اما پاسخگو نبود. بهخاطر بوی تعفن به موضوع مشکوک شده و تصمیم گرفتم که موضوع را به پلیس اطلاع دهم. ماموران با هماهنگی قضایی و کمک آتش نشانان در خانه را باز کردند. آنها پس از ورود با صحنه هولناکی روبهرو شدند. جسد مرد 40 ساله در دستشویی افتاده بود. پیکر بیجان مادر و عرفان هم در اتاق خواب قرار داشت. پزشک جنایی با معاینه جسد اعلام کرد، حدود 48 ساعت از مرگ میگذرد و هیچ آثاری از درگیری روی بدنشان دیده نمیشود. با توجه به زمان مرگ در خرداد ماه، احتمال گازگرفتگی هم منتفی بود. به همین دلیل با دستور قاضی جنایی اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد و تیمی از
ماموران، تحقیقات در این باره را آغاز کردند. بعد از گذشت یک هفته از ماجرا پزشکی قانونی گزارش خود را اعلام کرد. اعضای این خانواده با سمی کشنده مسموم شده و جان باختهاند. سم با غذا مخلوط شده و اعضای خانواده با خوردن غذا مسموم شده بودند. با گزارش پزشکی قانونی، مشخص شد اعضای این خانواده خودکشی کردهاند. حال این سوال مطرح شد که انگیزه این اقدام هولناک چه بوده است. ماموران برای رسیدن به پاسخ این پرسش به تحقیقات از خانواده قربانیان پرداختند. در تجسس های پلیسی مشخص شد، همسر حسین از شوهرش شکایت کرده و قرار بود روز کشف جسدشان برای رسیدگی به این شکایت در دادگاه حاضر شوند. عرفان شش ساله تنها فرزند آنها بعد از حدود هشت سال ناباروری به دنیا آمده بود. حسین در ابتدای زندگی رابطه خوبی با همسرش داشت تا اینکه بعد از مدتی متوجه ناباروری زنش شده و کمی سرد میشود. بعد از هشت سال زندگی مشترک خدا عرفان را به آنها میدهد. شش سال از تولد عرفان گذشت تا اینکه زن جوان به رفتار همسرش مشکوک شد و تماس و پیامکهای او را بررسی کرد و متوجه خیانت حسین شد. او چند بار با صحبت یا دعوا از همسرش خواست که به این رفتارش پایان دهد، اما گوش شوهرش
به این حرفها بدهکار نبود. به همین دلیل با مراجعه به دادسرا از شوهرش به اتهام خیانت شکایت کرد. زن جوان در آستانه رسیدگی به شکایتش تصمیمی عجولانه و خطرناک گرفت. او از ترس اینکه سرنوشت عرفان بعد از طلاق چه میشود، تصمیم گرفت به زندگی هر سه نفرشان پایان بدهد. به همین دلیل سمی خطرناک خریده و با غذا مخلوط کرده و به همسر و فرزندش داد و در پایان خودش هم از همان سم خورد. نیمههای شب مرد حالش بد میشود و به دستشویی میرود که اجل مهلتش نمیدهد. زن جوان و پسرش هم در خواب در اتاق خواب نفسهای آخر را کشیدند . همیشه این سوال برایم مطرح بود که عرفان چه گناهی داشت که هشت سال برای تولدش تلاش کردند و بعد او را در آتش اختلاف خود پرپر کردند.
دیدگاه تان را بنویسید