شوهر فراری: من همسرم را آتش نزدم!
از او خواستم از تصمیمی که گرفته منصرف شود، اما گوشش به این حرفها بدهکار نبود و پایش را در یک کفش کرده بود و طلاق میخواست
چه شد که تصمیم به قتل همسرت گرفتی؟ من، او را نکشتم. اصلاً نمیخواستم همسرم کشته شود. چند وقتی بود که با هم اختلاف پیدا کرده بودیم و همین اختلاف باعث شده بود تا جدا از هم زندگی کنیم. من برای تأمین نیازهای زندگی به تهران آمده بودم و روی خودروی پرایدم مسافرکشی میکردم. اواخر شهریورماه گذشته با خودروام در حال مسافرکشی بودم که از همسرم پیامی در تلگرام دریافت کردم. متن پیام نشان میداد که از دادگاه خواستار طلاق غیابی شده است. برای همین عصبانی شدم و خودم را فوراً به ارومیه رساندم. بعد چه اتفاقی افتاد؟ فوراً خودم را به مقابل خانه پدر همسرم رساندم و با زنم روبهرو شدم، از او خواستم از تصمیمی که گرفته منصرف شود، اما گوشش به این حرفها بدهکار نبود و پایش را در یک کفش کرده بود و طلاق میخواست. با خانواده همسرت چرا صحبت نکردی؟ با آنها هم صحبت کردم که گفتند در این رابطه دخالتی نمیکنند. اما من باز هم کوتاه نیامدم و دوباره به سراغ همسرم ملیحه رفتم و از او خواستم به خاطر دخترمان از تصمیمی که گرفت منصرف شود. ولی او به من گفت که نمیخواهد به زندگی با من ادامه دهد و فرد دیگری را برای زندگی درنظر گرفته است.از این حرف خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم که خودم را بکشم. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ ساعت 30/12 دقیقه شنبه 3 مهر بود که ملیحه را سوار بر خودروی 206 مقابل خانه پدرش دیدم. به سراغش رفتم و با او شروع به صحبت کردم اما به حرفهایم توجهی نکرد. در این موقع با عصبانیت به سراغ ظرف حاوی بنزینی رفتم که از قبل تهیه کرده بودم و مقداری از بنزین را روی دستهایم ریختم که ناگهان همسرم ظرف حاوی بنزین را از من گرفت و بقیه بنزین را روی خودش ریخت. در همین لحظه با روشن کردن فندک قصد آتش زدن خود را داشتم که همسرم به من نزدیک شد و آتش گرفت و دستهای من هم دچار سوختگی شد.از ترس دستگیری توسط پلیس و برخورد خانواده همسرم از ارومیه خارج شدم و به شهرستان سلماس رفتم و پس از پانسمان دستهایم به تهران آمدم؛ طی این مدت بلامکان و سرگردان بودم که هنگام پرسهزدن در خیابان گلستان مأموران کلانتری هفتچنار من را به عنوان مظنون بهسرقت بازداشت کردند. در بازرسی از ماشینم چاقو و گردنبند دخترانهای پیدا شد و همزمان با این اتفاق پلیس ارومیه که رد مرا زده بود، موضوع مرگ همسرم را به تهران گزارش داد و من را متهم به قتل او معرفی کرد و یادآور شد که من زنم را به آتش کشیدهام.
دیدگاه تان را بنویسید