گرایش به شانس در فضای بیفردایی
اکثر ما در جامعه با توجه به واژه شانس، افراد را به دو گروه خوش شانس و بدشانس طبقهبندی میکنیم. مردم خوش شانس بدون اینکه بدانند، دارای تفکر و منشی هستند که خوشبختی، سعادت و بهروزی را در زندگی برای خود به ارمغان میآورند.
روزنامه آرمان امروز- زهرا سلیمانی: اکثر ما در جامعه با توجه به واژه شانس، افراد را به دو گروه خوش شانس و بدشانس طبقهبندی میکنیم. مردم خوش شانس بدون اینکه بدانند، دارای تفکر و منشی هستند که خوشبختی، سعادت و بهروزی را در زندگی برای خود به ارمغان میآورند. حال این سوال مطرح میشود که چقدر به شانس اعتقاد دارید؟ این جمله را هر کدام از ما بارها شنیده ایم که فلانی خیلی خوش شانس است و یا در برابر آن از بد شانسی شخصی دیگر سخن میگوییم. در فرهنگ ما شانس، واژه ای است که از کودکی به طور مکرر در گوش فرد خوانده میشود. شاید برای بسیاری از ما مقوله ای تحت عنوان شانس از طلوع و غروب خورشید هم ملموس تر باشد. اما به راستی شانس چیست؟ چطور اندازه گیری میشود؟ آیا یک بحث خرافاتی است و نباید به آن اعتنا کرد؟ روز به روز برشدت برگزاری مسابقات در قالبهای مختلف در کشورها افزوده میشود. برخی افراد بر این امیدند که با پیروزی در مسابقات و قرعهکشیهای گوناگون میتوانند به نداشتهها، نارساییها و حسرتهایشان یک شبه و بر حسب اتفاقی تحت عنوان شانس دست یابند. آنچه در ادامه میخوانید نظرات «حسن عشایری»، پژوهشگر مسائل اجتماعی و استاد دانشگاه در گفتوگو با «آرمان امروز» درباره باور به شانس است. دلایل اجتماعی و روانی گرایش به قرعهکشی، شانس و اقبال در بین مردم جامعه ما چیست؟ تا چه حد تبلیغات در این زمینه موثر است؟ با بررسی گرایش افراد به قرعهکشی و شانس باید به این امر توجه داشت که به دلیل عدم وجود برنامه ریزی دقیق نسبت به آینده نمیتوان نسبت به شرایط آگاهی کسب کرد. بنده اسم شرایط موجود را جو بی فردایی گذاشته ام. فرد در این شرایط برحسب تواناییها و امکانات خود خواستار دستیابی به اهداف است، اما به دلیل عدم وجود امکانات به دنبال بخت آزمایی و شانس میرود. این در حالی است که در شرایط علمی مقوله ای تحت عنوان شانس هیچ جایگاهی ندارد. افراد با اراده و انگیزه میتوانند با استفاده به موقع از شرایط زمینه دستیابی به اهداف را مهیا کنند. از سوی دیگر مردم و به ویژه نسل جوان خواستار دستیابی به موفقیت بدون هیچ گونه تلاش و زحمتی هستند. در این شرایط هم سودجویان برای حفظ منافع خود از هر ترفندی برای کسب سود و تاثیرگذاری بر مخاطبان زودباور استفاده میکنند. بر اساس تعاریف علمی در یک جامعه سالم مساله برد و باخت نباید چندان جایگاه داشته باشد، بلکه باید معیار فعالیت، حرکت و توانایی در مشارکت جمعی در بین همگان مشاهده شود. وقتی برد، باخت و شانس معیار قرار گیرد به نسبت برخی افراد سودجو نیز با استفاده از ظرفیت رسانهها وارد عمل میشوند. برای مثال در مسابقات ورزشی اروپا شرکت کنندگان باید در بین یک تن شن و ماسه چند طلا را پیدا کنند تا بتوانند به جایزه ویژه مسابقه دست یابند. به این ترتیب فرد شرکت کننده در این مسابقات نیز به امید تصاحب طلا در این مسابقات شرکت میکند. اما در پس پرده برگزاری مسابقات در کشور ما مقوله ای تحت عنوان جایزه یا برد وجود ندارد، بلکه افراد سودجو از این طریق فقط خواستار دستیابی به اهدافشان هستند. افراد سود جو از زودباوری مردم سوءاستفاده میکنند. این در حالی است که فقط به وسیله کار و تلاش میتوان به جایگاه و موقعیتهای مطلوب دست یافت. فاصله طبقاتی و اینکه برخی افراد دلشان میخواهد یک شبه پول دار شوند بر باور به شانس تاثیر دارد؟ بله. به قول معروف برخی افراد در جامعه ما یک شبه ره صد ساله را طی کرده اند. به این دلیل برخی افراد شرایط دیگران را به خود تعمیم میدهند. به دلیل عدم وجود شرایط مناسب در کشور یک عده با فعالیت به هیچ جایگاهی نمیرسند، اما برخی دیگر بدون هیچ گونه تلاش و کوششی به جایگاههای مطلوب دست مییابند. باید دانست که این وضعیت بدون سازماندهی شرایط از سوی مسئولان و برنامه ریزان توهم برانگیز است. برای مثال در بین قشر جوان و تحصیلکرده بنده به عنوان استاد دانشگاه همیشه دانشجویان را به کار، فعالیت و ارتقای مهارتها تشویق میکنم تا به این ترتیب فرد به پختگی دست یابد. در ضمن اصطلاح پختگی یا درک و مدیریت شرایط فقط از طریق اختصاص زمان برای فعالیتها، درس گرفتن از اشتباهات، تلاش و... به دست میآید. در کشور مساله مهم در قالب داشتن و داشتههای فرد است و به هیچ عنوان کیفیت بودن مورد توجه نیست! فرد بر این باور است که با دست یابی به شرایط در اسرع وقت به سبب آن به خوشبختی نیز دست مییابد! در این طرز تفکر دستیابی به خوشبختی و موفقیت همچون قمار است. به دلیل وجود چنین طرز تفکری در جامعه در دوران مختلف شرکتهای گوناگون با اخذ پول و سرمایه مردم مبادرت به کلاه برداری و تبعات جبران ناپذیر آن کرده اند. برخی از افراد نیز بر این باورند که با استفاده از ظرفیت افراد ساده لوح و زودباور میتوانند به اهدافشان دست یابند. عمده دلیل بروز چنین اقداماتی در جامعه اختلاف طبقاتی است. افراد فقیر و ناتوان به دلیل عدم موفقیت در ارتباط با واقعیتهای جامعه توسل به رویا را تنها راه چاره برای حل مشکلاتشان میدانند. در کشور ما روز به روز بر شدت فاصله طبقاتی در کشور افزوده میشود. برای حل و فصل چنین طرز تفکری در جامعه باید به رفع مشکلات اجتماعی همت گماشت. از سوی دیگر با بررسی کنشهای اجتماعی جامعه میتوان قانون را مورد ارزیابی قرار داد. وقتی کنش اجتماعی مورد ارزیابی آسیب شناسان قرار گیرد به نسبت خلأهای فکری در جامعه بررسی میشود. در شرایط فعلی رسانهها به هیچ عنوان نباید شرایط را به دیگری تعمیم دهند. همگان باید بدانند که قرار نیست به وسیله چیپس، پفک، بیسکویت، برنج، پودر شوینده و... برخی افراد برنده باشند. باید این نوع تبلیغات را به دلیل تعمیم زندگی رویایی و خرافاتی در جامعه متوقف کرد. برخی از افراد در جامعه ما با توسل به اقدامات خلاف قانون به چپاول میپردازند؛ بی شک در چنین جامعه ای بروز تفکرات رویایی و تخلفات دور از انتظار نیست. تبعات باور به شانس در جامعه چیست؟ ذهن خرافاتی براین باور است که بدون تلاش و کوشش میتواند به بهشت برین دست یافت، اما در واقع این نوع تفکر هیچ جایگاه علمی و واقعی در این دنیا ندارد. برای مثال برخی از افراد خواستار اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکتری هستند تا به این واسطه بتوانند به مدارج و سمتهای عالی دست یابند. در همین حین نیز برخی افراد با تعمیم شرایط خود به دیگران کسب هر گونه موفقیتی را چندان دور از ذهن نمیدانند. این در حالی است که همگان باید بدانند که تنها رمز موفقیت تلاش و کوشش است. در واقع باور به شانس همچون سرطان روح و جان افراد را تخریب میکند. با قاطعیت میتوان گفت که پس پرده ۹۰درصد قرعهکشیها و جوایز نفیس، فریب افکارعمومی و تاثیر بر افراد سادهلوح و زودباور است.
دیدگاه تان را بنویسید