سرویس بین الملل فردا؛ محسن غریبی: تنگنای امنیتی وضعیتی است که در آن، تلاش های دولتی برای افزایش امنیت خود به شکل تناقض آمیزی موجب کاهش امنیت دولت های دیگر می گردد. جان هرتس، پایه گذار این ایده می گوید: «این مفهوم باوری ساختاری است که در آن، تلاش کشورها برای تقویت امنیت شان، اقدامی دفاعی و در مقابل، اقدامات مشابه دیگر کشورها بالقوه تهدیدآمیز تلقی می شود». از این رو این سوال که آیا این آمادگی نظامی و افزایش قدرت صرفا راهکاری دفاعی است یا تهاجمی، همواره مشغله ذهنی بازیگران خواهد بود و کشورها را همواره در شک و تردید نسبت به یکدیگر نگاه خواهد داشت. در نگاه به مقوله علل وقوع ناامنی، راه های مقابله با آن و حل مشکل تنگنای امنیت دیدگاه های متفاوتی از سوی اندیشمندان روابط بین الملل مطرح شده است.
اما در صحنه عمل نگاه بازیگران نیز نشئت گرفته از مختصات نظری آنهاست. بازیگران منطقه را میتوان در پنج دسته کلی تقسیم کرد: بازیگران دولتی فرامنطقهای که به طور عمده شامل روسیه و آمریکا میشود. بازیگران دولتی فراملی منطقهای شامل جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان، رژیم صهیونیستی، امارات و قطر؛ بازیگران دولتی منطقه شامل کشورهای مختلف منطقه از سوریه و عراق و اردن گرفته تا بحرین و عمان و مصر؛ بازیگران غیردولتی فراملی منطقه ای شامل القاعده، داعش، اخوان المسلمین، کردها و حزب الله لبنان؛ بازیگران غیردولتی فروملی در منطقه شامل گروه های تاثیرگذار فروملی همچون انصارالله، عشایر اهل تسنن عراق و حشدالشعبی.
از نگاه آمریکا، حفظ امنیت و افزایش قدرت اسرائیل از طریق تضعیف فرسایشی محور مقاومت به عنوان راه حلی بلندمدت و نمایش مبارزه با جریان های تروریستی تا پایان دوران ریاست جمهوری اوباما در کوتاه مدت برای بازی با معمای امنیتی غرب آسیا ترسیم می شود. از این رو امنیت رژیم صهیونیستی، در تضعیف همه ملتهای منطقه است و در محیط امنیتی این رژیم، وجود دولتهای قومگرا، کوچک و همسو، امری کاملاً مطلوب محسوب میشود. نتیجه آنکه حفظ موازنه قوا به نفع اسرائیل در پیوند استراتژیکی با عربستان و تلاش برای همراه کردن بازیگران دولتی سطح منطقه ای و برخی از بازیگران غیردولتی فراملی منطقه ای مثل کردها، گروه های موسوم به مخالفان میانه رو و ... ترسیم می شود. در جناح دیگر، از نگاه روسیه، قدرتنمایی، تلاش برای نفوذ به کشورهای خارج نزدیک (کشورهای جداشده از شوروی) و ترس از پیوند جریان های سلفی با 20 میلیون جمعیت مسلمان این کشور، باعث شده است تا حفظ سوریه و مقابله با تروریست های تکفیری شرط معامله با معمای امنیتی منطقه در نظر گرفته شود.
در نگاه جمهوری اسلامی ایران نیز، عامل ایجاد تنگنای امنیتی غرب آسیا در دو بعد قرار می گیرد. بعد اول، حضور و مداخله کشورهای استعماری و استکباری در منطقه است. حضوری که دامنه اختلافات مذاهب اسلامی و همچنین اختلافات قومی را از بعد نرم افزاری از طریق رسانه های عمومی و از بعد سخت افزاری با تجهیز سلاح و تجهیزات نظامی، گسترده و عمیق کرده است. اقداماتی که موضوع فلسطین را به حاشیه رانده و استراتژی مطلوب اسرائیل در تجزیه و تبدیل کشورهای بزرگ غرب آسیا به کشورهای کوچک و ضعیف را پیش می برد. در این باره است که مقام معظم رهبری با تاکید بر اینکه آمریکایی ها با اصل اسلام مخالف و نباید فریب اظهارات آنها را در حمایت از برخی فرقه ها، خورد می فرمایند «اظهارات رئیس جمهور قبلی آمریکا بعد از ماجرای یازده سپتامبر که سخن از جنگ صلیبی بر زبان آورد، در واقع نشان دهنده جنگ دنیای استکبار با اسلام است.» اما در بعد دوم، بی کفایتی و خیانت خصوصا سران کشورهای به ظاهر مسلمان غرب آسیا مورد توجه است. اذعان، آموس یادلین رئیس پیشین اطلاعات ارتش اسرائیل به همکاری بین عربستان و اسرائیل علیه تهدیدات ایران، نامه صمیمانه محمد مرسی به شیمون پرز در اوج
شروع بیداری اسلامی در مصر، اذعان شیمون پرز مبنی بر اینکه «عربستان امروز، اسرائیل را تهدیدی برای بقای خود نمیبیند، بلکه از بنیادگرایی اسلامی واهمه دارد» و سرکوب مردم بحرین توسط رژیم آل خلیفه و موارد متعدد دیگر، در این بعد از تحلیل قرار می گیرد. دراین باره مقام معظم رهبری با تاکید بر اینکه اکنون نوبت دنیای اسلام است تا در جهت پایه ریزی شالوده تمدن نوین اسلامی گام بردارد می فرمایند «برای رسیدن به این هدف، امیدی به سیاستمداران دنیای اسلام نیست و باید علمای دین و روشنفکران راستین که قبله آنها غرب نیست، اقدام به روشنگری در میان امت اسلامی کنند و بدانند که برپایی این تمدن، امکان پذیر است»
در جایگاه مقابله با این دو بعد از مشکل تنگنای امنیتی غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران باید ترکیبی از عوامل مادی و ذهنی را مدنظر قرار داد. از یک سو در بعد مادی، توجه جدی به لزوم قوی شدن در زمینه های اقتصادی از طریق معیار های اقتصاد مقاومتی و استحکام سایر ابعاد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مدنظر است. معیارهایی از قدرتمند شدن که وابستگی های اساسی به خارج را کاهش می دهد. در بعد ذهنی نیز، تلاش نخبگان در تغییر ذهنیت غلط برخی از مردم منطقه از جنگ شیعه و سنی در دنیای اسلام است. تصوری که از سوی رسانه های مورد حمایت عربستان با عنوان تلاش ایران شیعی برای بازیابی قلمرو دوران صفوی و بالاتر از آن بازیابی قلمرو امپراتوری پارس مطرح گردیده است از این رو تا زمانی که نگاه تقابل شدید به خصوص از لحاظ ایدئولوژیکی وجود داشته باشد هرگونه تقویت امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران با برداشت های ناصحیح القا می شود.
دیدگاه تان را بنویسید