خبرگزاری تسنیم: شامگاه پانزدهم مهر سال 1378 خبر درگیری مرگبار چند سرباز با پسر جوانی در حوالی کوههای محله کوی فراز به مأموران کلانتری 163 اوین اعلام شد که به سرعت تیمی از مأموران انتظامی به محل اعلام خبر اعزام شدند. زمانیکه مأموران به محل وقوع جرم رسیدند با جسد خونین سه سرباز وظیفه که با شلیک گلوله به قتل رسیده بودند و پیکر نیمه جان سرباز وظیفه دیگری که با شلیک چندین تیر به شدت زخمی شده بود، مواجه شدند که سرباز مجروح برای مدوا به بیمارستان انتقال یافت. دقایقی از حضور مأموران انتظامی در محل قتل سه سرباز نگذشته بود که خبر رسید پسر مسلحی دو پسر و یک دختر کوچک خانوادهای را در منزلشان حوالی کوی فراز خیابان یاس شرقی گروگان گرفته و تهدید به قتل کرده است، با اعلام این خبر گروهی از مأموران انتظامی و رهایی گروگان برای آزادی گروگانها وارد عمل شدند. تحقیقات اولیه مأموران حاکی از آن بود که گروگانگیر پسر بیست و پنج سالهای به نام شاپور و قاتل سه سرباز وظیفه است، شاپور دقایقی بعد از قتل سه سرباز وظیفه و زخمی کردن سرباز وظیفه دیگر اسلحه ژ3 و سلاح کمری آنها را سرقت کرده و اعضای این خانواده را گروگان گرفته است. بررسیهای
تکمیلی نشان داد که شاپور عاشق دختر این خانواده است و زمانیکه با جواب منفی پدر این دختر روبرو شده پس از قتل سه سرباز وظیفه، اسلحه آنها را برای قتل پدر دختر این خانواده، به سرقت برده و به منزل پدر دختر جوان رفته است اما آنجا به دلیل عدم حضور پدر دختر جوان اعضای خانوادهاش را گروگان گرفته است. سرانجام ساعاتی بعد مأموران انتظامی پس از درگیری مسلحانه موفق شدند گروگانها را از دست شاهپور آزاد و وی را دستگیر کنند. شاهپور پس از انتقال به اداره آگاهی به قتل سه سرباز وظیفه و زخمی کردن سرباز دیگر اعتراف کرد و درباره انگیزه خود از این اقدام جنون آمیز به کارآگاهان گفت: دانشجوی رشته مهندسی کشاورزی هستم و از سه سال قبل عاشق دختر همسایهمان شدم، پدر و مادرم با آنها رفت و آمد داشتند و در این مدت چند بار به خواستگاری دخترشان رفتند اما همیشه پدر وی مخالف ازدواج ما بود و هر بار به خواستگاری من جواب رد میداد، من و دختر مورد علاقهام همدیگر را دوست داشتیم اما پدر وی مخالف بود و چندی پیش اعلام کرد هرگز با ازدواج ما موافق نیست، من نیز از او کینه شدیدی به دل گرفتم و تصمیم گرفتم پدر دختر مورد علاقهام را به قتل برسانم. وی درباره
نقشه و نحوه تهیه سلاح به کارآگاهان گفت: مدتی دنبال تهیه اسلحه بودم اما موفق نشدم تا اینکه یک روز با مادرم برای خرید به فروشگاه رفاه رفتم و آنجا با دو سرباز وظیفه به نامهای آرش و پویا آشنا شدم، ارتباط دوستانه ما با هم ادامه داشت تا اینکه فهمیدم آنها با دو سرباز وظیفه دیگر که در اطراف معدنی در کوههای شمال تهران نگهبانی می دهند، دوست هستند، پس از این تصمیم گرفتم تا اسلحه آنها را برای انتقام از پدر دختر مورد علاقهام سرقت کنم، چند روز بعد از آشنایی آرش به من گفت اگر فشنگ داشته باشم میتوانم همراه آنها به کوه بروم و با اسلحه دوست سربازشان در کوهها تیراندازی کنیم. وی ادامه داد: من نیز فشنگ تهیه کرده بودم و تصمیم گرفتم تصمیم خود را عملی کنم، به همین خاطر عصر روز 15 مهر ماه آرش و پویا را سوار ماشینم کردم و به طرف کوی فراز رفتیم، زمانیکه آنجا رسیدیم، هوا تاریک شده بود، خودرو را کنار تپهای متوقف کردم و با پای پیاده سه نفری به راه افتادیم، از دور کیوسک نگهبانی را دیدم که سرباز وظیفهای در حال نگهبانی بود، زمانیکه به کیوسک رسیدیم، آرش من را به سرباز داخل کیوسک معرفی کرد و گفت برای تیراندازی تعدادی فشنگ آوردهایم.
شاهپور نحوه قتل سه سرباز وظیفه را اینگونه شرح داد: زمانیکه سرباز داخل کیوسک اسلحه ژ3 اش را به من داد، گفت ابتدا تیراندازی کنم، وقتی اسلحه را گرفتم به سرعت آن را مسلح کردم و به طرف آنها نشانه گرفتم، آنها شوکه شده بودند و گمان کردند شوخی میکنم، ابتدا به سوی سرباز وظیفهای که اسلحه رابه من داده بود، شلیک کردم و بعد پویا را هدف قرار دادم و آخر کار نیز به سوی آرش شلیک کردم. شاهپور افزود: زمانیکه آنها نقش بر زمین شدند، اسلحه کمری آرش را نیز برداشتم و فرار کردم. در حال فرار بودم که فهمیدم سرباز دیگری در تعقیب من است، به سوی او نیز شلیک کردم و به فرارم ادامه دادم، سپس به سرعت خودم را به منزل دختر مورد علاقهام رساندم تا پدر اورا بکشم، اما وقتی وارد خانه آنها شدم دو پسر و دختر کوچکش تنها در خانه بودند، آنها به شدت ترسیده بودند و تلفنی موضوع را به پدرشان خبر دادند، پدر دختر مورد علاقهام تلفنی من را به آرامش دعوت کرد اما من با شلیک چند تیر به تلویزیون به او هشدار دادم تا هر چه زودتر خودش را به منزلشان برساند اما متوجه شدم پلیس خانه را محاصره کرده، تسلیم مأموران نشدم و چند تیر شلیک و تهدید کردم برای من مقداری مواد
منفجره تهیه کنند، قصد داشتم با مواد منفجره به زندگی خود پایان دهم اما پدرم آنجا آمد و با گریه و التماس من را راضی کرد تا خودم را تسلیم کردم. شاهپور پس از پایان تحقیقات تکمیلی در شعبه 1602 دادگاه عمومی تهران محاکمه و به جرم سه قتل عمد به سه بار قصاص، به جرم ورود به عنف به دو سال حبس، به جرم تخریب به دو سال حبس و به جرم اختلال در نظم به یک سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم شد، رأی دادگاه پس از تائید در شعبه 33 دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی فرستاده شد همزمان با سیر تشریفات اجرای حکم متهم با پرداخت دیه موفق به گرفتن رضایت از اولیای دم مقتولان شد و از قصاص رهایی یافت. چند ماه قبل شاهپور پس از سپری کردن دوران محکومیش از زندان آزاد شد تا اینکه آرش تنها سرباز نجات یافته از آن ماجرا به دادسرای جنایی رفت و از متهم درخواست دیه کرد، بعد از ثبت درخواست دیه برای آرش، شاهپور به دادسرای امور جنایی تهران احضار شد و سرانجام چند روز پیش با پرداخت 110 میلیون تومان به آرش رضایت وی را نیز جلب کرد و پس از گذشت 17 سال این پرونده بسته شد.
دیدگاه تان را بنویسید