رضا لیاقتورز: بیش از یک هفتهاست که روغن پالم در صدر خبرهای کشور است و از وزیر بهداشت گرفته تا نمایندگان مجلس و فعالان صنعت شیر، کمتر ساعتی را برای سخنوری در این باب از دست دادهاند. بازار توصیههای بهداشتی هم در این میان داغ بود؛ از پیشنهاد مصرف فراوردههای لبنی کمچرب تا پیامکهای تبلیغاتی برخی شرکتها که با غنیمت دانستن فرصت، محصولات خود را فاقد «پالم» اعلام میکردند، همه و همه رهآورد این روزهای پرچرب بود.
ماجرای شرکتهای متخلف تولیدکننده شیر، اگرچه خیلی زود با وعدههای بررسی و مجازات همراه شد اما آنچه که در این میان حائز اهمیت جدی است، از اینجا به بعد ماجرا است. جریمه شرکتهای خلافکار و معرفی اسامی آنها دردی را دوا نمیکند؛ چه اگر بحث سلامت مردم اهمیت داشته باشد، تعطیلی کارخانههای متخلف، نظارت جدی بر مجاری ورودی کالاهایی نظیر روغن پالم - که گویا 25 سال پیش از سوی وزارت بهداشت و به شکل کاملا رسمی مجوز آن صادر شده بود - و بالاخره نظاممندسازی فرایند اخذ مجوز استاندارد برای اقلام خوراکی اینچنینی باید در
دستور کار باشد. این قضیه اما روی دیگری هم دارد. تنها یکی دو سال پیش بود که ماجرای کاهش سرانه مصرف لبنیات در کشور، بهعنوان یک دغدغه جدی از سوی فعالان نظام سلامت کشور مطرح شد و تولید فراوردههای لبنی ارزانتر و محصولات با چربی کمتر نیز از آن جهت بود که در برنامه کارخانجات مربوطه قرار گرفت. ماجرا روشن است؛ امروز جامعه نسبت به سلامت محصولی تشکیک کرده که آمارها نشان میدهد اساسا تمایل چندان جدی برای گنجاندن آن در سبد غذایی خود ندارد. از این رو است که رفع چالش سلامت محصولات آمیخته به پالم، به این سادگیها نیست و برای اعتمادسازی در میان مردم نیز اقدامات جدی لازم است؛ دقیقا چیزی بسیار بیشتر از ارسال چند پیامک تبلیغاتی. صد البته این وظیفه تنها نه بر عهده دولت است نه بر دوش بخش خصوصی اما بیتوجهی هر یک از این دو سو نیز میتواند آسیب جدی در سرانه مصرف لبنیات و متعاقب آن سلامت جامعه داشته باشد. فضای رسانهای کشور، با هیجانات اینچنینی اصلا بیگانه نیست. گزارشهای خبری فراوان هنگام سهمیهبندی بنزین(سال 86)، بمباران خبری در ماجرای سوسیس و کالباسهای آلوده (سال 88) و فشارهای گسترده رسانهای در بحث جزیره ابوموسی (سال
91) تنها نمونههایی از این دست هستند. مثالهای فوق اما شاید دقیقا از آن دست نمونههایی باشد که اگرچه در زمان خود بسیار جنجالی شدند اما مدتی بعد آتشها فروکش کرد و دیگر چندان پیگیری نشدند. ذکر این نکته ضرورت دارد که پیگیری تنها وظیفه رسانهها نیست؛ چراکه مسوولانی که با استناد به مصوبههای یکی دو دهه پیش دست به اقداماتی جدید میزنند قطعا میتوانند به پیگیری و رفع آسیبهای ناشی از رویدادهایی بپردازند که - هریک در مقطع خود - ذهن جامعه را بسیار حساس کرده بود. یک نکته دیگر نیز در این میان حائز توجه است. نمونههایی که مورد اشاره قرار گرفت، به مانند بسیاری موارد مشابه دیگر در صورت عدم پیگیری خسارت جدی - لا اقل در کوتاه مدت - نصیب مردم نمیکرد و موکول شدن پرداختن به آنها به زمانی دیگر اگرچه مسامحه است اما غیرقابل گذشت نیست. از این رو است که عنوان شد، ماجرای اخیر یک تفاوت بسیار جدی با نمونههای عمدتا رخ داده در سالیان گذشته دارد و آن این است که تاخیر در رسیدگی جدی وجود روغن پالم در شیر خوراکی مردم یا داستان سقوط هواپیمای مسافربری- بیتوجه به ایرانی یا خارجی بودن آن - هرگز توجیهپذیر نیست.
دیدگاه تان را بنویسید