خبرگزاری فارس: حسین مروتی، یکی از برندگان جایزه ملی جمعیت گفت: غرب بعد از وقوع انقلاب جنسی، گرفتار بحران جمعیت شد، به طوری که با گذشت قریب به دو دهه نرخ باروری در بسیاری از کشورهای غربی نصف شد. مشکلات اقتصادی ای که به دنبال بحران جمعیت ایجاد شد، اندیشمندان غربی را متوجه این امر کرد که جمعیت جوان را به عنوان یک مولفه مهم قدرت از دست دادهاند. وی ادامه داد: به دلیل فروپاشی خانواده در غرب و گسترش شدید بی بندوباری، اساسا امکان بازگشت غرب به زندگی خانواده محور وجود نداشت، به همین دلیل راهکار انتقال بحران را انتخاب کردند و تصمیم گرفتند مولفههای قدرتی از قبیل خانواده مستحکم و جمعیت جوان را از بقیه کشورهای دنیا بگیرند، تا با تضعیف کشورهای دیگر، تمدن غرب در بلندمدت رقیبی نداشته باشد. وی افزود: از نخستین کارهایی که برای پیشبرد این امر کردند، تربیت نیروی انسانی بود. قبل از انقلاب و بعد از آن، دانشجوهای زیادی برای تحصیل به آمریکا و استرالیا رفتند و با تفکر غربزده در موضوع جمعیت به کشور برگشتند. نمونه این افراد خانم ستّاره فرمانفرماییان بود که درس خوانده آمریکا بود و قبل از انقلاب با همکاری کارشناسان آمریکایی، کنترل
جمعیت را در کشور آغاز کرد و بعدها مکرر توسط آمریکاییها مورد تشویق و تمجید قرار گرفت. جالب این که این جریان در دوران طاغوت هم برای پیشبرد تنظیم خانواده، حمایت معدودی از علما از جمله محمد کاظم شریعتمداری را کسب کرده بود تا بتواند گروهی از مردم معتقد را برای تحدید نسل ترغیب کند. مروتی در ادامه بیان کرد: بعد از انقلاب فعالیتهای تنظیم خانواده به دلیل ضداسلامی بودن متوقف شد و جریان تربیت شده های غرب در موضوع جمعیت فرصت ادامه تحدید نسل را پیدا نکرد. هرچند وزیر بهداشت دولت بازرگان هم مدام پیگیر تحدید نسل بود، ولی نظر قاطع امام در مورد رسیدن به جمعیت 150 تا 200 میلیونی راه را بر اجرایی شدن این تفکر بست. این برنده جایزه ملی جمعیت اضافه کرد: نتایج سرشماری سال 1365 که منتشر شد کمک کرد تا جریان تربیت شده های غرب یا همان جریان تنظیم خانواده، فرصت عرض اندام پیدا کند. این جریان که در همان سال های جنگ روابط گستردهای با سازمانهای بین المللی داشتند، با استناد به درصد بالای رشد جمعیت، پیگیر گرفتن مجوز تحدید نسل از حضرت امام شدند که البته نتیجه دلخواهشان را در بر نداشت و حضرت امام (ره) صرفا فرمودند که باید این موضوع مورد
بحث و بررسی قرار بگیرد. در زمان حیات حضرت امام (ره) فقط یک سری سمینار برگزار شد. مروتی به سخنان رهبری در این مورد اشاره کرد و گفت: پس از رحلت امام(ره) نیز هم مقام معظم رهبری در نخستین روزهای زعامت خودشان فرمودند که: ما اگر دو برابر امروز هم جمعیت داشته باشیم، باز میتوانیم بدون کمترین نیازی به کشورهای دیگر، خود را به بهترین وجه اداره کنیم اما جریان تنظیم خانواده تصمیم خودش را گرفته بود، برای همین در قدم نخست و در برنامه اول توسعه نوشتند که باید کنترل جمعیت به شکلی صورت گیرد تا هر زن که به طور متوسط در دوران باروریش بیش از شش فرزند به دنیا می آورد، در سال 1390 به طور متوسط چهار فرزند به دنیا بیاورد. با توجه به این که تعدادی از زنان جامعه یا ازدواج نمیکنند یا به دلیل مشکلات ناباروری، باردار نمیشوند، رسیدن به هدف 4 فرزند مستلزم این بود که هر زن بارور متاهل به صورت متوسط بیش از چهار فرزند داشته باشد. تا اینجا کار را می گوییم که هدف معقولی بوده است و ایرادی نداشته و به قول رهبر معظم انقلاب، خوب و لازم بوده است. اما بعد از این ببینید چه روند عجیبی طی می شود. وی ادامه داد: کشور در سال 1371 به هدفی که برای سال
1390 در نظر گرفته بود، یعنی همان 4 فرزند رسید. اما با وجودی که این جریان کاملا به آمارها آگاه است، در قدم دوم و در سال 1372، پیگیر تصویب قانون تنظیم خانواده می شود که سه فرزند را مطلوب عنوان می کند. در این قانون با نگرشی غیرانسانی، حقوق متعددی از فرزند چهارم و خانواده اش سلب می شد. در قدم بعدی افراد این جریان در شهریور ماه سال 1373 برای شرکت در کنفرانس جمعیت و توسعه (ICPD) راهی قاهره می شوند و آنجا در خیانتی آشکار، تعهد می دهند که رشد جمعیت کشور را به صفر برسانند. مروتی یکی از اهداف کنفرانس جمعیت و توسعه (ICPD) برای ایران را کشاندن کشور به ورطه «رشد جمعیتی برابر صفر» دانست و گفت: تقریبا در همین برهه شعار "دو بچه کافیست" بر در و دیوار، قبوض آب و برق و محصولات تجاری و ... نوشته شد. این شعار همان شعاری است که در زمان طاغوت تبلیغ می شد و مقام معظم رهبری هم تذکر داده بودند که نباید از این شعار استفاده شود. به هر حال این شعار مطرح می شود و طبق مطالعات بنده، کسانی که مخاطب تذکر رهبر انقلاب بودند هم، به آن اعتراضی نمی کنند. جالب این که ماجرا به دو بچه هم ختم نمی شود، بلکه محصولات رسانهای متعددی توسط وزارت
بهداشت تولید می شود که علنا تک فرزندی را ترویج می کنند. وی ادامه داد: خلاصه هدف بیش از چهار فرزند را به یک بچه تقلیل می دهند و کار را به جایی می رسانند که نرخ باروری زنان ایرانی در سال 1379 به کمتر از 2.1 می رسد، یعنی کمتر از حد جانشینی ای که خودشان می گفتند. یعنی کشور دیگر در طولانی مدت نمی تواند جمعیتش را ثابت نگه دارد و به مرور از جمعیت کشور کم می شود. این اتفاق به عقیده بنده ورود ایران به نخستین فاز بحران جمعیت است. این واقعه هم هیچ واکنشی را در جمعیت شناسهای تربیت شده غرب که با دلارهای صندوق جمعیت سازمان ملل آلوده شده اند ایجاد نکرد و کسی بابت این خطر بزرگ به مسئولان نظام هشدار نداد. البته برخی از این افراد می دانستند که کاهش نرخ باروری به کمتر از حد جایگزینی، شرط رسیدن به رشد جمعیتی صفر است که تعهد آن را داده بودند؛ برای همین هم بود که صدایشان در نیامد. مروتی افزود: این قضیه گذشت تا این که دکتر احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوریش سیاست کنترل جمعیت را زیر سوال برد. افراد این جریان در این برهه باز وارد عمل می شوند و 18 سال بعد از زمانی که باید سیاست تحدید نسل متوقف می شد، داد و هوار راه می اندازند
که این چه حرفی بوده که رئیس جمهور زده! بعد از دکتر احمدی نژاد هم مقام معظم رهبری در سخنرانی عمومی خود همین بحث را مطرح کردند. کار که به اینجا رسید، این جریان از اظهارنظرهای علنی علیه تغییر سیاست های جمعیتی عقب کشید و فعالیت های ضدجمعیتی را در پشت پرده پیگیری کرد. وی در پاسخ به این سوال که شما می گویید که باید سیاست تحدید نسل در سال 1371 متوقف می شد. آیا آمارها را داشتند و متوقف نکردند؟ گفت: بله. آمارها مثل روز برایشان روشن بود. نمونه های متعددش را می توان در مشروح مذاکرات مجلس پیدا کرد. دکتر ملک زاده -وزیر وقت بهداشت- در مهرماه سال 1371 از اجرای موفق برنامههای تنظیم خانواده و کاهش نرخ رشد جمعیت خبر می دهد و می گوید که: از پیشبینی برنامهای که تا سال 72 قرار بود ما به عدد دو و نه دهم، برسیم جلوتر هستیم، آقای دری نجفآبادی هم تیر ماه سال 1376، در مجلس می گوید: نرخ رشد جمعیت نیز مهار شده و به حدود یک و هفت دهم تا یک و هشت دهم درصد بالغ میگردد و تحولات مثبت و ارزشمندی در وضعیت جمعیت و ... انجام گرفته؛ آقای فرهادی -وزیر بهداشت وقت- هم در آبان ماه سال 1377 عنوان می کند که: نرخ رشد جمعیت ما
یک موقعی سه و چهار دهم بود، الآن به یک و چهل و یک صدم رسیده و با کاهش رشد جمعیت که نسبتا خوب هم بوده مواجه هستیم. مروتی افزود: خوب به آمارها آگاه بودند و آنها را مداوم به سازمان های بین المللی گزارش می کردند. اصلا رشته تحصیلی یکی از مجریان اصلی پروژه تحدید نسل، آمارحیاتی بوده و چگونه ممکن است که از آمارها بی اطلاع بوده باشند؟! می دانستند و افتخار هم می کردند که توانسته اند در یک دوره 15 ساله رشد جمعیت را آنقدر کاهش دهند که در تاریخ کنترل جمعیت در دنیا بی نظیر باشد، در واقع کوتاهی ای در کار نبود. آمارهای جمعیتی اعلام نشد چون نباید اعلام می شد، تا بتوانند بدون ایجاد حساسیت، کشور را به ورطه رشد صفر جمعیت بکشانند. مروتی در پاسخ به این سوال که اکنون وضع جمعیت کشور چگونه است و آینده وضع جمعیت را چگونه می بینید، گفت: در این چند سالی که سیاست های جمعیتی بر روی برگه تغییر کرده است، افزایش محسوسی در نرخ باروری مشاهده نمی شود. اگر قول مسئولان وزارت بهداشت را بپذیریم در چهار سال گذشته نرخ باروری از 1.8 به 1.9 رسیده است، که اصلا قابل ملاحظه نیست. تازه همین روند هم به دلیل کوتاهی های مسئولین کند شده است، طوری که
متاسفانه درصد رشد موالید در 7 ماهه ی نخست امسال قریب به منفی 5 درصد شده است، متاسفانه مسئولین به فکر مسئله استراتژیک جمعیت نیستند. فقط می خواهند دوره مسئولیتشان به خیر و خوشی بگذرد و دیگر کاری ندارند که اگر جمعیت کشور پیر شود، چه بلایی به سر کشوری با این همه دشمن می آید. وی در پاسخ به این سوال که پیری جمعیت کشور چه آسیب ها و خطراتی ایجاد می کند، گفت: پیر شدن جمعیت در ایران با پیر شدن کشورهای دیگر یک تفاوت اساسی دارد و آن هم سرعت پیر شدن جمعیت کشور است. ایران یکی از سه کشور دنیا است که با بیشترین سرعت در حال پیر شدن است، همین مسئله اساسا امکان تدارک دیدن برای پیری جمعیت را تا حد زیادی منتفی می کند. وقتی که ظرف سه دهه، درصد افراد بالای شصت سال به سه برابر افزایش پیدا کند، ما نخواهیم توانست نیرو و امکانات بهداشت و سلامت، مبلمان متناسب شهری، تامین اجتماعی مناسب و ... را برای درصد بالای سالمندان تدارک ببینیم. نه تنها ایران، بلکه به اعتقاد بنده اگر این بلا با این سرعت به سر قوی ترین اقتصادهای دنیا نازل شود، آنها هم نخواهند توانست آن را مدیریت کنند و دچار بحران های اجتماعی بزرگی خواهند شد. مروتی ادامه داد: از
سوی دیگر الآن اساسا کشور غیر توسعه یافته ای وجود ندارد که جمعیتش سالخورده شده باشد. تمام کشورهای پیر، توسعه یافته هستند و به هر حال اقتصاد قوی که مرهون دوران جوانی جمعیت در این کشورها است، تا حدی به این کشورها کمک کرده تا زیر بار آسیب های سالخوردگی جمعیت نابود نشوند. ایران جزو نخستین کشورهایی است که با ادامه این روند فرزندآوری مادرانش، قبل از توسعه یافتگی پیر خواهد شد. امری که تاکنون در جهان تجربه نشده و به دلیل اقتصاد ضعیف کشور، قطعا آثار خطرناکی خواهد داشت. وی در پاسخ به این سوال که برای این که جمعیت کشور پیر نشود چه باید کرد، گفت:در نخستین قدم باید با جریان تنظیم خانواده مبارزه کرد. معتقدم تا زمانی که با افراد ظاهر الصلاح که سیاست های جمعیتی غرب را در ایران پیگیری می کنند، بدون تعارف مقابله نکنیم، اینها با سالوس بازی های خود نخواهند گذاشت سیاست های جمعیتی در کشور اجرایی شود. نباید به واسطه خدمات پیشین این افراد با آنها رودربایستی داشته باشیم، چون خسارتی که به واسطه کوتاهی ها و بعضا خیانت هایشان در موضوع جمعیت به کشور و انقلاب وارد آمده، هرگز قابل جبران نیست. این جریان قدرتمند، بزرگترین مانع در اجرایی
شدن سیاست های جدید جمعیتی بوده. هر جا که نظام خواسته قدمی اساسی برای اجرای این سیاست ها بردارد، افراد این جریان مانع ایجاد کرده اند.
دیدگاه تان را بنویسید