قاتلانی که روی هیتلر را سفید کردند
به تاریخ ملت خودم که نگاه میکنم دست سیاه آنها را میبینم که پر از گوشت، پوست و خون فرزندان وطن است؛ چه در سردشت، چه در شلمچه، چه در مجنون و چه در پهنه سرخ آبی خلیج فارس... آسمان، زمین، کوه و دریا خود گواه است.
وبلاگ شازده کوچولو نوشت: تعریف جدیدی از آنها ندارم... تعریفی که بگنجد و حق مطلب را ادا کند؛ قومی که با خون و کشتار سرخپوستها جان گرفت و آموخت کشتن مشکل نیست. میشود کشت، پوست دشمن را کند و برایش به دلار جایزه تعیین کرد بعد هم فیلم ساخت و افتخار کرد؛ تعریف جدیدی از آنها ندارم... تعریفی که بگنجد و حق مطلب را ادا کند. قومی که دهکده به دهکده یک ملت را در آتش حرص و آز سوزاند و 10 هزار روز جنگ را به پیکر نحیفشان تحمیل کرد و این نسل کشی را ملت به ملت از یک کشور به کشور دیگر ادامه داد؛ حالا هم در پوششی جدید دست به دست وحشیترین و بیوجودترین بخش جامعهای خبیث از موجودات دست آموز خود داده. به اشاره آنها کودکان را در برابر مادران میکشند، به اشاره آنها قلب یکی را در میآورند و به نیش میکشند و دیگری را ذره ذره مثله میکنند. به اشاره آنها شهر به شهر و خانه به خانه میکشند و میسوزانند و ویران میکنند؛ همان طور که صهیونیستها پس مانده خون ریز فکر نامشروع آنها هستند این گروه هم از همان نطفه سراسر تعفن پدید آمدهاند؛ به تاریخ ملت خودم هم که نگاه میکنم دست سیاه آنها را میبینم که پر از گوشت و پوست و خون فرزندان وطن است. چه در سردشت، چه در شلمچه، چه در مجنون و چه در پهنه سرخ آبی خلیج فارس... آسمان، زمین، کوه و دریا گواه غیر قابل خریداری این صبوعیت لجام گسیخته آنها هستند. نه نیاز به پناهندگی دارند که کشور به کشور مردار خوارها از ترس کفتار بزرگ به آنها پناه ندهند و نه از ابو غریب و گوانتانامو و سازمان مللی که با همه نهادهای تابعهاش در خدمت آنها و سفره پر از خون و گوشت انسانهای بیگناه است، میهراسند. به تاریخ کشورم که نگاه میکنم اجساد تکه تکه شده کودکانی را میبینم که با شلیک یکی از آنها از پرواز یک آسمان آبی به آغوش خونین دریا رسیدند؛ نزدیک 300 نفر انسان بیگناه را با تکان یک دکمه قطعه قطعه کردند تا هیتلر در برابرشان حرفی برای گفتن نداشته باشد. برای آنها فرقی ندارد، آنها کشتن را دوست دارند و به خاطرش مدال میدهند و افتخار میکنند؛ آنها در تعاریف معمول انسان شناسان از بشر نمیگنجند؛ مفهوم انسان و انسانیت درباره شان صدق نمیکند. من شک ندارم آنها در جریان تصمیم برای کشتن مسیح بودهاند و تلاش خود را هم کردهاند و البته همانها بودند که شبانه به خانه محمد (ص) آخرین فرستاده خدا هجوم بردند تا در خواب به خیال خود فرستاده خدا را نابود کنند. آنها ادامه نسل قابیل هستند که در شجرهنامه خانوادگیشان نام متجاوزین، قاتلان و جگر خواران ثبت شده است و همچنان با سپاه ابرهه میتازند بیخبر از طوفان ابابیلی که در راه است. و شک ندارم جهان اینگونه آرام نمیماند... این آتش زیر خاکستر است؛ این سکوت مرموز خبر از تب یک تحول بنیادین در عالم میدهد؛ قلبها در حال تمرین استوار بودن است؛ قدمها در خود مشق نظام میکنند؛ دستها به سلاحی غریب مجهز میشوند و چشمها نه شب خواب دارند و نه روز. نفسهای زمین از غضب به شماره افتاده و آسمان بلندترین نعره را در خود حبس کرده است؛ کوهها خیال تلاطم دارند و دریاها در اندیشه سرریز شدن هستند؛ و وای بر آنها که از کشتی نوح جا بمانند. هنوز پنجرهمان تا خروس خوان باز است خبر دهید به آنها که ناامید شدند
دیدگاه تان را بنویسید