روزنامه ایران: «نه خیلی دور، نه خیلی نزدیک» در سنجش و مقایسه زبانی که در رسانهها به کار گرفته میشود با آنچه در محاورههای مردمیرایج است و نیز نثری که در متون ادبی و کلاسیک ماندگار شده است، شاید مطلوب نظر برای رسانهها و مخاطبان آنان رعایت همین دستورالعمل باشد. نه آنچنان محاوره ای و عوامانه که شاخصههای فاخرو سلیس بودن زبان فارسی زدوده شود و نه آنچنان دشوار و پر تکلف و مغلق که کلمات و عبارات سنخیتی با مفاهیمیکه درذهن مخاطب است، نداشته باشد. این حد متوسط نگهداشتن در ادبیات رسانه، دستورالعمل امروز نیست از همان حدود 180 سال پیش که نخستین شبه رسانهها و شبه روزنامهها در جامعه ایرانی ظهور کردند، میبینیم که تلاش اهالی مطبوعات نزدیک شدن تا حد ممکن به زبان مردم کوچه و بازار بود.
هرچند بسیاری از اهالی زبان و ادب فارسی به تأثیر رسانهها بر زبان فارسی، نگاهی بدبینانه دارند و غلط نویسی در مطبوعات و از آن بدتر غلط گویی در رادیوو تلویزیون را باعث مخدوش شدن زبان رایج میدانند اما از سوی دیگر این باور که رسانهها باعث سادهنویسی و روان گویی و رواننویسی زبان شدهاند نیز وجود دارد و مدافع نقش مثبت و سازنده رسانه در زبان فارسی است. به باور برخی رسانهها و بویژه مطبوعات نقشی مهم در ملی و فراگیر کردن زبان فارسی داشتهاند. آن هم زبانی که یکی از کاربردهای آن تشریفات و ابزاری برای فخر فروشی در مقابل طرف مقابل بوده است. دکتر منوچهر دانش پژوه در مقدمه کتاب «نثر فارسی از گذشته تا حال» مینویسد: «علت اینکه بعضی کاتبان و دبیران پیچیدهنویسی را اختیار کردند ظن غالب آنست که چون دبیران دستگاهها و دیوانهای رسالت، برای ممدوح مینوشتند نه برای عامه مردم، بدین جهت میکوشیدند که با استعمال لغات و تعبیرات دشوار، فضل فروشی کنند و درجه والای علم و اطلاع خود را به رخ مخدوم خویش و هم گیرنده نامه بنمایند، مخاطب نیز چنین روشی در پیش میگرفت و در نتیجه مسابقه دشوارنویسی روز به روز شدت بیشتری مییافت. نکته
قابل توجه آن است که این مغلقنویسی به نامههای دیوانی منحصر و محدود نگشت و به کتب تاریخ نیز سرایت کرد و باز میدانیم که نویسندگان کتب تاریخ نیز در دورانهای گذشته همان دبیران و کاتبان حکمرانان بودند و تاریخ، شرح فتوحات(درست یا نادرست) ممدوحان آن نویسندگان بود.
قسمت عمده نثرهای دشوار را «مکتوبات دیوانی» و «تواریخ تشکیل میدهد و در انواع دیگر کتابها و نوشتهها، مغلقنویسی به ندرت دیده میشود.» حسن ذوالفقاری عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی معتقد است رایج کردن سادهنویسی از خدمات و تأثیرات مثبت مطبوعات بر زبان فارسی است. وقتی زبان اداری رایج را که میراث زبان قاجاریه است با زبان مطبوعات مقایسه میکنیم، پی به خدمات مطبوعات به زبان فارسی میبریم. ما هنوز نامههای اداری را به زبان قاجاری مینویسیم. هرچقدر که مطبوعات برای ما این حُسن را داشت که زبان سادهای به وجود بیاورد، نامههای اداری ما در دوره قاجار مانده و اصلاً به زبان مردم نیست. ما در زبان مردم «اینجانب»، «بدین وسیله»، «مبذول فرمایید» و... نداریم. هنوز نثر اداری ما نتوانسته به دنبال نثر مطبوعاتی خودش را بهروز کند. اما عیبی هم رسانههای مکتوب به دنبال داشتند که البته ذاتی آنهاست؛ سرعت و حجم زیاد نوشتار سبب میشود سطح زبان افت پیدا کند. کاری که در یک سال انجام میشده، رسانهها میخواهند در یک روز انجام بدهند و این اشتباهاتی را به دنبال میآورد و بنابراین ما خطاهایی را در زبان معیار رسانهها میبینیم.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی البته بیتوجه به خطاها و غلط نویسی رایج در مطبوعات نیست. او از تجربه پژوهشی حدود 10 سال پیش خود میگوید که اگر امروز هم همان موضوع پژوهشی تکرار شود به یقین نتایجی بهتر از آن روز به دست نخواهد آمد. او میافزاید: سال 1386 براساس کار پژوهشی که من برای معاونت مطبوعاتی انجام دادم، روزنامههای 10 دی 86 در این پژوهش بررسی شد و 12 هزار جمله مورد بررسی قرار گرفت و از میان آنها 15 هزار مورد اشکال از سنخهای مختلف چون نشانهگذاری، رسمالخط، ویرایش و... استخراج شد که در کل شامل 55 نوع میشد. 50 تا 60 درصد از این اشکالات به حوزه فنی زبان بازمیگشت. حوزه فنی یعنی حوزهای که براحتی میتوان آن را حل کرد، یعنی با یک نرمافزار ساده میتوان رسمالخط را یکدست کرد. الآن هم نرمافزارهایی وجود دارد که با نصب آن روی دستگاه میتوان متنها را ویرایش کرد. بخشی از این اشکالات هم برابرهای بیگانه بود که در متنهای رسانهای زیاد وجود دارد. دلیل آن هم این است که بخش زیادی از خبرها ترجمه میشود، آن هم ترجمه ماشینی و فوری و کمیناشیانه که فرصت برابرسازی وجود ندارد. چه بسا کسی که ترجمه میکند نمیداند
فرهنگستان زبان و ادب فارسی وجود دارد. بنابراین برابرهای غیرفارسی از طریق رسانهها بسرعت به زبان مردم منتقل میشود؛ چون رسانهها شمار بالا و نفوذ زیادی دارند. آنها معمولاً ویراستار هم ندارند؛ نمونهخوان دارند، که همین موضوع سبب شده غلط تایپی کمتر داشته باشند. اما مسائلی چون رعایت نکردن فاصلهها و نیمفاصلهها و مشکلات حروفچینی در میان متون رسانهای زیاد دیده میشود.
خواندن داریم تا خواندن
برای خوب نوشتن و خوب گفتن باید خوب خواند و خوب شنید. بیشک ما بیشتر از این آماری که بهعنوان «سرانه مطالعه در ایران» گفته میشود میخوانیم. در این آمار، سرانه مطالعه در ایران 2 دقیقه در روز تا 7 دقیقه در روز و کمیهم بیشتر گفته میشود، اما کافی است وقتی که سوار بر قطار مترو، طی طریق میکنید، نگاهی به اطراف خود بیندازید و ببینید که همشهریهای شما کم نمیخوانند! وقتی هم که باهم صحبت میکنند معلوم است که چیز تازهای خوانده اند! وقتی کلماتی چون لایک، شیر، فالو، کامنت، شات، شیک، اتچ، منشن و... را بهکار میبرند معلوم است که چیزی خواندهاند و آن را پسندیدهاند به دیگران هم توصیه میکنند بخوانند و... اما آیا میتوان این خواندن را نیز به آمار مطالعه در ایران اضافه کرد؟
منتقدان این وضعیت، خواندنهای تاچی و موبایلی را کم ارزش و حتی مخرب میدانند. مصطفی دهکردی، پژوهشگر زبان فارسی و یک معلم ادبیات که سابقه 30 ساله در حرفه خود دارد با طرح این پرسش که: «برای اینکه نثرمان خوب شود چه کنیم» میگوید: این پرسش را شاید بسیاری از ما در دوران دانشآموزی از معلمهای خود کردهایم. شاید در همه کلاسهای انشا این پرسش مطرح شده باشد و پاسخ گرفته باشیم که بخوانید و بخوانید، از گلستان سعدی تا کلیله و دمنه و تاریخ بیهقی و جلال آل احمد و دولت آبادی و... من معتقدم گفتن و نوشتن انسان مانند میوه دادن درختان و گیاهان است. هرچه از یک درخت مراقبت بیشتری به عمل بیاوریم، نور و آب به میزان کافی به درخت برسد، در خاک غنی از مواد مورد نیاز برای رشد ریشه بگیرد و... میوههای بیشتر و مرغوبتری میدهد. برای خوب سخن گفتن و خوب نوشتن نیز باید خوب بشنویم و خوب بخوانیم. توصیه به حفظ اشعار و آثار بزرگان ادبیات فارسی با همین هدف بود. میگفتند ملکه ذهن میشود، ذخایر واژگانی مغز را بالا میبرد و در سلیس گویی و روان گویی کمک میکند. بیراه هم نمیگفتند. به نظرم این آموزشها باید در مدارس و در بین خانوادهها احیا شود.
حتی بهتر است به گروه سنی خاصی بسنده نکنیم. بسیاری از جوانان و میانسالان ما هم از این آموزشها بیبهره بوده اند یا به آن توجهی نداشتند. باید همه ما تلاش کنیم در طول روز و شب وقتی برای خوب خواندن و خوب شنیدن بگذاریم. هنگام راندن اتومبیل کتاب صوتی بگذاریم. هر از گاهی لای کتاب کلیله و دمنه یا گلستان سعدی را باز کنیم. نویسندههای معاصری که خوب نوشتهاند، کم نیستند آثارشان را بخوانیم و...
دیدگاه تان را بنویسید