هر ساعت، 18 زوج "طلاق" می‌گیرند/ به فکر آموزش مهارت زندگی باشیم

با هزار امید و آرزو، با طی کردن مسیری طولانی که امروزه کار هر کسی نیست و با پوشیدن لباس عروس و داماد وارد خانه بخت می شوند و زندگی مشترکشان را آغاز می کنند. روزها می گذرد و دغدغه های زندگی و اختلاف نظرات بروز می کند. زوجی که روزهای اول با تمام احترام با یکدیگر حرف می زدند حال دیگر احترامی برای شریک زندگی شان قائل نمی شوند. دیگر کم کم از خانه شان به جای شنیدن صدای خنده، صدای فریاد و گریه بیرون می آید. چطور می شود که به جای آن همه عشق، نفرت به میان می آید و آنها حرف از جدایی می زنند؟

طی یازده ماهه سال جاری به طور متوسط ماهانه 13 هزار و 384 مورد ، شبانه‌روز 438 مورد و در هر ساعت 18 واقعه طلاق ثبت شده است که این آمار نسبت به مدت مشابه آن در سال قبل 8.2 درصد افزایش داشته است. همچنین 14.2 درصد از کل طلاق‌ها در سال 92 مربوط به سال اول زندگی مشترک بوده است و 2.4 درصد طلاق‌های ثبت شده در سال 92 مربوط به ازدواج‌های سال قبل است. این آمار در تهران 3.3 درصد و در کرج 2.9 درصد است. در این بین اگر جمعیت زیر 25 سال را در محاسبه آمار طلاق در نظر بگیریم اکثر مطلقه ها و همچنین بخش اصلی طلاق ها در کم تر از 25 سالگی اتفاق می افتد. با بررسی روند 50 ساله کشور مشخص می شودکه روند طلاق همواره در جامعه رو به رشد بوده اما در چند سال اخیر این پدیده افزایش چشمگیری داشته است! حال سوال این است که علت شدت گرفتن افزایش آمار طلاق در کشور مخصوصا در تهران چیست؟ در این رابطه گفت و گویی با آقای دکتر مجید ابهری، پژوهشگر، رفتارشناس و آسیب شناس اجتماعی صورت گرفته است که در ادامه مطلب می خوانید: تا دیر نشده به فکر آموزش مهارت زندگی باشیم مجید ابهری، رفتار شناس و آسیب شناس اجتماعی در مقایسه آمار ازدواج و طلاق در کشور به خبرنگار فردا می گوید: آمار ازدواج تا پایان آبان 93، 495 هزار 671 بوده است. آمار طلاق تا پایان آبان 93، 103 هزار و 302 نفر بوده است. یعنی به تعداد هر 5 ازدواج یک طلاق اتفاق افتاده است. همچنین با بررسی های انجام شده از هر 4 ازدواج، یک طلاق بوده است. ابهری می افزاید: از نگاه رفتارشناسی علل افزایش طلاق را می توان تغییر سبک زندگی گرایش به رقابت و چشم و هم چشمی ها غیر منطقی تاثیر شبکه های ماهواره ای در قبح زدایی از روابط فرازناشویی، دور شدن از ارزش های اخلاقی، پایه اصلی افزایش طلاق در نقاط شهری است. در مورد علل محیطی می توان نقش های روحی و عصبی، گرانی و تورم، مشکلات شغلی و اعتیاد را نام برد. این جامعه شناس در ادامه تصریح می کند: متاسفانه در میان تمام سازمان ها و نهادهای متولی تنها سازمان بهزیستی با طرح کاهش طلاق و پیشگیری از آن وارد میدان شده و به طور آزمایشی این طرح را در استان یزد امتحان نموده که نتایج آن دولت و سازمان های دولتی، تشکل های مردمی باید با تجمیع توانمندی های سخت افزار و نرم افزاری در راستای هدایت طرح یاد شده در سطح کشور وارد میدان شوند. مجید ابهری بیان می کند: پدیده بیوه گی و ظهور بیوه های جوان و رسیدن سن بیوه گی به 16 سال زنگ خطری برای کیان خانواده هاست که ازدواج در سایه، ازدواج سفید و روابط غیرمتعارف از عوارض آن می باشد. همچنین افسردگی، انزوا و شکست های روحی که بعد از طلاق به زنان و مردان وارد می شود گاه غیر قابل جبران بوده و آثار آن به خانواده ها نیز سرایت می کند. متاسفانه نگاه فرهنگی در جامعه ما به زنان بیوه باعث شده که آنها در ازدواج دوم و حتی سوم نیز ناکام باشند. برای اینکه یک بیوه 16 ساله خود گناهی در شکست و ناکامی ندارد. این آسیب شناس اجتماعی در پایان می گوید: ضعف مهارت های زندگی و کمرنگ شدن آموزش قبل از ازدواج و مشاوره بعد از ازدواج باعث شده بعد از طلاق شاهد 85درصد زنان بیکار در میان زنان سرپرست خانوار باشیم. یعنی بین دو میلیون و 500 هزار نفر زنان سرپرست خانوار 2 میلیون و 125 نفرشان بیکار هستند! بنابراین بهترین سن برای ازدواج در دختران 20 تا 30 سال و پسران 25 تا 35 سال می باشد و تا دیر نشده باید به فکر آموزش مهارت زندگی باشیم.