دفاع فلسفی از ویژه نامه موهن
رنگ تیره موجب استتار و اختفای اشیا و مانع دیده شدن آن هست. چشم در تاریکی جایی را نمیبیند و پارچه یا پرده سیاه، مایه احتجاب اشیایی است که در پس آنها قرار دارد.
شبکه ایران: با انتشار ویژهنامه خاتون، موجی از حملات سایتهای مخالف جبهه فرهنگی دولت بالا گرفت و مغالطات بسیاری از مدعیان فضل وبرهان رقم خورد که مرا بر آن داشت پرده از آنها بردارم تا غبار اتهام از پیشانی دولت محبوب بزداید و مانع از پیدایش پندار در جماعت گرامی دینداران شود. بهتر آن دیدم که رأی خود را دراین موضوع، پس از کشف مغالطات پیشگفته اعلام کنم تا در فضایی منزه از نادرستی درباره آن داوری شود و درباره مغالطات هم، یک به یک کشف مغالطه کنم تا فرصت ابهامزایی و مبهمسازی را از مغالطهگر بگیرم. باشد که خداوند علیم، مسیر علم برهمگان بگشاید و راه راست به همه بنماید انشاءالله. 1- یکی از سایتهای پیشگفته در مصاحبه با دکتر قدیری ابیانه میگوید: به تازگی شاهد انتشار ویژه نامه روزنامه با عنوان «خاتون» بودیم که در آن آشکارا عنوان شده بود حجاب یا چادر، چهره زن را قاب میگیرد و بیشتر باعث جلب توجه میشود... (پایگاه تبیینی - تحلیلی برهان! کد:1673، 26/5/1390). کشف مغالطه: فقط با انداختن یک کلمه «مشکی» پس از چادر، ذهن خواننده را به این سو میبرد که کلهر با حجاب مخالف است در حالی که کلهر گفته: «چادر مشکی... چهره زن را قاب میکند» پس از این جمله هم با تأکید برحجاب میگوید: «در حجاب مناطق مختلف ما... محال است تا فاصله 20 متری، یک زن 70 ساله و یک دختر17 ساله... را بتوانید تشخیص دهید. این نشان میدهد که علمای اسلام... به این امر توجه داشتند و لباس نمایی را اصل گرفتند. آن قدر چشمهای شما را گلهای روی لباس... به خودش جلب میکند که مرد بر چهره متمرکز نمیشود». داوری: از دوگزینه «جلب شدن توجه به چهره» و «جلب شدن توجه به رنگ لباس» کدام را به عفاف نزدیکتر میدانید؟ البته گزینه سوم و چهارمی هم هست و آن «پوشیهزدن» و «بیرون نیامدن بانوان از خانه» است که ظاهراً هیچکدام قابلیت توصیه عمومی را ندارد. البته هر چهار گزینه با فرض جلب شدن توجه مردان به زنان است، اگرچه شرع مقدس مردان را به برداشتن نگاه از زنان، سفارش کرده است؛ ولی فقط به این سفارش بسنده نکرده و ضوابط پوشش را برای تحقق آن، تدارک دیده است. نکتهای دیگر: برای نقد هر ادعایی باید دلایل آن را نقد کرد و یکی از دلایل کلهر، جلب شدن توجه به چهره بانوان در چادر مشکی بود؛ زیرا از آنجا که رنگ مشکی، چیزی برای جلب توجه ندارد، پس نگاه از پوشش به چهره مصروف میشود. اکنون پرسش آن است که چرا منتقدان، دلیل کلهر را نقد نمیکنند؟ آیا رنگ مشکی را امری جذاب برای دیدن میدانند یا توان نقد دلیل کلهر را ندارند؟ اگر در پوشش مشکی، نگاه به چهره مصروف میشود، آیا منتقدان به آن رضایت میدهند یا آنها هم میخواهند نگاه را از چهره برگردانند؟ اکنون کلهر، درست یا غلط، میگوید با استفاده از پوشش رنگین میتوان نگاه را از چهره به رنگ پارچه برگرداند. اگر ادعای او را نمیپذیرید، دلیلش را نقد کنید نه آنکه او را به مخالفت با حجاب متهم کنید. او دراین ادعا اگر خطا هم کرده باشد، گناه نکرده است، ولی شما در مخالفت با عقیده او، اگر خطا هم نکرده باشید، مرتکب گناه بزرگ افترا شدهاید. گفتوگوی علمی: یکی از پایگاههای اطلاعرسانی منتقد جملاتی را از کتاب دانشمند محترم جناب حجتالاسلام منذر نقل کرده است که در آن رنگ مشکی چادر بر دیگر رنگها از این جهت ترجیح داده شده است که جذابیت بصری نداشته و چشمها را به خود متوجه نمیسازد در حالی که رنگهای دیگر (روشن) جالب نظر بوده و دیده را به خود مشغول میکند و هم از اینرو زنان باید از پوششهای رنگین در اجتماع پرهیز کنند تا مردان را متوجه خویش نسازند. او میگوید: «رنگ تیره موجب استتار و اختفای اشیا و مانع دیده شدن آن هست. چشم در تاریکی جایی را نمیبیند و پارچه یا پرده سیاه، مایه احتجاب اشیایی است که در پس آنها قرار دارد. از همینرو است که بانوان عفیف و هوشمند مسلمان - خاصه در کشورمان - رنگ لباسهای رو را، از چادر و مانتو و روسری گرفته تا پیچه و چشمآویز و مقنعه، رنگهای تیره (سیاه یا سرمهای سیر) بر میگزینند و از رنگهای روشن و جذاب و چشمنواز دوری میجویند تا اندامشان از چشم نامحرمان پوشیدهتر و در نتیجه گوهر عفافشان در دُرج عصمت محفوظتر باشد. در معنی، هرگونه دلبری و مجلسآرایی را به خلوت خانه وامیگذارند تا پهنه اجتماع - که محیط کار و فعالیت است، نه بزم و عشرت - از فساد و تباهی پاک و به همان میزان، کانون خانواده گرم و تابناک باقی بماند». جذابیت رنگهای روشن حقیقتی است که کلهر با تکیه بر همان، موضوع لباسنمایی پوشش در خاورمیانه را در برابر بدننمایی پوشش درغرب مطرح کرده و نیز همان را علت انصراف نگاه از چهره به لباس دانسته، پس متوجه آن بوده است؛ ولی دوراهی کلهر با دوراهی منذر متفاوت است؛ جناب منذر بانوان را بر دوراهی «جلب شدن» یا «جلب نشدن» نگاه دیگران دیده است و به پوشش مشکی سفارش کرده است تا توجه کسی به ایشان جلب نشود؛ ولی جناب کلهر بانوان را بر دو راهی «جلب شدن نگاه به چهره» یا «جلب شدن نگاه به لباس» دیده است و به پوشش رنگین سفارش کرده است. اکنون پرسش آن است در جوامع امروزی که حضور بانوان در اجتماعات گوناگون کمتر از حضور مردان نیست و این دو گروه پیوسته با یکدیگر مواجه میشوند، کدام دوراهی به واقع بر سر راه بانوان وجود دارد و کدام سفارش، دقیقتر بوده و عفاف را بهتر تضمین میکند؟ این تنها پرسشی فراروی اهالی اندیشه است تا مسئله حجاب را حل شده تلقی نکنیم و درباره راههای ترویج و تحکیم آن بیشتر بیندیشیم؛ بویژه آنگاه که برای خود رسالتی در مدیریت دینی جهان قائل باشیم. امید که فضای اندیشه را با تعصبهای غیردینی و افترا حرام آلوده نسازیم. ادامه دارد انشاءالله.
دیدگاه تان را بنویسید