طرح آمایش سرزمین
مهمترین وظیفه هر دولتی، ایجاد شرایطی برای زندگی بهتر شهروندان کشور است. آیا میتوان تصور کرد بدون داشتن نقشه راه بر مبنای برنامه، مزیتهای کشور و مناطق به چنین اهدافی دست یافت؟ فقدان چنین برنامه جامعی میتواند خروجیهای زیر را به همراه داشته باشد. 1- طی سالهای اخیر حدود 300 هزار میلیارد تومان پروژه نیمهکاره در کشور به وجود آمده که بنا به نقل مقامات، با توجه به تخصیصهای موجود، حداقل 22 سال زمان برای انجام مجموعه طرحها نیاز خواهد بود. روشن است صرف چنین زمانی به معنای از میان رفتن منابع خواهد بود. 2- به دلیل فقدان نقشه جامع توسعه و فشار بر منابع آبی، تعدادی از استانهای کشور در شرایط بحرانی قرار گرفتهاند. خشکیدن تعدادی از زیستگاههای آبی کشور و بیکاری صدها هزار خانوار کشاورز ناشی از چنین بیبرنامگی است. 3- دهها واحد بزرگ صنعتی در مناطقی بدون زیرساختهای لازم و با ظرفیتهای غیراقتصادی کلنگ خورده است. صنایع آببر در مناطق کویری توسعهیافته که حتی درصورت بهرهبرداری، باعث نابودی اکوسیستم منطقه خواهند شد. علاوه بر آن صدها واحد تولیدی بدون مطالعه لازم اقتصادی و مکانیابی احداث یا در حال احداث است که حتی با شوک محدود در حوزه اقتصاد به کما خواهند رفت. هراز چند گاه تب ایجاد فولاد، پتروشیمی و منطقه آزاد و ... در استانها شکلگرفته و حتی بخشهای غیردولتی نیز گرفتار آن میشوند. آسیب این تب طی سالهای آتی روشن خواهد شد. 4- دهها بیمارستان بزرگ در مناطقی احداث شده که ظرفیت پذیرش بیمار یا متخصص لازم وجود ندارد؛ این در حالی است که با یک برنامه جامع و حداقل هزینه، امکان پوشش حتی با حملونقل هوایی (هلیکوپتر) وجود دارد. 5- صدها دانشگاه در کشور احداث شده که خروجی آن متناسب با نیازهای کشور نبوده و تا حدی جامعه بیکاران تحصیلکرده را افزایش داده است. کشور به چه میزان دانشگاه و با چه کاربردی نیاز دارد؟ از این مقاله مثالهای بسیار میتوان درحوزههای گوناگون طرح کرد. در کشوری که حداقل چهار میلیون بیکار داشته و حدود پنج میلیون جوان جویای کار در صف اشتغال هستند صرف منابع کشور بدون برنامه و نقشه راه، ما رابه کجا خواهد برد. این درحالی است که در حوزه اولویتهای کشور همچون مباحث مربوط به آب، انرژی پاک، راهآهن سریعالسیر، حملونقل هوایی، اسکله با ظرفیت بالا، شاهراههای بزرگ زمینی و... در شرایط نامناسبی به سر میبریم. بهراستی مقصر این همه نابسامانی کیست؟ معمولا ما در مشکلات به دنبال سریعترین و راحتترین راهحلها میرویم. اصولا به دنبال واکاوی عالمانه مسائل نیستیم. خیلی ساده یک دولت یا شخص را مقصر جلوه داده بعد هم مساله را تمامشده فرض میکنیم. منصفانه این است که در دولتهای قبل این روند تشدید شد، لیکن فشارهای مسوولان و نمایندگان محلی، نداشتن یک برنامه جامع و راهبردی که تکلیف همه چیز را روشن کرده باشد دلیل اصلی بروز چنین شرایطی است.طرح آمایش سرزمین موضوعی است که حداقل یک قرن سابقه مطالعاتی در دنیا دارد.مطالعه مزیتهای مناطق کشور و تمرکز بر آن در تعامل با سایر مناطق و عبور از اقتصاد دولتی یک الزام جدی است. ما حتی در شهرهای خود نیاز به طرح جامع و تفصیلی داریم که مقید به اجرای آن باشیم. ایران زمین کشوری با توانمندیهای بزرگ در حوزههای گوناگون است. دولت میتواند با کسب حمایت جامع نهادهای کشور و استفاده از تجارب بینالمللی این نقشه راه را تهیه و کشور را ملزم به رعایت آن کند. طرح آمایش سرزمین سند بالادستی برنامههای پنجساله کشور است. به عبارت دیگر، تمرکز سرمایهگذاریها باید با توجه به مزیتهای هر منطقه در تعامل با سایر مناطق و بخشهای تخصصی باشد. در ادامه طرح آمایش سرزمین باید استراتژی توسعه در هر حوزهای متناسب با پتانسیلهای مناطق تعریف شود. نداشتن طرح آمایش و رها کردن توسعه کشور و تسلیم شدن در برابر فشارهای محلی آن هم به خاطر کسب رای یا رضایت موقت آنان حاصلی جز تعمیق شرایط موجود نخواهد داشت. منبع: دنیای اقتصاد
دیدگاه تان را بنویسید