عرق ریزان فرهنگی در دیار آفتاب
کویر دل مردمان سیستان و بلوچستان همچون خاک تفتیده این خطه، تشنه باران مهربانی است. بیگمان وقتی بلندهمتان پا پیش میگذارند و راهی این سرزمین می شوند، جوانههای امید نیز از این خاک تشنه سر برمیآورند.
روزنامه ایران: کویر دل مردمان سیستان و بلوچستان همچون خاک تفتیده این خطه، تشنه باران مهربانی است. بیگمان وقتی بلندهمتان پا پیش میگذارند و راهی این سرزمین می شوند، جوانههای امید نیز از این خاک تشنه سر برمیآورند. وقتی پای صحبت دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران که در قالب اردوی جهادی علمی -فرهنگی راهی این دیار شدهاند مینشینی، به صرافت میافتی که فارغ از هر چیز دیگری، دغدغه این را دارند که چگونه میتوان از بار محرومیت این مناطق کم کرد و به سوی آبادانیاش رفت؟این گروه دانشجویان در سرزمین این مردمان بی آلایش تلاش می کنند تاروزهای خاکستریشان را به سپیدی گره بزنند و برسد آن روزی که خیرخواهان این سرزمین خواهان آن هستند. هرچند همین چند روز پیش، جلوی چشمشان در و دیوار مدرسهای که به گفته خودشان، بیشتر به ویرانه میماند، آرزوهای فریبا، دخترک خردسال بلوچ را به خاک سپرد.
کانون فرهنگی خیریه دانشگاه علامه طباطبایی از مهر ماه سال 93 با دو هدف «حمایت از دانشجویان بیبضاعت دانشگاه علامه طباطبایی» و «فرهنگسازی کار خیر در میان قشر دانشجو و دانشگاهی» آغاز به کار کرد و با اجرای برنامه «سهم من از تحصیل تو»رنگ و بوی جدیتری به خود گرفت.
همین کافی بود تا شهریور ماه سال گذشته نخستین اردوی جهادی علمی - آموزشی را با کمک دانشجویان و شماری از استادان کنکور راه بیندازیم تا به این ترتیب دانشآموزان کنکوری دهستان برای شرکت در آزمون سراسری انگیزه بیشتری پیدا کنند. علیمرادی یادآور شد: در نخستین اردو که «فصلی نو (1)» نام داشت با 25 میلیون تومانی که فراهم شده بود، انواع و اقسام کتب کمک آموزشی را از دو انتشاراتی داوطلب تهیه و در میان دانشآموزان منطقه توزیع کردیم که مایه خوشحالی مضاعف آنها شده بود. ضمن اینکه تا سال گذشته به دلیل فراهم نبودن زیرساختهای مختلف در این منطقه، فقط رشته علوم انسانی تدریس میشد و با انگیزهای که از طریق نهادهای مختلف به دانشآموزان این منطقه تزریق شد، خوشبختانه امکان ادامه تحصیل پسران در رشته علوم تجربی هم فراهم شد. علاوه بر این پذیرفته شدگان کنکور در منطقه دشتیاری و دهستان «پیرسهراب» سال گذشته رتبههای 50 هزار به بالا را کسب میکردند، اما با تقویت انگیزه های شان به جمع پذیرفته شدگان رتبه 20 هزار کنکور رسیدهاند که این نوید روزهای روشن را میدهد.
نتیجه کارهایمان را زودتر از آنچه قابل تصور باشد دریافت کردیم. یادم نمیرود که در نخستین سفرمان به دهستان «پیر سهراب» در نامه یکی از بچهها خواندیم: «بالاخره خدا با ما آشتی کرد.» همین جمله برای من و رفقایم کافی بود تا جدیتر از آنچه در ذهن داشتیم گام برداریم.
منطقه دشتیاری به عنوان بزرگترین و محرومترین منطقه آموزشی کشور است به گونهای که اگر این منطقه تحت برنامهریزیهای اساسی قرار نگیرد دانشآموزان آن در 60 سال آینده به سطح استاندارد کشوری میرسند و به این ترتیب 6 نسل تحت آسیب جدی قرار خواهد گرفت. علیمرادی با اشاره به این واقعیت گفت: اقدامهای صورت گرفته در منطقه دشتیاری به اعضای کانون فرهنگی خیریه دانشگاه علامه طباطبایی فهماند خلأ اصلی این منطقه مربوط به آموزشهای دوره ابتدایی است که در دوران دبیرستان به وضوح نمود پیدا میکرد، از این رو در این زمینه هم اقدامهای شایستهای را به کار گرفتیم و از دوازدهم تا بیست و سوم اسفند ماه سال گذشته یک اردوی جهادی 4 روزه را در قالب «فصلی نو 2 »ترتیب دادیم تا دانش آموزان مقطع ابتدایی و راهنمایی را در قالب سرفصلهای خودسازی، اعتماد به نفس، زیست بوم، محیط زیست، بهداشت فردی و جمعی، کارگروهی و... تحت تعلیم قرار دهیم. البته در این دوره همزمان با حضور والدین هم جلساتی را برگزار کردیم تا به تحصیل فرزندانشان رغبت نشان دهند و مانع اصلی تحصیل فرزندانشان بخصوص دخترانی نشوند که در سنین پایین مجبور به ازدواج میشوند.
فرمانده کل ارتش، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، نمایندگان چابهار در مجلس، استادان دانشگاه، مؤسسات و نمایندههای مدرسه ساز و بسیاری از مسئولان استانی و خیرین، مدعوین همایش «دشت بییار» بودند تا با جنبههای مختلف منطقه محروم دشتیاری آشنا شوند و نسبت به این منطقه از کشور که مورد بیمهریهای بسیاری قرار گرفته، نگاه دقیق تری پیدا کنند.علیمرادی با بیان اینکه خوشبختانه همایش «دشت بییار» با هدف محرومیت زدایی فرهنگی نتایج خوبی را به همراه داشت،افزود: رفت و آمد در منطقه دشتیاری و همدل و همراه شدن با مردمان این دیار، موجب شد نسبت به بخشهای مختلف منطقه آگاهی خوبی پیدا کنیم به طوری که برطرف ساختن خلأ انگیزشی دانشآموزان دبیرستانی دهستان «پیرسهراب» که جمعیتی بالغ بر 30 هزار نفر دارد به عنوان یکی از اولویتهای کاریمان قرار گرفت. به این ترتیب اسفند ماه سال گذشته به دانشآموزان دبیرستانی بخش پیرسهراب قول دادیم در صورتی که امتحانات نهایی را با معدل بالای 13 به پایان برسانند در قالب یک گروه 7 نفره میهمان ما در تهران باشند و از امکانات فرهنگی، آموزشی شهر بازدید کنند. بیست و چهارم تا بیست و نهم تیر ماه جاری بود که در ازای موفقیت چشمگیر دانشآموزان دبیرستانی که چند نفرشان هم دختر بودند (بنابر تعصبات فرهنگی آن منطقه در این اردو حضور پیدا نکردند) به وعده خود عمل کردیم و به مدت یک هفته پذیرایشان بودیم. آنها برای شنا به استخر رفتند، به کنسرت دعوت شدند، از دانشگاههای تهران و علامه و موزههای سطح شهر دیدن کردند و با رتبههای تک رقمی کنکور 95 و استادان کنکور ملاقات داشتند، اما رد شادی و رضایت در چهره آنها دیده نمیشد. این در حالی بود که تک تک آنها احساس خود را در دفترچههایی یادداشت میکردند که مرور هر یک از صفحات دفترچهها، گویای ذوق و شوقی بود که در چهره هایشان دیده نمیشد. درست مانند توصیف یکی از آن 7نفر از آرزویش که نوشته بود «در این لحظات به یاد صبحهایی میافتم که وقتی از خواب بیدار میشدم آرزو میکردم هواپیمایی از آسمان روستا بگذرد و من با چشمانم دنبالش کنم؛ اما باورم نمیشد یک روز خودم سوار بر هواپیما راهی تهران شوم که فقط نامی از آن شنیده بودم.»
منطقه دشتیاری متشکل از 112 روستا و 56 مدرسه از مقطع ابتدایی تا دبیرستان است که از لحاظ امکانات در فجیعترین وضعیت ممکن به سر میبرد. اعضای کانون فرهنگی خیریه دانشگاه علامه طباطبایی پایش این مراکز را با هدف محرومیت زدایی علمی - فرهنگی از دیگر رسالتهای خود میدانند، به همین دلیل از تیرماه سال جاری تاکنون پایش تمام این مدارس انجام شده، ضمن اینکه شمار معتمدین، تحصیلکردهها و افراد برجسته این مناطق مشخص شده و امیدواریم از این پس در پی فراخوان «دست یاری به دشتیاری» با کمک خیرین، مسئولان و همه کسانی که علاقهمند هستند به ساکنان محرومترین نقطه ایران کمک کنند، بر اساس نیاز سنجیهای انجام شده بازسازی و ساخت مدارس منطقه دشتیاری و دهستان 30 هزار نفری «پیرسهراب» در دستور کار قرار گیرد و در آیندهای نه چندان دور عنوان محرومترین منطقه آموزشی کشور از ابتدای نام دشتیاری برداشته شود.
سومین اردوی جهادی «فصلی نو» در قالب یک تیم 36 نفره با هدف ارتقای انگیزشی 2هزار دانشآموز دهستان «پیرسهراب» از دوم شهریور به مدت سه هفته به راه افتاد تا دانشآموزان این منطقه که درست مانند خاکش مرغوب هستند به یاری نگاههای گرم و دستهای مهربان شکوفا شوند. بدون شک هنوز راه زیادی مانده، اما همین که میبینیم دختران بلوچ گوشه پرده صندوقخانه را کنار زده و پا پیش گذاشتهاند و خواسته هایشان را به زبان میآورند، همین که پسران «پیرسهراب» برای یافتن راه حل مشکلاتشان به فکر فرو میروند، همین که برای داشتن تمرکز بیشتر آرزوی تأسیس کتابخانه را در سر میپرورانند و همین که با وجود کلاسهای درس فاقد امکانات اولیه با ولع به دنبال بلعیدن مفاهیم درسی هستند، کلی میارزد و مصداق همان مثل معروف است که میگوید«پایان شب سیه سپید است.»
دیدگاه تان را بنویسید