سرویس بین الملل فردا؛ علیرضا مجیدی: «یهودا یشوع غلیک» خاخام افراطی و فعال سیاسی رادیکال صهیونیست و «آفی دیختر» رئیس سابق شاباک (سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل) و نماینده سابق کنست رژیم صهیونیستی در مراسم سالگرد مذهبی فرقه انحرافی «احمدیه» یا «قادیانه» شرکت کردند.
یهودا غلیک، خاخام افراطی یهودی که به تلاش برای یهودی سازی بیت المقدس و ایجاد محدودیت بیشتر برای مسلمانان در مسجد الاقصی شهره است، تصاویر حضور خود در مراسم آئین سالانه فرقه احمدیه در معبد اصلی این فرقه در شهر حیفا را منتشر کرد. در یکی از تصاویر، خاخام غلیک به گرمی «شیخ محمد شریف» را به آغوش کشیده است. او در توضیح این عکس در صفحه شخصی خود در فیس بوک نوشته است: «وقتی اسلام از تروریسم فاصله بگیرد، راه دوستی و شهروندی در سرزمین یهود برایشان باز میشود!»
یهودا یشوع غلیک، خاخام افراطی یهودی و رهبر سازمان تروریستی افراطی «هالیبا» است. هدف اصلی تشکیل هالیبا، پاکسازی مسجد الاقصی از شیعیان، برگزاری مراسم صهیونیستی موسوم به نماز در «بیت المقدس» یا به تعبیر آنها «جبل الهیکل» و رئیس موسسه «تراث جبل الهیکل» است. او همچنین سالها مدیر مرکز «هویت یهودی» و معاون وزارتخانه «جذب و مهاجرت» بود که مهمترین مأموریت آن، شناسایی یهودیان سراسر جهان و تشویق آنان برای مهاجرت به سرزمینهای اشغالی است.
آفی دیختر، نظامی بازنشسته و یکی از مهمترین افسران امنیتی اطلاعاتی رژیم آپارتاید اسرائیل است که سابقه ریاست شاباک، نمایندگی در کنست و وازرت امنیت داخلی رژیم صهیونیستی را در کارنامه دارد. علاوه بر این دو نفر، چند نفر دیگر به عنوان «هیئت دوستی صهیونیستی» در این مراسم حضور داشته اند!
یهودا غلیک در فیس بوک خود، هدف از حضور هیئت صهیونیستی در مراسم سالانه فرقه احمدیه را این گونه عنوان کرد: «مهمترین شعار این گروه، "محبت به همگان و نفرت از هیچ کس" میباشد. این دقیقا اصلی است که باید در رأس تمام راهبردهای پالایش گروههای مختلف اسلامی قرار بگیرد؟! اگر دین اسلام از تروریسم پالایش شود؛ آنگاه میتوانیم آنان را در سرزمین موعود قوم یهود به عنوان شهروند بپذیریم و به این کرامت انسانی افتخار کنیم؟!»
این خاخام افراطی صهیونیست، از لحظاتی نوشت که به تعبیر خود شگفت زده شده است: «بنیان مکاتبی که خود را الهی میخوانند، باید بر محبت و نیایش خداوند استوار شود. برای من جالب بود که همه مؤمنان این فرقه به صورت دسته جمعی، نماز برای شفای همسر بیمار من بجا آوردند و با این کار نه تنها میهمان نوازی بلکه نوع دوستی و قدرشناسی خود را نشان دادند. اعتراف میکنم در این زمینه شگفت زده شدم؛ چون از طرف هیئت یهودی چنین درخواستی مطرح نشده بود!»
همین پاراگراف به خوبی ماهیت انگلیسی این فرقه منحرف را نشان میدهد. بنا بر تحقیقات متقن پژوهشگران مسلمان، استعمار انگلستان برای ممانعت از خیزشهای احیاگرایانه اسلامی در نیمه دوم قرن نوزدهم سه نسخه برای اسلام در سه کشور بزرگ مسلمان نشین عثمانی، ایران و هند تجویز کرد. در بلاد عثمانی، وهابی گری ظهور کرد؛ در ایران اسلامی بهائیت ابداع شد و در هندوستان بزرگ - که جمعیت مسلمان قابل توجهی داشت - فرقه منحرف احمدیه ایجاد گردید.
در ادامه ده نکته در مورد این فرقه منحرف ارائه میشود:
۱ - فرقه احمدیه یا قادیانه توسط «میرزا غلام احمد قادیانی» در سال ۱۸۸۹ بنیان نهاده شد. او فرقه انحرافی خود را نسخه راستین و اصلاح شده اسلام میخواند! در سال ۱۸۸۹ در شهر «لدهیانه» هندوستان، به صورت رسمی دعوی خود را آشکار کرده و از پیروان خود بیعت گرفت. به همین سبب، پیروان فرقه احمدیه به شهر لدهیانه، «دار البیعة» میگویند.
۲ - او را قادیانی میخوانند، زیرا در سال ۱۸۳۹ در روستای «قادیان» از توابع شهر «پورپنجاب» هندوستان به دنیا آمد. او از کودکی به آئینهای باطنی و ریاضت کشی علاقمند بود و از نوجوانی تحصیل علوم اسلامی را در کنار آن آغاز کرد.
۳ - پدر میرزا احمد، طبیب ماهری بود که با اشغالگران بریتانیا - که در آن زمان بر هندوستان حکومت میکردند - رابطه نزدیکی داشت. همین نکته به میرزا احمد کمک شایانی کرد؛ زیرا از طرفی او جهاد علیه بریتانیا و اشغالگران را حرام خوانده بود و از طرف دیگر، نظامیان حکومت متعهد به دفاع از پیروان این فرقه در برابر تعرضات سیکها و مسلمانان بودند.
۴ - غلام احمد برای جلب توجه مسلمانان از فاکتور سیادت و اهل بیت مایه گذاشت! بنا بر نوشته خودش، از پدرش شنیده بود که در اصل نژادی مغولی داشته، اما با وحی الهی به او گفته شده از قوم فارس است و برخی از مادران او از بنی فاطمه و اهل بیت بودهاند. پدران فارسش از بزرگان و امرای سرزمین خود بودهاند که قضاءالهی آنها را به سمرقند کشانده و پس از مدتی، در زمان حاکمیت بابر، به هند هجرت کرده و در قادیان ساکن شدهاند.
۵ - رشد فرقه احمدیه در هندوستان به فضای این کشور در سالهای پایانی سده ۱۹ میلادی برمی گردد. در سال ۱۸۵۷ هندوها و مسلمانان هند دوشادوش یکدیگر علیه اشغالگران بریتانیا قیام کردند که این قیام به شدت سرکوب شد. پس از سرکوب این قیام، نوعی سرخوردگی دینی در جامعه هندوستان پدید آمد. از طرفی فوج فوج مبلغین مسیحیت از لندن به هند اعزام میشد و در فضای سرخوردگی مذهبی صدها هزار نفر مسیحی شدند؛ از سوی دیگر موجهای اصلاح دینی در میان هندوها و مسلمانان رواج یافت. در این میان، باور به «مهدویت» یکی از ابزارهای جدی استعمار برای رواج فرقههای انحرافی و آئینهای استعماری با ظاهر دینی بود.
۶ - در حالی که - بنا بر منابع رسمی فرقه احمدیه - پدر میرزا احمد جزء کسانی بود که به حکومت اشغالگرا هندبریتانیا و مبلغین مسیحی کمک مالی میکرد، میرزا احمد در مناظرههای بزرگی توانست به شدت بر مسیحیان، هندوها و برهماها بتازد و همین عامل باعث جلب توجه گسترده مسلمانان به وی شد. او در سال ۱۸۸۴ کتاب «براهین احمدیه» را در اثبات فضل اسلام و رد مسیحیت و آیینهای هندو و برهما نوشت که به سرعت در سراسر شبه قاره مورد توجه مسلمانان قرار گرفت.
۷ - او در دسامبر ۱۸۸۸ رسما اعلام کرد بیش از دو هزار بار به وی وحی شده و حالا باید مسلمانان با وی به عنوان پیشوای دینی و منجی بشریت (معادل مهدویت) بیعت کنند. در سال ۱۸۸۹ دعوت خود را گسترش داده و به همه پیروان دستور داد شرعا باید پیشوایی او را تبلیغ کنند! او در این مقطع خود را «مهدی امت اسلام» و «مسیح موعود» معرفی کرد؛ و اندکی بعد (۱۹۰۴) یک گام فراتر رفته و خود را «کریشنا» منجی آئین هندو خواند و از هندوها خواست با وی بیعت کنند.
۸ - گرچه تاریخنگاران هند میگویند اطرافیان میرزا غلام احمد وی را رسما «نبی» میخواندند؛ اما خودش میگوید نبوت جزئیه در حد وحی و بعثت برای مأموریت الهی داشته و از نظر دیانت همچنان دین خاتم را دین اسلام میداند!
۹ - غلام احمد در تقلیدی از صدر اسلام و حکومت چهار خلیفه نخست، این نوع از حاکمیت را برای جامعه احمدیه پس از خود معین نموده است. این نظام خلافت حتی با مرگ خلیفه چهارم در سال ۲۰۰۳ امتداد یافت و اکنون خلیفه پنجم با نام «میرزا مسرور احمد» پیشوای دینی این جماعت است. هم اکنون مسرور احمد به «انگلستان» زندگی کرده و مرکز دیانت فرقه انحرافی را در «لندن» قرار داده است.
۱۰ - میرزا احمد در کتاب حقیقة المهدی مدعی است که اگر ترس از شمشیر دولت بریتانیا نبود وی را میکشتند، لذا از دولت بریتانیا سپاسگزار بود. این ارتباط و دلبستگی بعد از غلام احمد نیز ادامه داشت تا جایی که خلیفه دوم این فرقه، بشیرالدین محمود احمد کتابی به نام «تحفه شاهزاده ویلز» به پادشاه انگستان «ویلز نجل جورج پنجم» به نگارش درآورد و به وی هدیه داد.
دیدگاه تان را بنویسید