سناریوسازی رسانهای از حمله به «سوریه»
زمان بندی حمله شیمیایی به سوریه کاملا شک برانگیز بوده و با توجه به پیامد ها و تحولاتی که در پس این اتفاق رخ داد باید به شدت نسبت به تکرار چنین سناریوهایی در آینده نگران بود.
خبرگزاری مهر: حمله شیمیایی اخیر را در سوریه می توان آزمایشگاهی برای سنجش کنش ها و واکنش های بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دخیل در بحران سوریه دانست. این بار هم مانند چند حمله شیمیایی گذشته همه چیز در هاله ای از ابهام است اما رسانه های پر تعداد محور غربی- عربی پیش از آن که شواهد میدانی و قابل اتکایی از چند و چون حادثه به دست بیاید بمباران خبری را آغاز کرده و با شیوه های مرسوم خود دولت سوریه را مسئول این اتفاق قلمداد کرده اند. اگر کمی نسبت به چگونگی و زمان این رخداد دقیق تر شویم، می توانیم بخشی از اهداف و نتایج این فضاسازی رسانه ای را بهتر درک کنیم. در سال ۲۰۱۳ و پس از اولین حمله شیمیایی در مناطقی نظیر غوطه شرقی دمشق با میانجیگری روسیه، سوریه تمامی جنگ افزار های شیمیایی خود را که البته جنبه بازدارندگی در برابر رژیم صهیونیستی هم داشت به بازرسان سازمان ملل تحویل داد. با اینکه این اتفاق زیر نظر آمریکایی ها رخ داد اما آنان به فراخور شرایط متغیر بحران سوریه هر چند وقت یک بار موضوع سلاح های شیمیایی را مطرح می کنند. هم زمانی تقریبی این حمله شیمیایی با سه رخداد مهم داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای حائز اهمیت است: در عرصه داخلی و میدانی بحران سوریه از اوایل فروردین سال جاری حمله گسترده ای به رهبری جبهه النصره و هم پیمانی بخش بزرگی از مخالفان مسلح به اصطلاح میانه رو در منطقه «حما» شکل گرفت. این حمله بسیار سنگین بود و در ابتدا پیشروی هایی هم از سوی معارضان صورت گرفت اما نیروهای ارتش سوریه به همراه متحدان خود توانستند تروریست ها را به عقب رانده و مواضعشان را تثبیت و آماده ی ضد حمله علیه دشمن شوند. از آنجا که این حمله از سوی معارضان شروع شده بود حق پاسخگویی برای نیروهای مسلح سوریه محفوظ بود. در این بخش از نبرد هم مانند آزادسازی حلب و پاکسازی دیگر مناطق پیرامونیِ آن دست برتر از آن نیروهای مقاومت بود و هر چند که رسانه های جریان معارضان جنگ تبلیغاتی عظیمی به راه انداختند و با دست آویز قرار دادن حمله به شرق دمشق تلاش کردند تا نشان دهند موقعیت پایتخت در خطر است اما در نهایت این نیروهای سوری بودند که توانستند ضمن دفع حمله معارضان، به پیشروی هم بپردازند. در عرصه منطقه ای کنفرانس اتحادیه عرب در اردن بدون هیچ دستاورد مشخصی و با رفتار سرد سران عرب با یکدیگر به پایان رسید. ترک محل نشست از سوی «السیسی» رییس جمهوری مصر، هنگام سخنرانی امیر قطر اوج تشتت و از هم گسیختگی سازمانی را نشان داد که قرار بود صدای واحد کشورهای عربی و نهاد اصلی ستیز آنان با رژیم صهیونیستی و زمینه ساز آزادسازی قدس باشد. به همین شکل این نشست نتوانست پیرامون بحران سوریه هم به نتیجه گیری برسد یا اقدام قابل تاملی انجام دهد. اما آنچه در عرصه بین المللی در جریان بود بیش از همه سبب نگرانی شیوخ کشورهای عرب حاشیه ی خلیج فارس و به ویژه عربستان به عنوان حامی اصلی جریان معارضه با دولت قانونی سوریه شد. به این ترتیب که تنها چند روز پیش از حمله شیمیایی در منطقه «خان شیخون» سوریه، چند تن از مقامات ارشد دولت ایالات متحده ی آمریکا به صراحت اعلام کردند که سرنوشت بشار اسد را مردم سوریه رقم خواهند زد و آنان علاقه ای به دخالت در این مورد ندارند. این اظهار نظر همچون آب سردی بود که بر سرِ کشورهای حامی تروریست ها در سوریه ریخته شد چرا که آنان امیدوار بودند دولت جمهوری خواه آمریکا بتواند بحران سوریه را به نحوی که به رفتن اسد از قدرت بینجامد پایان دهد. بدین شکل بخش بزرگی از طرح ریزی این کشور ها به بن بست رسیده و سرمایه گذاری آنان بر روی مواضع دونالد ترامپ بی نتیجه می ماند. درست در چنین شرایطی بود که حمله شیمیایی مشکوک که هنوز هیچ تحقیق و بررسی بین المللی و بی طرفانه ای در موردش صورت نگرفته است به وقوع پیوست. چنین اتفاقی می توانست در هر سه محور یاد شده تحولاتی را به سود محور غربی- عربی به شکل زیر رقم بزند: در عرصه میدانی با بزرگنمایی شدید حمله شیمیایی و جوسازی و ایجاد بمب خبری، دستاوردها و پیروزی های ارتش سوریه در برابر تروریست ها به حاشیه رفته و عملاً برد خبری چندانی پیدا نکرد و در مقابل، معارضان بهانه خوبی برای سرزنش دولت سوریه و اتهام زنی به ارتش پیدا کردند و به بازسازی روحیه شکست خورده خود پرداختند. در حوزه منطقه ای نیز این اتفاق کشورهای هم پیمان یا همدل با سوریه را در انزوا قرار داده و اینگونه وانمود می شود که آنان هم در این جنایت شریک اند و باید پاسخگو باشند. این اقدام هزینه هواداری از دمشق را برای این کشورها افزایش داده و وجهه آنان را در جامعه جهانی خدشه دار می سازد. این ترفند البته نمی تواند معادلات میدانی را به زیان دولت سوریه دگرگون کند اما در هر حال از بعد حقوق بشری می تواند اثرگذار باشد. نهایتا در بعد بین المللی هدف نهایی و اصلی کشورهای حامی تروریست ها در سوریه یعنی به میان کشیدن پای آمریکا در جنگ داخلی سوریه هرچند به شکل محدود محقق شد. ترامپ با توجه به فشارهای داخلی و خارجی که به سبب نزدیکی با روسیه و اظهار نظر هایش در مورد سوریه متحمل شده بود، حمله خان شیخون را زمینه مناسبی دید که با یک تیر دو نشان بزند هم خود را تا حدودی از زیر بار فشار ها خارج کند و هم قدرت نمایی کرده و نشان دهد که آمریکا هنوز توان اقدام نظامی را علیه اهداف مشخصی در خاک سوریه دارد. حمله موشکی به پایگاه هوایی الشعیرات را در استان حمص سوریه می توان با همین دیدگاه تحلیل کرد. استقبال شدید سران عربستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی از این اقدامِ خلاف مقررات بین المللی به خوبی نشان دهنده ی اهداف پشت پرده آنان از حمله شیمیایی شهرک خان شیخون است. می توان گفت زمان بندی حمله شیمیایی کاملا شک برانگیز بوده و با توجه به پیامد ها و تحولاتی که در پس این اتفاق رخ داد باید به شدت نسبت به تکرار چنین سناریو هایی در آینده نگران بود. جریان سازی های گسترده ی خبری رسانه های پر شمار جریان معارضان می تواند از کاه کوه ساخته و واقعیت را به کل وارونه نشان دهد. تلاش گسترده ای در جریان است تا محور مقاومت را در مناطق خاصی درگیر نبرد های فرسایشی کرده و در مقابل روند آزادسازی رقه و همچنین سرنوشت مناطق شمالی سوریه را بدون حضور دولت سوریه به سرانجام رسانده و طرح تجزیه این کشور را عملی کند. هوشیاری محور مقاومت در این باره از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
دیدگاه تان را بنویسید