خبرگزاری تسنیم: مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: این سه چیز برای احکام شرع خیلی مورد لزوم بود. در کتابها دنبالشان میگردیم. در کتابها و رسالهها هم پی آن بگرد. آنها همه همین سه دسته تکلیف را میگویند که مربوط به مادون و محاذی و مافوق است. بدان که هیچ حکمی خارج از این سه پیدا نمیکنی. خاطر جمع باش. احکام شرعی و آنچه موضوع علم با عمل است همین سه است. اینها مربوط به خوشگلی و بدگلی و فقر و غنی و مرض و صحت نیست. به آنجا اصلاً مربوط نیست. آنها بیاختیار ما انجم گرفته است. مدت دارد و میگویند با صدقه و خیرات مقداری کم و زیاد میشود. آن هم که آدم وقت انجامش را ندارد. در این دنیایی که قشنگ و زشتش یک جور است بهتر است بگذاریم و اوقات، صرف این چیزها نکنیم. والاکسی در زمان حضرت موسی(ع) بود خداوند دربارهاش خبر داد که او سی سال غنی خواهد بود و سی سال فقیر، هر کدام را که میخواهد جلو بیاندازد. حضرت موسی(ع) به او ماجرا را گفت. آن فرد با زنش مشورت کرد. زن گفت حتماً غنا را جلو بیانداز چون زنها بیشتر، پول لازم دارند. پول و تلفن و ماشین. شوهر اگر این سه را به آنها بدهد دیگر راحت است. البته خیلی به مردها سخت میگذرد که
خودشان پیاده راه بروند. آن خانم گفت غنا را جلو بیاندازد خداوند بزرگ است. زنها خدا بزرگ است را هم میگویند. زنها اخلاقشان این جور است. حیا و ادب و رحم دارند. اصلاً رحم از زن در بشر آمد. بیهوده نیست که پیامبر(ص) ما سه چیز را انتخاب کرد: عطر و نماز و حبّ النُساء. نه اینکه زن زیاد ببرد، بلکه حُبّ همه زنان و دختران امّتش را دارد. زیرا اینها محبّت در قلب میآورند. عزیز من! آیا میدانی حضرت زهرا(س) با پدرش چکار کرد؟ این، همه را میرساند. من حبّ نساء را انتخاب کردم. پیامبر آخر الزمان شأنش این است که بفرماید من از دنیای شما سه چیز را انتخاب کردم و هنگام عبور از این عالم برای خود برداشتم. اول قُرَّهُ عینی فی الصَّلوه (الکافی جلد5 ص 321)، دیگری عطر و یکی هم حبّ النساء. الان برای بشر سخت است و نمیتواند که حبّ النساء را معنی کند. در میان این همه مخلوقات، نساء را دوست داشت. اینها اسرار است و خانم، خودش میتواند آن را حل کند و به ما نشان دهد. شما هم بدانید که محبت دختر و مادرش خیلی در مردها اثر میگذارد قدرت ظلم را از مردها میگیرد. ان شاءالله اگر در خانه دختر دارید او را درست با رأفت نگاه کنید. ببینید از روزی که در
دست و بالت خلق میشود و پهلویت میآید همهاش به بابایش نگاه میکند. خواستی هم ندارد که این را بده. به زور به او یاد میدهند که به آقایت بگو این را بدهد. این کار را با زحمت زیاد، گردن او میگذارند. او فقط میخواهد بابایش را نگاه کند. آنقدر این معنا قوی است که بعضی پدرها متوجه نیستند. با بچهها با پسر و زن سر و کله میزنند، دختر آنجا نشسته است و او را نگاه میکند. مواظب باشید از دستتان در نرود. دختر این گونه است. کتاب طوبی محبت؛ جلد3 - ص 73 مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی
دیدگاه تان را بنویسید