سراب ویلادار شدن
«فقط با 30 میلیون تومان، در شمال صاحب ویلا شوید»، «زمین فروشی با بهترین موقعیت برای ساخت»، «فروش ویلای اختصاصی با کمترین قیمت» و... اینها جملات وسوسهانگیزی هستند که در قالب پیامک برای بسیاری از ما فرستاده شده و میشوند. تصور اینکه بتوانید ویلایی هرچند کوچک برای خودتان در شمال کشور داشته باشید، در وهله اول بسیار جذاب به نظر میرسد؛ آنقدر که به فکر میافتید با یک حساب و کتاب سرانگشتی، یکی دو وام را چاشنی پس اندازتان کنید و دلتان را به دریا بزنید. تصویر رویایی، از همین حالا در ذهنتان شکل میگیرد. خودتان را میبینید که کلید به قفل در ویلا میاندازید و حسرت تمام روزهایی را که به حال مرفهین غبطه خوردهاید، پشت در جا میگذارید. آخر، روزگاری در گذشته نه چندان دور هرکسی که برای خودش ویلایی در شمال داشت، جزو طبقه «از ما بهتران» به شمار میرفت و صد البته که این، سعادتی نبود که نصیب همه شود؛ اما این روزها گویی رؤیای دست نیافتنی، خودش قدم رنجه کرده و سراغتان آمده است. گوشی تلفن را برمیداری و به یکی از شمارهها زنگ میزنی و سراغ ویلای ارزان قیمت را میگیری، اما با کمال تعجب متوجه میشوی که قیمت ویلاها از 100 میلیون تومان شروع میشود. ویلای رؤیایی در ذهن ات فرو میریزد. صاحب بنگاه املاک، یعنی همان کسی که آن ور خط است، با آب و تاب توضیح میدهد: «ویلاهای ما همگی نوساز هستند و آب و برق و تلفن دارند. سندشان هم شش دانگ است که همان اول به نام میخورد. برای زمینها هم مجوز ساخت داریم.» شرایط ویلاهای 30 میلیونی چطور است؟ «آنها به درد شما نمیخورند! زمینشان یا اوقافی است یا کشاورزی. سند هم ندارند و به مشکل بر میخورند.» یکی دیگر از فروشندهها اما ادعای دیگری دارد. او میگوید: «ویلا و زمین به هر قیمتی که بخواهید پیدا میشود. ارزان ترش را هم داریم که اتفاقاً فاصله چندانی با دریا ندارد. آب و برق و گاز هم دارد.» از سند که میپرسی، طوری که انگار مسأله چندان مهمی را مطرح نکردهای، سرسری و با توضیحی کوتاه از روی موضوع میگذرد.»
دیدگاه تان را بنویسید