افشای راز قتل و سوزاندن جسد صاحبکار در بیابان! +عکس
جوان 24 ساله گچ کار، پس از گذشت یک سال از ماجرای گم شدن صاحبکارش، راز قتل و سوزاندن جسد مثله شده او در بیابان های جاده کلات را فاش کرد.
خراسان: پرونده این حادثه هولناک از هفدهم بهمن سال گذشته زمانی در دستور کار پلیس قرار گرفت که اعضای خانواده مرد 30 ساله ای به نام «علی – ی» با مراجعه به پلیس آگاهی خراسان رضوی، اظهار کردند که او گچ کار ساختمان است و به قصد رفتن به سرکارش، از خانه خارج شده ولی دیگر به منزل بازنگشته، همه مکان هایی را که احتمال می دادیم علی به آن جا رفته باشد بررسی کردیم اما اثری از او نیافتیم! گزارش خراسان حاکی است: به دنبال اظهارات این خانواده، پرونده ای در این باره تشکیل شد و در دایره فقدانی های اداره جنایی مورد رسیدگی قرار گرفت. کارآگاهان پس از چند روز فعالیت اطلاعاتی متوجه شدند که موتورسیکلت مرد گم شده در دست یکی از شاگردان گچ کار وی است و حدود 600 هزار تومان نیز از حساب علی به حساب صادق (شاگرد گچ کاری) کارت به کارت شده است. به دستور مقام قضایی این جوان 24 ساله دستگیر شد و مورد بازجویی قرار گرفت. وی مدعی شد که «علی» صاحبکارش است و مدت هاست که با یکدیگر در امور ساختمانی فعالیت دارند. او همچنین گفت: «علی» موتورسیکلت را به او سپرده تا به منزلش برود و مبلغ 600 هزار تومان دستمزدش را هم پرداخته است. بنابراین گزارش، درحالی که هیچ گونه مدرک مستندی برای بازداشت صادق وجود نداشت، او با دستور مقام قضایی آزاد شد و جست وجوهای پلیسی برای یافتن سرنخی از مرد گم شده ادامه یافت و فرضیه های متفاوتی مورد بررسی های کارشناسی قرار گرفت تا این که با گذشت حدود یک سال از این ماجرا، احتمال وقوع جنایت درحالی قوت گرفت که پرونده مذکور زیر ذره بین «معمای جنایی» قرار داشت. با نمایان شدن کورسوهایی از روزنه های یک جنایت، با صدور دستوری از سوی سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) این پرونده برای ادامه رسیدگی کارشناسی به دایره قتل عمد انتقال یافت و موضوع به طور محرمانه به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گزارش شد. گزارش خراسان حاکی است: این گونه بود که قاضی دکتر حسن زرقانی با دقت به مطالعه سطر به سطر اوراق این پرونده یک ساله پرداخت و با کنار هم گذاشتن قطعات پازل های این «معمای جنایی» بی درنگ دستور دستگیری صادق (شاگرد گچ کار) را صادر کرد زیرا پیگیری هرکدام از سرنخ های موجود در پرونده مذکور به صادق می رسید و او آخرین نفری بود که با مرد 30 ساله ملاقات کرده بود! با این دستور قضایی، گروه ویژه ای از کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) به طور غیرمحسوس فعالیت های اطلاعاتی خود را ادامه دادند و به مدارک مستندی دست یافتند که نشان می داد مرد 30 ساله به قتل رسیده است، بنابراین صادق (جوان 24 ساله) در حالی ناباورانه و برای بار دوم دستگیر شد که این بار با صراحت کامل و اعتماد به نفسی کاذب، هر گونه دخالت در ناپدید شدن صاحبکارش را انکار می کرد. اما وقتی به اتاق ویژه بازجویی های تخصصی هدایت شد و مقابل اسناد و مدارک انکارناپذیر قرار گرفت ناگهان اشک ریزان فریاد زد: او را کشتم، اما اشتباه کردم! این متهم جوان که دیگر در حضور قاضی ویژه قتل عمد اقرار می کرد ،در تشریح ماجرای این جنایت تکان هنده گفت: صاحبکارم به من توهین می کرد و دستمزدم را نمی پرداخت به همین دلیل اختلافات مالی بین ما به وجود آمد. این در حالی بود که من و او مدت ها با هم دوست بودیم و او مرا سر کار می برد و حتی گاهی در یک خانه مجردی ساعات زیادی را با هم می گذراندیم.
دیدگاه تان را بنویسید