ازدواج، بهترین راه در هزار  راه زندگی است

کد خبر: 565355

آمار های بی امان طلاق، راه پله های پر ازدحام دادگاه های خانواده و مراجعان متعدد دفتر خانه های ثبت، شاید در نگاه نخست ما را بترساند، اما نباید این عقیده را در ما سست کند که ازدواج یک دنیا پیامد مثبت فردی و اجتماعی به دنبال دارد.

روزنامه ایران: آمار های بی امان طلاق، راه پله های پر ازدحام دادگاه های خانواده و مراجعان متعدد دفتر خانه های ثبت، شاید در نگاه نخست ما را بترساند، اما نباید این عقیده را در ما سست کند که ازدواج یک دنیا پیامد مثبت فردی و اجتماعی به دنبال دارد. نباید فراموش کنیم که این پیوند مهر آفرین، چنانچه در مسیر درست خود هدایت شود و آگاهانه و به دور از بزک های تصنعی صورت پذیرد، همچنان راه گشا و کارگشای جوانان خواهد بود.از این روی، بیش از این درنگ جایز نیست و وقت آن رسیده است که به «ازدواج» نگاه ویژه‌تری داشته باشیم و یک بار دیگر به خاطر بیاوریم که نهاد و مرجع با اهمیت خانواده تنها به واسطه رابطه منحصر به فرد مبتنی بر ازدواج است که شکل می گیرد. نیاز به آرامش، نیاز به همراهی و همدلی و نیاز به بروز احساسات ناب زندگی انسان اجتماعی و شکوفایی او انکار شدنی نیست. همان طور که پژوهشگران و متخصصان بالینی و مشاوران خانواده ازدواج اصولی و روابط صحیح میان زن وشوهر را عاملی برای شکوفایی سلامت جسمانی و روان شناختی می دانند.

ایستگاه آغازین
هر چند برای داشتن ازدواجی موفق نحوه تربیت‌ پذیری اهمیت و تأثیر بسزایی دارد، ولی دیدگاه‌های کارشناسی نیز بسیار کمک کننده و کارگشا خواهد بود. دکتر علیرضا شریفی یزدی- مدرس دانشگاه و عضو پژوهشکده خانواده- در این خصوص معتقد است: مراحل مختلف رشد فرد از دوره جنینی تا زمانی که به داشتن شریک و همراه برای گذر از پیچ و خم‌های زندگی احساس نیاز کند، موضوع بسیار بااهمیتی است که در کانون خانواده و در دامان والدین طی می‌شود و در نهایت بر کیفیت پیوند زناشویی میان دو نفر، تأثیرات غیر قابل انکاری می‌گذارد.
در واقع فرد از سن 18 سالگی به بعد، مرحله استقلال را تجربه می‌کند و از سن 22 سالگی وارد مرحله‌ای می‌شود که تمایل پیدا می‌کند استقلال را در تعامل با دیگران تجربه کند؛ از این رو، بدون شک روند تربیت‌پذیری فرد در محیط خانواده و همراهی والدین با او سبب می‌شود تا از پس احساس استقلال در تعامل با دیگری به نحو احسن برآید. این در حالی است که به عقیده این جامعه‌شناس، متأسفانه در تاریخ بشریت، 99 درصد افراد در مرحله 8 تا 12 سالگی باقی مانده‌اند و تنها به دلیل وابستگی اقتصادی و عاطفی و همچنین نداشتن توانمندی لازم برای تأمین نیازهای اولیه زندگی، ازدواج می‌کنند.
او با بیان اینکه انتخاب و به دنبال آن ازدواج صحیح، فرد را از مرحله‌ای که در آن قرار دارد به مرحله بالاتر و تکامل یافته‌تری سوق می‌دهد، افزود: فرد با ازدواج می‌آموزد در تعامل با دیگری باشد و به این ترتیب شادی‌اش را با او قسمت کند.

از وی عشق بگیرد و به او عشق بورزد، غم دیگری همانقدر آزارش دهد که وقتی خودش غمگین می‌شود، تا با تجربه این احوال، زن و شوهر به این تصمیم واحد برسند که موجودی از جنس خودشان را به دنیا بیاورند و علاوه بر نقش همسری، نقش پدری یا مادری را نیز عهده‌دار شوند.

مرز خیال و واقعیت
گاهی اوقات باورهای نادرست نسبت به دوران پیش و پس از ازدواج موجب می‌شود تا افراد برداشت‌های نادرستی نسبت به این مقوله ارزشمند داشته باشند. در حالی که ازدواج درست تکامل روحی، روانی، جسمانی و عقلانی را در برخواهد داشت و نه تنها با ازدواج تفاوتی میان دوره متأهلی و مجردی احساس نمی‌شود بلکه مجرد بودن یک مرحله و یک گام عقب‌تر تصور خواهد شد. دکتر شریفی یزدی با تأیید این موضوع به افرادی اشاره کرد که مجردی را دوره آزادی و تفریح و متأهلی را دوره محبوس شدن تلقی می‌کنند و یادآور شد: افرادی با داشتن چنین تفکری، تعریف‌شان از زندگی اشتباه است و از آنجا که در دوران تجرد و براساس نظام تربیتی اشتباه خانواده تنها مسئولیت درس خواندن را برعهده داشتند و از انجام سایر امور مرتبط با سن و سال‌شان سر باز زده و مسئولیت‌پذیری را نیاموخته‌اند، این تمایز در ذهن‌شان ایجاد می‌شود که با پا گذاشتن به دوره تأهل، سختی‌های زیادی را متحمل می‌شوند. این در حالی است که اگر مراحلی که به آن اشاره شد درست طی شود، به طور طبیعی فرد مجرد احساس خلأ کرده و گمان می‌کند یک پله دیگر باقی مانده تا به تکامل برسد و جالب‌تر اینکه پس از ازدواج همان جوان‌هایی که بچه‌دار شدن و تربیت فرزند را کار سختی می‌پنداشتند، به این نتیجه می‌رسند که باید فرد جدیدی را به خانواده‌شان اضافه کنند. از منظر این پژوهشگر خانواده، طیف دیگر این ماجرا، کسانی هستند که در دوره مجردی بسیار مسئولیت‌پذیر بوده‌اند و نه تنها از پس کارهای مربوط به خود برمی‌آمدند، بلکه بار مسئولیت دیگران را هم برعهده داشتند.
نکته مهم در مورد چنین افرادی این است که پس از گذشت چند سال از زندگی مشترک‌شان، احساس رضایت نمی‌کنند یا با لحن گلایه‌آمیز و از سر خستگی و بی انگیزگی، می‌گویند «هیچ تفاوتی میان زندگی مجردی و متأهلی‌ام نیست.»
به عقیده این جامعه‌شناس در روابط میان زن و شوهر، تقسیم وظیفه و مسئولیت بی معناست، چراکه همه کارهای مربوط به زندگی مشترک برعهده هر دو نفر آنهاست و این دیدگاه که یکی از آنها تأمین مخارج مالی منزل را برعهده گیرد و دیگری به کارهای داخلی خانه رسیدگی کند، دیدگاه نادرستی است. چراکه همواره توصیه می‌شود زن و شوهر برای راحت‌تر کنار آمدن با مسائل زندگی به صورت دوره‌ای به انجام امور مربوط به زندگی مشترک‌ شان بپردازند چراکه زندگی مشترک، ماحصل و جمع هر دو آنها است و فرزندی هم که تربیت می‌شود، خروجی زندگی مشترک و حاصل تعامل صحیح‌شان است.
از سویی دیگر، بار زندگی مشترک برعهده زن و مرد است و به همین واسطه اگر فرزند خانواده دچار مشکلی شود، مسئولیت آن برعهده هم زن و هم شوهر است و شانه خالی کردن از این بار به هیچ عنوان پسندیده نیست.
این در حالی است که اگر یکی از زوجین توان بیشتری دارد و بار سنگین‌تری را به دوش می‌کشد، دنبال کردن چنین شیوه‌ای تا زمان خاصی ایرادی ندارد، اما از آن روز که تبدیل به وظیفه شود، مشکل‌آفرین خواهد شد.

چراکه پذیرفتن مسئولیت بیشتر از سوی یکی از زوجین و شانه خالی کردن دیگری، نشان از همان ضعف تربیتی است که در بالا به آن اشاره شد و برای از بین بردن مشکلات متعاقب آن، باید امور مربوط به زندگی مشترک میان زوجین تقسیم و مسئولیت‌پذیری به نحو احسن اجرا شود.

در مسیر زندگی

ازدواج در اکثر جوامع یک شاخص مثبت و مقوله‌ای ارزشمند به حساب می‌آید. از این رو هرچه تعریف جامعه از ازدواج بر اساس یک فرآیند تکاملی انسانی باشد، بدون شک این مرحله از زندگی در میان ساکنان آن جامعه راحت‌تر و البته صحیح‌تر شکل می‌گیرد و در مقابل هرچه ساکنان یک جامعه به این مقوله به عنوان ابزاری برای تأمین نیازهای اقتصادی، پر کردن حفره‌های روانی، فخرفروشی به دیگران و ابزاری برای تفاخر اجتماعی استفاده کنند، بعد از مدتی عده‌ای را پیدا می‌کنند که ازدواج بهتری از آنها داشته‌اند و همین موضوع مقدمه‌ای برای سرخوردگی آنها می‌شود. عضو پژوهشکده خانواده در پایان با اشاره به این نکته یادآور شد: این در حالی است که به طور طبیعی افراد نخستین الگوی ازدواجی خود را پدر و مادرشان می‌دانند زیرا بیشترین سال‌های زندگی را با آنها سپری کرده‌اند و تلخ و شیرین زندگی را در کنارشان تجربه کرده‌اند از این رو اگر عیب یا رفتار ناپسندی را در رفتار و کردار پدر و مادر مشاهده کنند، در ازدواج خود معیارهایی را پررنگ‌تر می‌کنند تا آن عیوب را در فرد مقابل پیدا نکنند و در عین حال اگر فاکتور خوبی را ببینند، به دنبال کسی می‌گردند که دارای همان معیار خوب باشد از این رو به والدین توصیه می‌شود گمان نکنند تنها در حال ادامه دادن به زندگی زن و شوهری خود هستند، چراکه در حقیقت در حال آموزش دادن به فرزندان شان هستند تا قالب زندگی آینده و مشترک خود را تهیه کنند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد