تسنیم: پایگاه خبری «العهد» در مقالهای به قلم «محمد کسروانی» و تحت عنوان «اطلاعاتی که برای اولین بار درباره ماجد الماجد کشف میشود»، تلاش میکند تا اطلاعات جدیدی از پرونده مبهم و پیچیده سرکرده سرکرده گروه تروریستی «گردانهای عبد الله عزام»، شاخه سازمان تروریستی «القاعده» در لبنان ارائه دهد. کسروانی در این ارتباط مینویسد: «الماجد مرد و پرونده گشوده شد»، این 6 کلمه کافی است تا بیانگر تناقض اخبار و اطلاعات ارائه شده درباره نحوه مرگ «ماجد الماجد» باشد. قضیه مرگ مبهم ماجد «ماجد الماجد» و زمان این مرگ که بحث و مناقشات بسیاری را در پی داشت، بار دیگر در اذهان سناریو کشتن «شاکر العبسی»، رهبر گروه تروریستی «فتح الاسلام» را زنده کرد. چرا؟ چون در هر دو قضیه «شاه کلیدها» حل بسیاری از قضایا به صورتی «غیر منطقی» به قتل رسیدند. در حالی که در پایگاههای خبری و خبرگزاریها گفته شده است که «ماجد الماجد» به خاطر نارسایی کلیوی جان خود را از دست داد، درمان این بیماری بسیار آسان بود با دیالیز کردن وی یا عمل پیوند کلیه به راحتی میشد، با این بیماری مقابله کرد و به این ترتیب زمینه ادامه حیات «ماجد الماجد» را فراهم کرد، اما
چرا تنها در خصوص «ماجد الماجد» این قضیه مستثنی بود؟ با مرگ «ماجد الماجد» سوالات بسیاری مطرح میشود؛ از جمله اینکه آیا «ماجد الماجد» به قتل رسید تا با مرگ وی توطئهها و طرحهای جهنمی که برای لبنان تدارک دیده شده بود، به خاک سپرده شود؟ آیا کسانی که «ماجد الماجد» را به خدمت گرفته بودند و خواستار انتقال وی از لبنان به عربستان بودند، خواستار پایان دادن به زندگی او نیز بودند تا به این طریق به فعالیتهای اطلاعاتی وی پایان دهند؟ در این راستا منابع امنیتی ارشد و مطلع و مشرف بر پرونده «ماجد الماجد»، سرکرده گروه تروریستی «گردانهای عبدالله عزام»، شاخه سازمان تروریستی «القاعده» در لبنان تاکید میکنند که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ارتش لبنان از زمان بازداشت وی تا مرگش هیچگاه نتوانستند از «ماجد الماجد» بازجویی و تحقیق کنند. این منبع در ادامه میافزاید: پیش از روز یکشنبه برابر با 15\12\2013 «ماجد الماجد» در اردوگاه آوارگان فلسطینی «عین الحلوه» در شهر «صیدا» در جنوب لبنان حضور داشت و تجاوز به ارتش لبنان در آن روز در نزدیکی اولین مانع ایست و بازرسی ارتش در شمال شهر صیدا که با پرتاب یک بمب دستی صورت گرفت و منجر به
زخمی شدن 2 نفر از نیروهای ارتش سوریه شد، چیزی جز تلاش برای مشغول کردن و منحرف کردن توجه ارتش لبنان برای خارج کردن «ماجد الماجد» از شهر نبود. منبع امنیتی مذکور در ادامه میافزاید: در پی آن اقدام ارتش لبنان به جستوجو درباره عاملان این حادثه در بوته زارها و جنگلها و شهرکهای اطراف صیدا چیزی جز تلاش برای دست یافتن به «ماجد الماجد» نبود که براساس اطلاعات به دست آمده، توسط ارتش لبنان «گردانهای عبد الله عزام» تلاش داشتند، در آن روز زمینه فرار وی را از شهر صیدا فراهم کنند که چنین نیز شد و «ماجد الماجد» از صیدا فرار کرد و از مرزهای لبنان خارج شد. نکته مهم در اینجا آن است که میان این تاریخ یعنی از زمان حمله به ارتش در سوریه در یکی از مراکز ایست و بازرسی صیدا و تاریخ اعلام دایره اطلاعات ارتش لبنان مبنی بر دستگیری «ماجد الماجد» در 26 دسامبر گذشته وی در منطقهای ما بین صیدا و بیروت، پایتخت لبنان حضور داشت و این سوالات بسیار و در عین حال خطرناکی را درباره طرفهایی که به «ماجد الماجد» پناه دادند و امنیت وی را تامین کردند، به وجود میآورد. اگر خارج کردن «ماجد الماجد» از اردوگاه عین الحلوه با هدف رساندن وی به
بیمارستان و درمان بیماری کلیوی وی بود، پس وضعیت جسمانی وی میان این دو تاریخ چگونه بوده است. منبع امنیتی مذکور افشا میکند که گردانهای عبد الله عزام در لبنان در 4 منطقه ساحلی مهم فعالیت میکنند که عبارت است از: مناطق السعدیات، جدرا، الناعمة و خلدة و احتمال بسیار داده میشود که «ماجد الماجد» تا پیش از دستگیری در یکی از این 4 منطقه حضور داشت و در واقع پس از موفق شدن به فرار از صیدا روی به یکی از این 4 منطقه آورده بود. اطلاعات دیگر افشا میکند که گردانهای عبد الله عزام در لبنان از مدتها پیش به صورت سری و مخفیانه در صیدا حضور داشت و با طرفهای بلند پایه لبنانی و سعودی در ارتباط بود، همان گونه که دارای روابط مستقیم با گروه تروریستی «فتح الإسلام» بود که درگیریهای خونینی با ارتش سوریه در منطقه «نهر البارد» داشت، اما ظهور آن به شکل علنی و آشکار و برعهده گرفتن مسئولیت بمبگذاریها تروریستی در لبنان که یکی از آنها حمله به سفارت ایران در بیروت در تاریخ 20\11\2013 بود، پس از آن صورت گرفت که «جبهه النصره»، شاخه سازمان تروریستی القاعده در سوریه در عمل لبنان را سرزمین «جهاد» اعلام کرد. به همین دلیل این منبع امنیتی
لبنانی دور از انتظار نمیداند که گردانهای عبد الله عزام در پس خودرویی باشند که روز شنبه برابر با 17\8\2013 مملو از مواد منفجره در 15 کیلومتری جنوب بیروت در شهرک «الناعمه» کشف شد و علاوه بر موارد منفجر در آن 5 بسته بمب حاوی مادی «تی ان تی» و «نیترو گیلیسیرین» جا سازی شده بود که به شدت قابل انفجار بودند و به نظر میرسید که قرار بود، سفارت ایران در بیروت را هدف قرار دهد. اطلاعات موجود درباره «ماجد الماجد» و فعالیتهای وی به طور کلی به این نکته اساره میکند که وی دارای ارتباطاتی مستقیم به دستگاههای اطلاعاتی عربستان سعودی بوده که اداره آن را شاهزاده «بندر بن سلطان» برعهده دارد. همان طور که دیگر اطلاعات به دست آمده نشان میدهد که «ماجد الماجد» در عربستان سعودی مشغول به فعالیت بوده و از مردان نزدیک به شخص بندر بن سلطان بوده است و چون بندر بن سلطان گرایشات و اندیشههای افراط گرایی را در «ماجد الماجد» مشاهده کرده بود، او را راهی لبنان کرد و ماموریت به خدمت گرفتن مزدوران و گروهها دست زدن به اقدامات خرابکارانه و تشکیل گروهها و هستههای سری و آماده نگه داشتن آنها تا آن زمان را به وی محول کرد. همچنین اطلاعات
دیگری نشان میدهد که هدف از قرار گرفته شدن «ماجد الماجد» در فهرست افراد تحت پیگرد حکومت عربستان سعودی باز گرداندن «ماجد الماجد» به عربستان در صورت دستگیری وی در هر یک از کشورهای منطقه بوده است و تاکید و تشدید عربستان سعودی بر تحویل «ماجد الماجد» پس از دستگیری وی توسط نیروهای امنیتی ارتش لبنان تایید کننده این ادعا است. همچنین اطلاعات دیگری نزد دایره امنیت و اطلاعات ارتش لبنان وجود دارد که نشان میدهد، پس از آنکه وضعیت جسمانی «ماجد الماجد» رو به وخامت گذاشت و رفتن وی به بیمارستان به امری الزامی تبدیل شد، برخی از طرفهای لبنانی برای وی اسناد جعلی سوری تهیه کردند تا زمینه ورود وی به بیمارستان«المقاصد» بیروت را فراهم کنند، به یژه آنکه گفته میشود، این بیمارستان تخصصیترین و مجهزترین بیمارستان موجود در لبنان در خصوص بیماریها کلیوی و انجام دیالیز است، یعنی بیماری که «ماجد الماجد» از آن رنج میبرد و نزدیک به طرفهای سیاسی است که «ماجد الماجد» در خدمت آنها بود. پس از بستری شدن «ماجد الماجد» در بیمارستان المقاصد با مدارک و اسناد جعلی سوری این منبع ارشد امنیتی لبنانی تاکید میکند که ارتش لبنان اطلاعاتی از منابع
آمریکایی به دست میآورد که بر حضور «ماجد الماجد» در یکی از بیمارستانهای بیروت تاکید میکرد و پس از آنکه ارتش لبنان محدوده و مکان حضور «ماجد الماجد» را مشخص میکند، تمام نیروهای خود را راهی بیمارستانهای بیروت میکند تا پیگیر این قضیه باشند. در بیمارستان المقاصد، نیروهای امنیتی ارتش لبنان موفق میشوند تا دو نفر را شناسایی کنند که برای دیالیز به آن بیمارستان مراجعه کرده بودند و مسئول امنیتی ارتش تحت عنوان اینکه برای دیالیز به آن بیمارستان مراجعه کرده است، موفق میشود، تصاویری از «ماجد الماجد» بگیرد و آن را به دایره اطلاعات نظامی ارسال کند و پس از مطابقت دادن تصاویر ارسالی با تصاویر آرشیوی ارتش از حضور «ماجد الماجد» در بیمارستان المقاصد اطمینان حاصل میکند و او را تحت نظر قرار میدهد و پی میبرد که وی پس از آنکه یک روز کامل را در بیمارستان سپری کرد، با یک آمبولانس راهی «عرسال» شد که بازداشت وی در آنجا صورت میگیرد. اما در خصوص بازداشت و دستگیری «ماجد الماجد» در روز چهارشنبه برابر با 26/12/2013 براساس اعلام ارتش لبنان سوالات بسیاری وجود دارد که با وضعیت جسمانی «ماجد الماجد» ارتباط پیدا میکند، از جمله اینکه
پس از انتقال وی به بیمارستان نظامی برای درمان یک گروه امنیتی محافظت از وی را برعهده داشتند و اولین سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که اگر «ماجد الماجد» از بیمارستان معافی در حالی خارج شد که یک آمبولانس را میراند و توان این کار را داشت، پس چرا از بیمارستان المقاصد با چنین حال نزار و وخیم خارج شد، چون همان طور که همه میدانند، کسانی که دیالیز انجام میدهند، پس از دیالیز به راحتی میتوانند به زندگی عادی خود ادامه دهند. موضوع دوم آن است که اگر «ماجد الماجد» با یک گروه از بیمارستان المعافی خارج شده باشد، پس آن گروه چه شده است و چرا خبری از آن و اینکه چه برسر افراد آن گروه آمده، منتشر نشده است. سوال سومی که در اینجا مطرح میشود، این است که اگر واقعا حال «ماجد الماجد» در بیمارستان المقاصد وخیم بوده، اصلا چرا از آن خارج شده است و اگر حال وی وخیم بوده، به این نیاز داشته تا کسی دستگاه آمبولانس را هدایت کند و این ما را به سوال دوم باز میگرداند که که راننده آمبولانس چه کسی بوده و چرا نام و نشانی از وی به گوش نمیرسد. این سوالات به همراه اطلاعاتی که در دست است، ما را به قضیه «سراج الدین زریقات» باز میگرداند
که خود را یکی از سرکردگان گروه گردانهای عبد الله عزام معرفی کرده و مسئولیت بمبگذاری در کنسولگری ایران در منطقه «الجناح» را برعهده گرفته بود. زریقات پیشتر از سوی دایره امنیت ارتش لبنان ربوده شده بود و در آن زمان شیخ «شادی المصری»، مدیر روابط عمومی دار الفتوی لبنان برای آزادی وی وساطت کرده بود. اطلاعات دیگر نشان میدهد که زریقات از ساکنان منطقه «خلده» است، یعنی یکی از مناطق چهارگانهای که گردانهای عبد الله عزام در آنجا فعالیت میکنند و وی از جمله افرادی است که به شدت با قضیه خودرو بمبگذاری شده در منطقه الناعمه در ارتباط است. همچنین براساس اطلاعات موجود زریقات هم اکنون مرد دوم گردانهای عبد الله عزام به شمار میآید و فردی که با «ماجد الماجد» بازداشت شد، وی بوده است. همچنین دیگر اطلاعات و تحلیلهای سیاسی به این نکته اشاره میکنند که ترور «محمد شطح»، وزیر سابق لبنانی در 27\12\2013 که به نزدیکیاش به واشنگتن و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا معروف بود، در واکنش به دستگیری «ماجد الماجد» در 26/12/2013 صورت گرفت که گفته میشود، کمکهای دستگاه اطلاعات و جاسوسی آمریکا در این امر دخیل بودند و این موجب شد تا برخی حوادث
جاری در لبنان را نزاع و درگیری دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و عربستان سعودی ملاحظه کنند.
دیدگاه تان را بنویسید