سد سازی؛ رویکرد دولت روحانی چیست؟
آیا دولت حسن روحانی حاضر است با محک نقد و نظر، در سیاستهای مدیریت منابع آب بازنگری کند؟
جاناتان هارینگتون در کتاب شیوهی زندگی سازگار با آب و هوا (1) در بحث دربارهی تغییر آب و هوای زمین، به خطر غرق شدن کامل کشور کوچک تووالو (Tuvalu) در سدهی کنونی اشاره میکند؛ بلندترین نقطهی این جزیرهی واقع در اقیانوس آرام، فقط سه متر از سطح دریاهای آزاد ارتفاع دارد و گرم شدن زمین که سبب بالا رفتن آب دریاها شده، هراس و تردید تراژیک "بودن یا نبودن" را بر دل باشندگان این سرزمین کوچک چیره ساخته است. هارینگتون میپرسد: «میتوانید تصور کنید که اگر خانوادهی شما جای این مردم بودند، چه میکردید؟» کشور تووالو، 2600 هکتار مساحت و حدود ده هزار تن جمعیت دارد.
در هر یک از سدهای متوسط تا بزرگ ایران، چندصد تا چندین هزار هکتار مرتع و باغ و کشتزار، و در بیشتر موارد چندین اثر و محوطهی باستانی و خاطرهی جمعی غرق، و چند هزار نفر بیخانمان یا مجبور به مهاجرت به نقاط نامطلوب شدهاند. فقط به سه مورد از چند صد سد بزرگ ساخته شده در دو سه دههی اخیر اشاره میکنم: با آبگیری سد کارون 3 ، 35 روستا به طور کامل غرق شد و 28 روستای دیگر نیز زمینهای کشاورزی خود را از دست داد؛ همچنین حدود 15000 تن مجبور به مهاجرت شدند و هزاران تن از عشایر مراتع و ایلراههای خود را از دست دادند. آبگیری سد گتوند ، 41 روستا را غرق، بسیاری از از مردم محلی را (که شمارشان تا چهل هزار نفر گفته شده) آواره، و چند هزار هکتار مرتع و جنگل را نابود کرد. سد داریان ، با دریاچهای به طول ده کیلومتر، چند صد هکتار مرتع و جنگل و باغ را غرق و حدود سه هزار نفر را آواره خواهد کرد. این آمارها را در صد یا دویست ضرب و با آمار مربوط به کشور تووالو مقایسه کنید تا دریابید که از رهگذر سدسازیها، چه فاجعههای اجتماعی بزرگی بر این آب و خاک رفته است! در این حال، جا دارد که من و شمای شهرنشین، آن پرسش هولناک "بودن یا نبودن" را با خود داشته باشیم و بیاندیشیم که اگر ما به جای کسانی بودیم که میشنیدیم: «خانهها و محل کار خود را ترک کنید، اینجا به زیر آب میرود» چه میکردیم!؟
از دیدگاه آسیب اجتماعی سدسازیها، از سد گتوند نمیگویم که زمینهای کشاورزی مردم منطقه را حدود متر مربعی ششصد "تک تومانی" و خانههایشان را حداکثر مترمربعی پنجاه هزار تومان خریدند (مبلغهایی که با آن، جایگزین ساختن همان مساحتها، یا ایجاد شغلی دیگر امکان ندارد)... ؛ در اینجا از سد داریان میگویم که به دلیل واقع شدن در منطقهای حساس و به دلیل نگرش اصلاح شدهی همگانی نسبت به موضوع سدسازی، کارفرمای سد مجبور بوده قیمتهای بعضا بسیار بالایی به دارندگان باغ و خانههایی که به زیر به آب میرود، بپردازد. در اینجا هم دهها خانه و صدها هکتار باغ و مرتع و جنگل به زیر آب خواهد رفت و اختلال جدی در زیست پایدار مردم منطقه ایجاد شده که تشدید هم خواهد شد.
چند هفته پیش، در دیداری که از منطقه داشتم، در گفتگو با کسانی که خانه و زمینشان در هجیج، بُلبر، و سلین خریداری شده یا قرار است خریده شود، یک جور پریشانحالی و نگرانی غمبار میدیدم که به هیچروی برای "سبکباران ساحلها" (شهرنشینان دور از ماجرا) لمسشدنی نیست. در واقع سد، مردم منطقه را در فضایی آکنده از بیم و امیدهای ناروشن، از یک ساختار اجتماعی جاافتاده - که البته میبایست تحول و پیشرفت باثبات را نیز طی کند- به ساختاری بهکلی متفاوت و خشن که در آن رفتارهای آزمندانه ترغیب و تقدیس میشود، سوق داده است. سد که بهانهی اولیه برای ساختش کمک به تولید کشاورزی است، نهتنها باغهایی را غرق میسازد، مراتع و جنگلهای تولیدکنندهی آب را نابود میکند، و چشمهای با آورد عظیم آب آشامیدنی درجهی یک را به نیستی میکشاند...، بلکه قناعتپیشگی و سختکوشی کشاورز و دامپرور را هم با چیرهسازی روحیهی زمینخوارگی و بساز و بفروشی، تحقیر میکند.
دست اندر کاران ساخت سد داریان میگویند که خانههایی را که در آنجا بسیار ارزان بوده، به قیمتهای بالا خریدهاند، و طرح سد سبب شده که پولهایی به دست روستاییان برسد که «پیشتر فکرش را هم نمیکردند»! اما نمیگویند که چند درصد از این روستاییان توانستهاند با این پولهای «درشت» به همان اندازهی پیشین خانه یا باغ و کشتزار به دست آورند. و نمیگویند که گران شدن املاک در منطقه (که کارفرما از آن به عنوان امتیازی برای مردم یاد میکند) چگونه سد راه خانهدار شدن بیخانمانها، دشوارتر شدن ایجاد اشتغال، و موجب دامن زدن به تب زمینخواری و تعرض به منابع طبیعی خواهد شد. واقعیت این است که وارد شدن این سد عظیم به منطقه، نه آن که اصلاحی فراگیر در زیست مردم رقم بزند، بلکه همه چیز را برهم زده و از یک "حساب مشترک" (منابع طبیعی) نفعی ناسزاوار برای گروهی اندکشمار فراهم ساخته یا خواهد ساخت. در سامانهای که در حال شکلگیری است اکثریتی از آنان که خانه و باغشان را از دست میدهند یا در تورم ایجادشده گرفتار میشوند، از اقلیت کوچک منتفع از گرانی و رانت حاصل از تصرف جنگل و مرتع، بیش از پیش فاصلهی طبقاتی مییابند.
تاکنون درسیاستهای مدیریت منابع آب، چیزی که تقریبا به هیچ انگاشته شده، نظر مردم متاثر از سدسازی و نیز اثر درازمدت ویرانسازی ساختار اجتماعی و طبیعی منطقه بوده است. دولت حسن روحانی، نخستین دولت ایرانی است که در برنامههای انتخاباتی و در گفتارهای عمومی خود، بارها و بارها بر اهمیت حفظ محیط زیست تاکید کرده است؛ انتظار میرود که این دولت، به بازنگری ریشهای سیاستهای پیشین بپردازد. آیا چنین خواهد شد...؟!
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید