ایسنا: «محله سنگلج، مرکز درخونگاه» در هر روز و هر ماه و هر فصل از سال که در این مکان قدم بگذاری، با یک کارگاه نجاری مواجه میشوی، به جز دو ماه «محرم» و «صفر» که همهچیز در این مکان برچیده و پرچم سیاه عزاداری در اینجا برافراشته میشود. نیمی از جمعیت عزادار را جوانان و نیمی را مسنهای محلی تشکیل میدهند. مسنهایی که هنوز عمرشان به «نخل» پایبند به این تکیه نمیرسد؛ عمری به درازای تاریخ از دوره قاجار تا سال 1393. اما «محمدحسن زمانی» که انگار با این نخل بزرگ شده، میگوید سالها پیش از قدیمیترهای محل شنیده که در دورهی ناصرالدینشاه دو هیات عزاداری «چالهمیدان» و «درخونگاه» برای حرکت این نخل با یکدیگر دعوا میکنند، به حدی که خون برای آن ریخته میشود، تا ناصرالدین شاه برای پایان دادن به این دعوا، مجبور به دادن حکم دربارهی آن میشود. او حکم میکند که این نخل باید در تکیهی «درخونگاه» ماندگار باشد. و این میشود که آن «نخل» قدیمی حالا روی سکوی سیاه رنگ تکیهی درخونگاه در خیابان گلوبندک، محلهی درخونگاه و هیات عزاداری جاودانه است. آنقدر دور این نخل را شمعدان، پرچمهای عزاداری و قاب عکس پر کردهاند که انگار عمر
این نخل با آنها رقم خورده و هر سال در تاسوعا و عاشورای حسینی، زنان زیر چارچوب آن حلوا درست میکنند و حاجتمندان شمع روشن میکنند. به نظر میرسد این نخل با توجه به ارزش و قداستی که مردم برایش قائل هستند، آن ارزش ثبت شدن در فهرست آثار ملی را دارد، هرچند هنور کسی نمیداند این اثر ارزشمند و قدیمی و باقیمانده در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، با خیر؟
دیدگاه تان را بنویسید