برفزدگي دستگاههاي اجرايي
چند سالي است با فرارسيدن فصلهاي زيباي پاييز و زمستان نهادها و دستگاههاي اجرايي از طرق مختلف هشدار ميدهند كه بارندگيها كم است و مردم در مصرف آب و گاز و برق و بنزين و گازوئيل و حتي هوا صرفهجويي كنند تا با جيرهبندي و سهميهبندي و زوج و فرد مواجه نشويم. ظريفي ميگفت با ادامه اين روند به زودي براي مرگومير و زاد و ولد نيز طرح زوج وفرد اجرا خواهد شد زيرا دستگاههاي ذيربط توان رسيدگي به اين همه رفت و آمد را ندارند. البته صرفهجويي و مصرف بهينه يك اصل مترقي و انساني است كه همواره بايد مورد توجه شهروندان و دستاندركاران باشد يعني هم شهروندان بايد از الگوهاي صحيح مصرف پيروي كنند و هم دستاندركاران و مسئولان ذي ربط سازو كارهاي صحيح مصرف را فراهم سازند و اجازه مصرف بيرويه را به هيچ فرد و سازمان و موسسهاي ندهند. اما روي سخن ما در اينجا حلقه مفقوده ناكارآمدي دستگاهها و نهادهاي اجرايي است كه همچنان در عمل مقهور طبيعت هستند. اين دولت و آن دولت هم با هم فرقي ندارند و مشكل زير ساختي و زيربنايي و مديريتي است. چند سالي است در ماههاي آذر و دي ماه كه پديده آلودگي هوا گريبان شهرهاي بزرگ را ميگيرد تقريبا همه دستگاهها بهرغم تلاشها و حساسيتها و تدابير! چشم انتظار باد و باران هستند كه بلكه طبيعت به داد انسانهای ساكن در شهرهاي بزرگ برسد و هيچ عزمي نيز براي واگذاري حل اين مشكل به دستگاهي معين وجود ندارد و مدل پاسكاري بين دستگاهي فعلا الگوي حاكم در مواجهه؛ اين مشكلات است.همين چند روز قبل از بارش برف سنگين در كشور دائم صحبت از كمي بارش برف و باران بود و اينكه منابع آبي كاهش يافته و احتمالا آب جيرهبندي خواهد شد و اين روزها كه بحمدلله بارش خوبي سراسر كشور را فراگرفته مشكلات فراواني كه در استانهاي گيلان و مازندران بروز يافته و موجب سختي و رنجش هموطنان عزيزمان در اين استانها شده تا حدودي شيريني اين بارشها را به كام همه نوع دوستان تلخ كرده است و دستگاههاي اجرايي نيز باز بهرغم تلاشهايشان چندان در رسيدگي به اين عزيزان برفزده موفق نبودهاند. زيرا اگر واقعبينانه بنگريم مديريت اجرايي و ساختارهاي اجرايي كشور سالهاست يخزده و برفزده است و انعطافپذيري لازم را ندارد. براي مثال سوال اينجاست كه وقتي حدود يكماه قبل آمريكا دچار برفزدگي شديد شد آيا سازمان هواشناسي نميتوانست احتمال دهد كه بخشهایي از ايران نيز دچار اين مسئله خواهد شد و تدابير پيشگيرانه بهطور جدي اتخاذ شود؟ آيا بهتر نبود رسانههاي به اصطلاح حامي دولت بهجاي اين همه جنجال و هياهو درخصوص حادثه ناگوار آتشسوزي در تهران هشدارهاي پيشگيرانه به دستگاههاي دولتي و اجرايي ميدادند تا خسارات و گرفتاريهاي مردم مازندران و گيلان كاهش يابد؟ آيا صحيح است امروز كه مشكلي بر اثر بارش نزولات آسماني رخ داده تعدادي از رسانهها در تلافي رفتار غيرحرفهاي و غيرمنصفانه رسانههاي ديگر بهجاي كمك به حل مسئله بهطور هماهنگ و يكصدا خواستار استعفاي فلان وزير و بهمان مدير شوند و اسم آن را بگذارند مطالبهگري و پاسخگوييطلبي؟ اخلاق و انصاف ميگويد اين شيوه صحيح مواجهه با مشكلات نيست و اگر يك جريان سياسي و رسانهاي كه خود را حامي دولت ميداند دچار اين اشتباه فاحشي شده است نبايد ديگران دومينو مانند چنين خطايي را تكرار كنند زيرا دود آن به چشم مردم عزيز خواهد رفت.مثال ديگر سوء تدبير در توزيع سبدهاي كالاست كه منجر به زحمت و مشقت و حتي تخريب شخصيت مردم شده است و حتي گفته ميشود در صفهاي طويل دريافت سبد تلفاتي نيز رخداده است كه اگر اينچنين باشد بايد مدعيالعموم وارد ميدان شود. آيا صحيح است امروز با اغراض و اهداف سياسي و جناحي و باندي بهجاي نقد روش توزيع اين سبدها اصل رويكرد و هدف دولت به اقشار محروم را زير سوال ببريم ؟ كاري كه متاسفانه يك جريان رسانهاي و سياسي در مقاطع گوناگون از آن دريغ نكرده است.فراموش نكنيم نقدهاي ما به دولت قبلي نيز بهخاطر رويكردهاي دولت به اقشار محروم نبود بلكه همه اختلافات بر سر شيوههاي اجرا و بيتوجهي به دانش و تجربه بشري بود و بس. آيا بهتر نبود كه در توزيع اين سبدهاي كالا در اين حجم گسترده از بخش خصوصي درخواست مشاركت و همكاري ميشد و از تجربه و تخصص در اين حوزه استفاده ميشد؟ چگونه است كه در كشور ما اين شجاعت و عزم وجود ندارد تا توزيع يك گوني برنج و چند دانه روغن و تخممرغ را به بخش خصوصي واگذار كنيم ولي مدعي ميشويم بايد دولت را كوچك كنيم؟ البته كه بايد دولت را كوچك كنيم اما نقطه شروع آن بايد از حوزههاي اجرايي و خدماتي باشد تا در ابتدا جرات و شهامت اين واگذاريها ايجاد شود و گامبهگام به حوزههاي حساستر تسري يابد. بهر حال دو نمونه مذكور نشان داد كه: اولا ساختارهاي اداري و اجرايي كشور فراتر از دولتهاي حاكم از چالاكي و چابكي و كارايي لازم برخوردار نيستند و بايد بهطور جدي و اصوليتر براي آنها چاره انديشي كرد زيرا اين نهادها در مواقع بروز مشكل دچار عقبماندگي ميشوند. ثانيا اغلب مديران و نيروي انساني اين نهادها نيز مردان و زنان روزهاي آفتابي هستند نه روزهاي بروز مشكل و بحران كه نيازمند مديريت جهادي است. ثالثا دولت تدبير و اميد به آرامي وارد عرصه آزمون عملي اميدبخشي و اتخاذ تدبير شده است.در اين دو مورد مذكور نمره خوبي به دست نياورد و اميدواريم در آينده كارنامه بهتري كسب كند و ما نيز براي كمك به افزايش اميد اجتماعي و اتخاذ تدابير داهيانه همهجانبه پشتيبان دولت محترم هستيم. رابعا خوب است برخي رسانهها و جريانهاي به اصلاح حامي دولت از اين دو اتفاق درس عبرت گرفته و در مواقع بروز مشكل در كشور بهجاي سوءاستفاده سياسي و هجمه و هياهو به اطلاعرساني و تحليلهاي واقعبينانه و صادقانه و راهگشا بپردازند و فراموش نكنند هر كسي دو روزي نوبت اوست. منبع: تهران امروز
دیدگاه تان را بنویسید