سرویس اجتماعی «فردا» : در بخش قبل از اهمیت و ضرورت تحول در آموزش و پرورش صحبت به میان آمد و بر اساس فرمایشات امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری (مدظله) بر لزوم اجرای سند تحول بنیادین (نسخه مکتوب مصوب)تأکید شد و ضمن همان بحث، به آسیبهای محتمل در مسیر اجرا نیز پرداخته شد که از نظر مقام معظم رهبری(مدظله)دو موضوع؛ «به فراموشی سپرده شدن اقدامات گذشته با جابهجایی مسئولان» و « شتابزدگی و تعجیل در اجرا پیش از به وجود آمدن زیر ساختها و وانمود کردن بعضی از اقدامات معمول به جای اجرای سند تحول» از مهمترین خطرات پیش رو دستگاه تعلیم و تربیت است. باید گفت که اهمیت موضوع و احتمال بروز آسیبهای آن، آنقدر جدی به نظر میرسد که رهبری مرتب بر آن تأکید کرده و در هر مناسبتی توجه مسئولان را بدان جلب مینمایند. آخرین بار در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، معظم له این سند را یکی از اسناد راهبردی نظام به حساب آوردند و مجدد بر اجرای آن تأکید کردند.(1) ما نیز مبتنی بر تأکیدات و برای روشن شدن اقتضائات یاد آور شدیم که؛ اجرای سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش باید متوجه زیر بناها و بنیانهای دستگاه عظیم تعلیم و تربیت بشود و هر یک
از آنها باید بر اساس تعالیم بر گرفته از دین مبین اسلام بازخوانی و بازنگری شود تا منطبق بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، طراحی و ساخته شوند. برای توضیح بیشتر بر لزوم شناسایی زیر بناها و مؤلفههای اثرگذار آموزش و پرورش تأکید شد و در یک تقسیم بندی زیر بناها به دو بخش مؤلفههای «درون سازمانی» و «برون سازمانی» تفکیک گردید. در بخش مؤلفههای درونی، معلم و مربی، محیط آموزشی، محتوای درسی، ساختار و سازمان، شیوههای مدیریتی، شیوههای ارزشیابی و ابزار و لوازم آموزشی و کمک آموزشی از مهمترین عوامل به حساب آمد و مسائلی از قبیل؛ نوع نگاه دیگران به تعلیم و تربیت، حمایت و پشتیبانی از دستگاه تعلیم و تربیت، تعاملات و ارتباطات و خانواده نیز جز عوامل اثرگذار بیرونی (برون سازمانی) قرار گرفت. اگر فرض را بر همان مؤلفهها قرار دهیم(2) و بپذیریم که تحول در آموزش و پرورش یعنی دگرگونی اساسی در هر یک از مؤلفهها، در آن صورت دستیابی به تحول، بایدهایی پیدا میکند که اهم آن عبارتند از: الف:بایدهای معلم و مربی: 1- باز تعریف معلم و مربی. یعنی بعد از روشن شدن ابعاد تعلیم و تربیت اسلامی طبق سند تحول، اولین نکته پرداختن به این مسئله است که، چه
کسی با چه ویژگیهایی میتواند نقش تعلیم دهنده و تربیت کننده را ایفا کند که فقط انتقال دهنده دانش و معلومات نباشد بلکه حسب سند تحول و مبتنی بر شاخصهای پیشبینی شده برای یک دانشآموز، استعدادها را به بار آورد و تحویل جامعه دهد. سطح معرفت، میزان دانش و مهارت ،طرز رفتار و...آن چه باید باشد؟ اینها باید پیش از ورود به اجرا و بعنوان مقدمه اصلی از قبل تعریف شود. 2-انتخاب و گزینش معلم. دومین باید در بخش معلم و مربی، پاسخ به این سؤال است که چگونه و بر اساس چه فرایندی قرار است افراد واجد شرایط تحول، شناسایی و به کارگیری شوند؟ شاخصها و نحوه رسیدن به افراد مورد نیاز چیست؟ 3-جذب و بهکارگیری معلمان. یعنی طبق اقتضای سند تحول در زمانهای مختلف، چه میزان معلم، از چه جنس، در چه سطحی برای کدام بخش باید جذب و بهکارگیری شود تا تناسب معلم و مربی بر حسب جنس و سطح دانشآموزان رعایت شود و پاسخگوی نیازهای تحول در جغرافیای مختلف کشور باشد. این نیازها باید از قبل استخراج گردد و مبنای عمل متولیان اجرایی قرار گیرد تا جذب و بهکارگیری صحیح در سیر تحول قرار گیرد. 4-آموزش و تربیت معلم. یعنی پاسخ به این سؤال که چه نوع آموزشهایی با چه
روشهایی از بدو ورود تا پایان 30 سال خدمت لازم است تا معلم تراز انقلاب و مطابق پیشبینی سند تحول به بار آید و نسل تحت تعلیم خود را در شرایط مختلف روز، متناسب با نیازهای متنوع فرهنگی و جغرافیایی تربیت کند. آموزشی که استمرار و تداوم داشته باشد و کاری کند تا معلم از زمان و نیازهای دانشآموزان عقب نماند. به عبارتی دیگر نظام آموزشی ـ تربیتی معلمین متناسب با سند تحول، چگونگی نظامی است؟ این باید از قبل پیشبینی شود تا ضمانت تحول فراهم گردد. 5-ایجاد انگیزه و حفظ روحیه مشارکت و فعالیت در طول خدمت. معلمی که میخواهد بر اساس سند تحول، دانشآموز تراز انقلاب تربیت کند، به غیر از حد معینی از معرفت، بصیرت و مهارت،به عنصر دیگری نیاز دارد که باید در قالب سند تحول برای آن چارهاندیشی شود. باید به عوامل انگیزشی حداقل به اندازه دیگر عوامل پرداخته شود. برای این منظور باید از قبل و به عنوان زیر نظام سند تحول به سؤالاتی از این قبیل پاسخ گفته شود که اساساً چه نوع عوامل انگیزشی در آموزش و پرورش مورد قبول قرار می گیرد؟ آیا صرفاً به عوامل مادی میاندیشد یا معنوی؟ سهم هر کدام چقدر است؟ چگونه میخواهد نسبت به تأمین و تداوم آن اقدام
کند که معلم و مربی در طول دوره خدمت، هیچگاه انگیزه مقدس معلمی را از دست ندهد؟ کجاها به خود معلم واگذار میشود و کجاها را سازمان تأمین میکند؟ سازوکار تأمین در مراحل مختلف چگونه است و...؟ 6-مراقبت و محافظت از معلم و مربی. معلم مثل خیلی از اقشار به میزانی که اهمیت دارد و تأثیر میگذارد، در معرض خطر قرار میگیرد و مورد طمع دیگران نیز واقع می شود لذا هم روح و روان او نیاز به محافظت و مراقبت دارد، هم جسم او. باید بر اساس سند تحول این مهم روشن شود که چگونه باید مراقبت کرد تا به معلم آسیب نرسد و تا آخر با همان ویژگیهای اولیه، حفظ شود و باقی بماند. ساز و کار حفاظت و مراقبت معلم تراز سند تحول چه ساز و کاری است؟ این باید تعریف شود. 7-رساندن کادر موجود به نقطه مطلوب سند. به این معنا که اغلب موارد ذکر شده به نوعی ناظر به کسانی است که از حالا به بعد وارد سیستم میشوند. در حالی که به روزرسانی نیروهای فعلی از مهمترین اقداماتی است که آموزش و پرورش باید قبل از ورود به اجرای سند برای آن چارهای بیندیشد و طبق نظامی معین و مدون آنرا اجرا کند. ب:بایدهای محیط آموزشی-تربیتی(مدرسه): 1-باز تعریف محیط آموزشی ـ تربیتی متناسب با
سند تحول. پس از تعیین معلم مورد نظر سند تحول، مهمترین سؤال این است که تعلیم بر آمده از آن، نیازمند به چه محیطی است؟ چه فضایی میتواند ضمن آرامش، جذابیت و نشاط، زمینه ساز بروز خلاقیت و نوآوری گردد و الهام بخش زندگی جمعی و دینی باشد و تعلیم و تربیت اسلامی را محقق کند؟ آیا یک محیط واحد (یکسان)در سطح کشور پاسخگوی این نیاز است یا بایستی بر اساس رشته ها، جغرافیا، جمعیت و...انواع محیط آموزشی ـ تربیتی تعریف کرد؟ چگونگی قرارگیری (حضور) دانشآموز در این محیط، زمان و مکان حضور و دیگر مشخصههای محیط مورد نظر چیست؟و... 2-اتصالات و ارتباطات فضای آموزشی ـ تربیتی. یعنی چگونه بین فضاهای مختلف آموزشی ـ تربیتی ارتباط داده میشود تا تعلیم و تربیت به عنوان "یک کل واحد" شکل گیرد؟ انواع فضاها، نوع ارتباط و تعاملات،نحوه اتصال...آنها چگونه باید باشد؟ دانشآموزان چگونه در این فضاها قرار میگیرند. سیر تربیتی چگونه باید باشد تا بین مراحل وقفهای ایجاد نشود و جهتگیریها تغییر پیدا نکند؟ در نظام تحولی چگونه بین فضای یادگیری، تمرین و بهکارگیری، پیوند بر قرار میشود و ...؟ 3-تهیه و تأمین فضاهای آموزشی ـ تربیتی. چگونه و با چه
شاخصهایی فضای آموزشی و تربیتی ساخته میشوند و در اختیار تعلیم و تربیت قرار میگیرند؟ میزان مورد نیاز، نحوه دستیابی و... چگونه باید باشد. 4-متناسب سازی فضاهای موجود با نصاب تحول. یعنی پاسخگویی به این سؤال که چگونه فضاهای موجود به حد مورد نظر سند تحول ارتقا پیدا میکند؟ کدام فضاها، با چه میزان تغییرات، طی چه مدتی و با چه نوع اقداماتی و...؟ ج: بایدهای محتوای درسی (متون آموزشی ـ تربیتی): 1-تعیین و تعریف محتوای درسی. یعنی پاسخ به این سؤال که بر اساس سند تحول چه نوع محتوایی، با چه حجم و ویژگیهایی در چه زمینههایی، در کدام مقاطع در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد که نیاز آنها را برآورده سازد؟ آیا همه محتواها مکتوب و نظری است یا بخشی غیر نظری و به صورت عینی ارائه میشود؟ محتوای غیر مکتوب شامل چه مواردی میشود؟ تناسب بین محتوا با شخصیت، محتوا با جغرافیا، محتوا با تفاوتهای فردی، نیازها، علایق، توانمندیها و...چگونه برقرار میشود؟ چه بخشی در چه مقطعی ارائه می گردد تا انسجام و یکپارچگی اتفاق بیفتد و...؟ 2-تهیه و تأیید محتوا. هر یک از محتواهای تعریف شده فوق چگونه و با چه ساز و کاری تهیه میشود؟ چه کسی، چگونه
محتواها را تهیه میکند؟ ارتباط اینها چگونه برقرار میشود و...؟ 3-آموزش و توجیه معلم و مربی. هر یک از محتواها با چه شیوه و روشی در اختیار معلم قرار میگیرد و چگونه معلم نسبت به آن توجیه میشود؟ فرآیند آمادهسازی و توجیه معلم در هر بخش و هر نوع از محتوا چگونه طی میشود...؟ 4-تغییر و به روز رسانی. یعنی با توجه به تغییرات، شرایط و نیازها چگونه محتوای درسی نظام تحولی تغییر میکند؟ کجا و با چه شیوهای تغییرات احصاء میشود؟ چگونه موارد احصاء شده به مبادی ذیربط انتقال داده میشود و در چه دورهای تهیه و در اختیار قرار میگیرد...؟ 5-متناسب سازی محتوای فعلی با محتوای مورد نیاز تحول. یعنی به غیر از تهیه و در اختیار قرار دادن محتوای جدید و متناسب با سند تحول، این سؤال باید از قبل پاسخ داده شود که چگونه محتواهای موجود با نیازهای تحول مطابقت داده میشود؟ چه کسانی در چه دوره زمانی با چه نوع اقداماتی این تطبیق را به عمل میآورند...؟ د- بایدهای روشهای آموزشی ـ تربیتی 1-تعیین و تعریف روشهای آموزشی ـ تربیتی تأمین کننده تحول، یا روشن کردن شیوههایی که قرار است بر اساس آن آموزش و تربیت صورت گیرد. مثلا آیا همه محتواها با
روش حضوری ارائه میگردد یا بخشی غیر حضوری و به شیوههای دیگر؟ در کدام بخش از انواع روشها استفاده میشود و چگونه؟ آیا همه آموزشها به صورت دسته جمعی(گروهی) برگزار میشود؟ آیا روش ارائه، همین روش معلم و شاگردی است یا به اقتضای سند تحول مجموعهای از روشهای متنوع و جذاب جدید تعریف و به کارگیری میشود؟ 2-متناسب سازی روشها با شرایط مختلف محیطی، جمعیتی، جغرافیا و...یعنی پاسخگویی به این سؤال که آیا در همه کشور از روشهای یکسان استفاده میشود یا به اقتضای فرهنگها و ...روشها نیز تغییر میکند؟ در جنسیت زن چه روشهایی و در جنسیت مورد چه روشهایی به کار گرفته میشود؟ آیا در سنین مختلف و دورههای تحصیلی متفاوت روشها عوض میشود؟ کجاها، به چه شکل و در چه زمانی، توسط چه کسانی؟ چگونه کنترل میشود که تناسب روشها با سند تحول بر قرار شود؟ 3-تناسب روشها با فناوری. جایگاه فناوری روز در روشهای آموزشی تربیتی چیست؟ آیا به اقتضای شرایط پیش خواهیم رفت؟ آیا فناوریهای مورد نیاز از قبل پیشبینی و به خدمت گرفته میشود؟ به چه میزان به فناوری قائل خواهیم بود؟ چگونه آن را تأمین میکنیم و...؟ اگر انتظار داریم تعلیم و تربیت
هدفمند باشد و در شرایط مختلف به انحراف کشیده نشود و...اینها همه باید از قبل پیشبینی و طراحی شود و به موقع در اختیار قرار گیرد تا روشها به زمان سپرده نشود. 4-خلاقیت و نوع آوری در روشها. بر اساس سند تحول بنیادین خلاقیت و نوآوری در روشها چه جایگاهی دارد؟ کجاها جای خلاقیت است و در کدام قسمتها همه باید یکسان عمل میکنند؟ چگونه و با چه سازوکاری خلاقیتها جمعآوری و تعمیم داده میشود؟ ساز و کار طراحی، تولید و آزمون روشهای جدید چگونه است؟ چگونه روشهای جدید معرفی و آموزش داده میشود و...؟ ه:بایدهای ساختار و سازمان: 1-باز مهندسی ساختار آموزشی ـ تربیتی و اداری. باید روشن شود که ساختار متناسب با سند تحول چگونه ساختاری است؟ بخشها و گروههای «آموزشی ـ تربیتی» و «اداری ـ اجرایی» تأمین کننده و تضمین کننده سند تحول کدامند؟ چه مشاغل آموزشی ـ تربیتی باید پیشبینی شود؟ سازمان اداری سند تحول و مشاغل آن چه سازمانی است؟ ارتباطات و تعاملات بین سازمانی این ساختارها چگونه باید باشد؟ قوانین، مقررات و...متناسب با سند تحول چیست؟ 2-انطباق ساختار سند تحول با ساختار موجود. یعنی پاسخگویی به این سؤال که تا چه اندازه ساختار موجود
تأمین کننده نیازهای تحولی است؟ کجاها زائد به نظر میرسد و چه بخشهایی کاستی دارد؟ در بخش آموزشی ـ تربیتی زوائد و کاستیها کدامند و...؟ چگونه میخواهیم به ساختار مورد نیاز برسیم و...؟ و:بایدهای مدیریتی: 1-تعیین و تعریف نوع مدیریت بر تعلیم و تربیت. یعنی اینکه چه نوع مدیریتی با چه روشی تأمین کننده نیاز سند تحول است؟ آیا اصالت به معلم داده میشود یا مدیر؟ نحوه مدیریت در سطوح مختلف، جمعیتها و جغرافیای متفاوت چگونه است...؟ 2-تعیین مدیریت بر اجرای سند: یعنی علاوه بر ضرورت تعیین نوع مدیریت بر نظام تعلیم و تربیت بر اساس سند تحول، نحوه مدیریت بر اجرای سند نیز باید از قبل تعریف و طراحی شده باشد. چگونه قرار است سند به اجرا در آید که با تغییر مدیران و جابهجایی مسئولان در روند اجرا خلل ایجاد نشود و سند به فراموشی سپرده نشود؟ ثبات در مدیریت چگونه محقق خواهد شد؟ نحوه آگاهی و شناخت مدیران میانی، کسب مهارت و توانایی، هدایت و نظارت بر روند اجرایی سند و...چگونه خواهد بود؟ وظایف و حدود اختیارات مدیران در سطوح مختلف و...چگونه است؟ اینها باید از قبل تعریف شود و برای یکپارچگی و پرهیز از مدیریت سلیقهای و همچنین تحت الشعاع
قرار نگرفتن اقدامات اجرای سند تحول با امور جاری چاره اندیشی شود بهگونهای که مشغلههای روزانه و اجرایی مانع اقدامات و اهداف تحولی نشود. ز:بایدهای روشهای ارزشیابی: باز تعریف روشهای ارزشیابی مبتنی بر سند تحول، از مهمترین ضرورتهای این بخش است. به این معنا که شیوههای ارزشیابی، زمانبندی و نحوه اجرای ارزشیابی بر اساس سند تحول از قبل روشن شود و معلوم شود که آیا ارزشیابیهای کمی مکتوب مد نظر تحول است یا ارزشیابی کیفی و عملی؟ در سطوح مختلف آموزشی ـ تربیتی، شیوههای ارزشیابی چگونه خواهد بود؟ آیا در همه کشور و همه رشتهها شیوه ارزشیابی یکسان است یا باید به شیوههای متفاوت عمل کرد تا اهداف تحول محقق گردد...؟ ح) بایدها ابزار و لوازم آموزشی و کمک آموزشی یعنی اینکه چه لوازم و ابزاری لازم است تا تعلیم و تربیت تحولی (اسلامی) محقق گردد؟ شاخصها و استاندارد لوازم آموزشی و کمک آموزشی در نظام تحولی چیست؟ آیا ابزارهای موجود پاسخگوی سند هست یا باید از نو تعریف شود؟ در جغرافیای مختلف ابزار و لوازم چگونه باید باشد؟ آیا در همه جا از یک الگو پیروی میشود یا الگوهای بومی و منطقه ای تعریف خواهد شد؟ جایگاه خلاقیت و نو آوری در
ابزار و لوازم چگونه خواهد بود و...؟ ت) بایدهای مؤلفههای برون سازمانی: 1- نوع نگاه دیگران به تعلیم و تربیت. به این معنا که در آموزش و پرورش علاوه بر ضرورتهای داخلی و الزامات و بایدهای هر یک که بایستی به عنوان مقدمه اجرای سند فراهم گردد، باید نوع نگاه دیگران نیز اصلاح و یا تغییر یابد. باید ارزش و جایگاه تعلیم و تربیت در نظر مردم و مسئولان تغییر کند، باید نگرش مردم و مسئولان از حالت مصرفی دیدن آموزش و پرورش به سرمایهای و مولد منابع انسانی دیدن آن تغییر کند. باید امر خطیر تعلیم و تربیت به وزارت آموزش و پرورش منحصر نباشد ولی باید آموزش تحولی یکپارچه و منسجم شود و... هر کدام از این موارد که در اجرای سند تحول نقش تعیین کننده دارند، میبایست از قبل به آن پرداخته شود و بایدهای اجرایی آن در قالب زیر ساخت اجرای سند تعیین و تعریف شود. 2- حمایت و پشتیبانی از دستگاه تعلیم و تربیت. باید از قبل سهم و قدر دستگاههای مختلف در امر تعلیم و تربیت تعیین گردد. مقام معظم رهبری میفرمایند: " امر خطیر تحول در آموزش و پرورش چیزی نیست که از عهده خود آموزش و پرورش به تنهایی بر آید، باید دیگر دستگاه ها به آن کمک کنند" (3) لذا باید
وظایف و مسئولیتهای هر یک روشن و براساس ضوابطی، آنها نیز مکلف به حمایت شوند. برای این منظور ایجاد باور در مسئولان و مدیران دستگاههای مختلف و باوراندن به آنها که سیر رشد و تعالی کشور از مسیر تعلیم و تربیت صحیح میگذرد و باید برای تربیت صحیح همه دست به دست هم دهند. اینها از ضرورتهایی است که خود نیازمند پیشبینی، وضع قوانین و مقررات، ایجاد سازوکار تشویق و ترغیب، فرهنگ سازی و آگاهی بخشی و مهارت آموزی و آموزش و ارتباط و تعامل هدفمند و مستمر با نهاد تعلیم و تربیت است و باید از ظرفیت های کارشناسی و آموزشی همه دستگاه ها استفاده شود. 3- تعاملات و ارتباطات. باید تعاملات و ارتباطات دستگاه تعلیم و تربیت بر اساس سند تحول باز تعریف شود. باید تعاملات از حالت تشریفاتی و یکطرفه خارج شود و به صورت هدفمند و کاربردی به اجرا در آید. باید اهداف مشترک تعریف شود و برنامههای مشترک طراحی گردد و حدود وظایف هر یک و نحوه اجرا و کنترل وظایف بخشها نیز معین گردد. 4- خانواده و اولیاء. باید جایگاه خانواده و اولیاء در نظام تعلیم و تربیت برآمده از تحول بازبینی و باز تعریف شود. باید روشن شود که هر یک از دو نهاد مهم خانواده و مدرسه در
نظام تحولی چه جایگاهی پیدا میکنند. باید بر اساس سند تحول سهم و نقش هر یک روشن شود باید معلوم شود که نوع ارتباطات این دو و نحوه تعاملات آنها چگونه هست؟ اقتضائات و الزامات هر یک در سطوح مختلف سنی، جنسی، جغرافیایی و ... باید از قبل روشن شود تا سند تحول قابلیت اجرا پیدا کند و... هر یک از موارد فوق (و به احتمال زیاد بعضی از موارد دیگر) همه از الزامات و بایدهای اجرایی سند تحول بنیادین هستند که تا تعریف نشوند و به صورت یک "کل واحد" (پازل) در کنار هم قرار نگیرند و مهندسی شده به برنامههای بلند مدت و کوتاه مدت تبدیل نشوند و ... صحبت از اجرای سند تحول، صحبت از آرزو و آمال است و تا عمل فاصله بسیار دارد. باید پس از طی این راه طولانی (از حیث اهمیت نه الزاماً از حیث مسافت و زمان) بین منابع و امکانات و وقت و زمان با اهداف (خواستهها) انطباق ایجاد شود و بر اساس آن برنامه اجرای تعریف شود. باید بین اقدامات مختلف جزء به جزء دستگاه عظیم تعلیم و تربیت با الزامات این سند پیوند برقرار شود و... تا بشود صحبت از اجرای سند تحول به میان آورد. خوشبختانه وزیر محترم آموزش و پرورش ضمن اعتقاد به سند تحول، خود نیز از دست اندرکاران تهیه
و تنظیم آن نیز بوده و طی این مدت بارها اذعان نموده که تحول در آموزش و پرورش باید اجرا شود. ایشان به درستی بیان می کنند که بحث تحول شامل سه گام اساسی بوده که تهیه سند مکتوب، ایجاد زیر ساختهای اجرایی و اجرایی عملی، گامهای آن به حساب میآید ولی تاکنون از سه گام فوق فقط گام نخست (تهیه سند مکتوب) طی شده لذا قبل از اجرای عملی باید ابتدا نسبت به گام دوم یا همان به وجود آوردن زیرساختها همت گماشت و تمرکز فعلی وزارتخانه بر گام دوم قرار دارد تا مقدمات اجرایی سند فراهم گردد.(4) ازاین رو تعیین و تعریف موارد فوق، تعیین دورههای زمانی معین برای هر اقدام، تعیین نقطه شروع، تعیین تقدم و تأخرها، تعیین و ترسیم آهنگ حرکت و اولویتبندی اقدامات در بازه زمانی و ... همه و همه از جمله زیرساختهاست و نیازمند طراحی و برنامهریزی است که باید در قالب طرح اقدام (action plan) تهیه و تدوین گردد و به عنوان منشور دستیابی به تحول در مقابل متولیان و مسئولان اجرایی سند تحول قرار گیرد تا با حساسیت و وسواس اجرا گردد. انشاءالله.
دیدگاه تان را بنویسید