سرویس اجتماعی «فردا»:
"وقتی از توسعه یافتگی سخن می گوییم باید مشخص کنیم که چه چیزی قرار است توسعه بیابد؟ مدام ادعا می کنیم که ایران 1404 کشور اول منطقه است در حالی که هیچ وقت از خود نمی پرسیم مگر کشور ایران چیزی غیر از همین مردم و نسل نوپایی هستند که الآن در مدارس حضور دارند؟ آیا ما با این سیستم تربیتی خواهیم توانست به این تصویر دست یابیم؟ ما که مشکل طول و عرض جغرافیایی، وسعت سرزمینی و منابع خدادادی نفت و گاز و معدن نداریم، پس مساله ما آدم ها هستند که باید تربیت شوند. این کار تا حد زیادی به عهده آموزش و پرورش است.
جای تأسف دارد که بچه های ما از اواخر مقطع ابتدایی رفتارهای غلط بزرگسالان را از جامعه می آموزند. مثلا دو نمونه از محاوره های رایج بین بچه های مدارس این تعابیر است: "یکی از فامیلامون رییس بود، داداشمو بُرد سر کار" یا؛ "اگه پارتی داشته باشی کارت راه می افته". تصور کنید همین روحیه اگر از سنین پایین اصلاح شود و لااقل قُبح این رفتارهای غیر مدنی در نظر بچه ها نشکند، قطعاً آینده بهتری را می توان برای فردای ایران در نظر داشت. فرض کنید یک دانش آموز دوم راهنمایی تا سال 1404 بیست و پنج سال خواهد داشت. من می خواهم بپرسم آیا با این روند که قاعده های غلط رفتاری جامعه در نسل های جدید بازتکرار می شود، راه به جایی خواهیم برد؟ تمام تصویری که در سند چشم انداز از ایران آینده آمده در صورتی محقق می شود که شهروند ایرانی یعنی همین دانش آموز امروز به لحاظ شخصیتی و رفتاری توسعه یافته باشد. همه اینها به میزان اهمیتی بستگی دارد که خانواده ها برای آموزش و پرورش قائل می شوند. روانشناسی سیاسی و فرهنگی مردم ما طوریست که تا چیزی برایشان مهم نباشد به آن توجه نمی کنند. لذا باید در افکار عمومی قضیه آموزش و پرورش را برای مردم به یک موضوع مهم
تبدیل کرد. منظور از این جلب توجه حضور دائمی و اثربخش تعلیم و تربیت در افکار عمومی خانواده هاست. یعنی به طور مشخص باید نگاه عمومی از هزینه ای فرض کردن آموزش فرزندان به سرمایه ای دانستن آموزش تغییر کند و نخبگان سیاسی و دولتمردان در عمل آموزش و پرورش را یک وزارتخانه تعیین کننده در جایگاه ایران آینده بدانند یا لااقل آموزش و پرورش را از وزارت نفت و نیرو کمتر فرض نکنند. وزارت آموزش و پرورش در هشت سال گذشته سهمگین ترین آسیبها را متحمل شد که به نظر من افت شدید اعتبار و وجاهت این دستگاه در افکار عمومی نتیجه همه این آسیبهاست که خوشبختانه آقای فانی گرانیگاه خروج از این اوضاع را می شناسند اما به شرط همراهی کانال های ارتباطی موثر و فراگیر با بطن جامعه خواهند توانست با مشارکت مردم و فرهنگیان، شکوه و اعتبار مضاعفی برای آموزش و پرورش بیافرینند. آموزش و پرورش گسترده ترین دستگاه دولتی و مهمترین نهاد در توسعه یافتگی ایران است و باید در عین اینکه ضعف های خود را رفع و اصلاح می کند، حضور پررنگ تری هم در جامعه داشته باشد که به اعتقاد من بدون در اختیار داشتن رسانه ای قدرتمند، توفیق چشمگیری نخواهد داشت. واقعا باید تاسف خورد که
یک خبرنگار صداوسیما این قدرت را داشته باشد که ظرف کمتر از یک دقیقه تصویری مخدوش از این دستگاه بزرگ به جامعه القا می کند اما جامعه میلیونی معلمان و فرهنگیان امکان ارتباط مستقیم با مخاطبان خود را نداشته باشند. جامعه سیزده میلیونی دانش آموزان و یک میلیونی معلمان از یک سو و خانواده های دانش آموزان و فرهنگیان مخاطبان مستقیم آموزش و پرورش هستند که این گستردگی جمعیتی ایجاب می کند به مقدمات راه اندازی یک روزنامه سراسری و یا اختصاص یک شبکه تلویزیونی تحت نظارت آموزش و پرورش فکر کرد. من ضروری می بینم که شبکه ارتباطی آموزش و پرورش با بدنه جامعه متنوع و گسترده تر شود و نمی توان فقط به ابزارهای کم تأثیر و سنتی موجود اکتفا کرد. البته نیازی نیست تشکیلات و ساختار اداری برای این منظور در نظر گرفت بلکه می توان از سازوکارهای نوینی بهره برد که کمترین بار مالی و اداری به این وزارتخانه تحمیل نکند که جزئیات فنی و تخصصی این پیشنهاد قابل طرح است. همکاری های صدا و سیما در برنامه سازی و وجود نشریات متعدد آموزش و پرورش پاسخگوی این دغدغه نیست. البته همه تلاش های صورت گرفته ارزشمند است اما نگاه من از منظر تاثیر گذاری در فرایند توسعه
است. مثلا همین نکاتی که دکتر روحانی در بازگشایی مدارس گفتند باید از طریق تصویرسازی به جامعه دانش آموزی منتقل شود. اینکه رییس جمهور از پرورش روحیه نقد، پرسشگری و آزاد اندیشی سخن گفتند و یا دغدغه درست آقای فانی مبنی بر ارتقای کیفی آموزش هایی که به بچه ها داده می شود اگر از طریق رسانه ای فراگیر و قدرتمند تعقیب نشود طبیعتاً برای جامعه مهم تلقی نخواهد شد. متاسفانه تاکنون نه در نشریات موجود این وزارتخانه و نه در برنامه های صداوسیما این نگرش وجود نداشته که آموزش و پرورش را صرفاً از منظر همین اخبار یومیه نبینند و قدری فراتر بروند. ما هر روز از دنیا داریم فاصله می گیریم. امروز از طرف مجامع بین المللی آموزش و پرورش، صحبت از هفده نوع سواد می شود و من رسانه ای را ندیدم که این مسائل را تعقیب کند. همه در نقد وضع موجود استادانه عمل می کنند اما کسی راه عملیاتی پیش روی مسولان قرار نمی دهد که چه باید کرد؟ به همین دلیل همیشه رسانه ها علیه آموزش و پرورش موضع دارند و از این بابت آموزش و پرورش مظلوم واقع می شود. پیشنهاد من جریان رسانه ای موثر، جذاب، همیشگی و حرفه ای است که با برنامه سازی های متنوع، فرهنگ توسعه را برای نسل ها
و طیف های مختلف آموزش دهد. آموزش موضوعاتی همچون حقوق شهروندی، آزاد اندیشی، گرفتار مطلق نگری نشدن، درک تفاوتهای سلیقه ها و آدم ها، پاسداشت محیط زیست، مسولیت پذیری و دوست داشتن وطن و دهها موضوع دیگری که سالهاست شعارش را می دهیم این بار باید با ابزار قدرتمند رسانه و در قالبهای متنوع به جامعه منتقل کنیم. من نسل امروز دانش آموزان ایران را نسل IT و "نسل تبلت به دست" نام گذاری می کنم که توان محتوایی و علمی این جریان را در بین آنها به وضوح می توان دید. " خیلی از کسانی که از توسعه سخن می گویند بیشتر ژست توسعه می گیرند و اگر از این عزیزان بپرسید یک راهکار عملی برای حرکت در این مسیر ارائه کنید پاسخی ندارند اما تا صبح می توانند برای شما از خوبی توسعه سخنرانی کنند. ایران در شرایطی نیست که فرصت برای این ژست ها داشته باشیم. *کارشناس معاونت سرمایه انسانی ریاست جمهوری و مؤلف آثاری در حوزه آموزش و پرورش
دیدگاه تان را بنویسید