سرویس بین الملل فردا: اصطلاح جامعه در امور جهانی بار مثبتی دارد. یک جامعه بین المللی مخالف جرائم جنگی و حامی اهداف بشردوستانه است. جوامع اطلاعاتی دادهها و ایدههای خود را برای هدفی مشترک مانند تغییرات آب و هوایی به اشتراک میگذارند. جوامع دموکراتیک مانند اتحادیه اروپا نیز به دنبال بهترین شیوه دولتمداری و دفاع از حقوق بشر هستند.
اما دیکتاتورها نیز دارای جوامع خود هستند.
دیکتاتورها در زمان ناچاری میتوانند با یکدیگر همراه شوند، ایدهها را به اشتراک بگذارند، استراتژیهای خود را منتقل کنند و به یک هویت جمعی پایبند باشند که تا حدودی شبیه دموکراسیها است. این حقیقت غرب آسیا بعد از بیداری اسلامی است. از سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ میلادی، همگرایی بیسابقهای در سیاست هشت پادشاهی عربی -مراکش، اردن، عربستان سعودی، بحرین، قطر، عمان و امارات- به وجود آمد. این کشورها شورش و ناآرامی بسیار کمتری نسبت به جمهوریهایی مانند مصر و تونس داشتند اما شهروندانشان به همان اندازه خواهان تغییرات سیاسی بودند.
این هشت دیکتاتوری در پاسخ، با یکدیگر ارتباط داشتند و مشورت میکردند و جامعه پادشاهی جدیدی را شروع کردند که هویتی طرفدار پادشاهی با سرنوشتی یکسان داشت. این پادشاهیهای تمامیتخواه زیر حملات نیروهای انقلابی بودند و باید به صورت جمعی پاسخ میدادند. واکنش آنان در سیاست داخلی و خارجی اعمال شد که شامل اشکال جدید ستم، تفرقهافکنی عمیقتر، زدن پر و بال رسانههای جمعی و احتمال اضافه شدن عضو جدیدی به شورای همکاری خلیج فارس بود.
در بیداری اسلامی، شعار اسقاط نظام در خیابانهای بسیاری از کشورها شنیده میشد اما شعار دیگری که پادشاهیها با آن مواجه بودند، پادشاهی مشروطه بود. این شعار به سلطنتها این پیام را میداد که پادشاهیهای اعراب هنوز به قدرتی متکی هستند که مشروعیت نخنمایی دارد. دیکتاتوری در همه جای دنیا وجود دارد اما خارج از منطقه غرب آسیا این گونه پادشاهی تنها در کشوری کوچکی مانند برونئی یا سوازیلند دیده میشود.
این خطر وجودی باعث نشد که کاخهای سلطنتی زیر و رو شوند. بالعکس آنها با یکدیگر تماس گرفتند و ایدههای جدید و قدیم خود را رد و بدل کردند. هویت جمعی آنها عرب بودن نبود بلکه پادشاهی بود. آنها معتقد بودند که به عنوان گونه در معرض انقراض تغییرناپذیری مشترکی دارند که غیر قابل انکار است و باید توسط دیوارههای آشتین جدیدی حفظ شود تا گسترش ناآرامی و انقلاب به آنها نرسد. تا فوریه ۲۰۱۱ که دیکتاتوری مبارک در مصر سرنگون شد، ارتباطات بین این پادشاهیها روز به روز بیشتر شد که غیر از ارتباط پادشاهان شامل تبادلات سطوح پایین بین کابینه وزرا، ولیعهدها و فرستادگان خصوصی نیز بود.
این پادشاهیها نشستهای متعددی با حضور وزرای خارجه تنها این هشت کشور برگزار کرده و از اتحادیه اعراب استفاده نکردند. این روابط تنها به روابط دیپلماتیک محدود نمیشد و شامل روابط غیر رسمی مانند ازدواجهای بین کشوری، دوستی و شرکتهای تجاری نیز بود. بسیاری از این تبادلات بعد از دوران سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ نیز ادامه داشت.
محصول این ارتباطات سیاستهای جدیدی بود که بتواند دژ پادشاهی اعراب تحت حمله را حفظ کند. در فوریه ۲۰۱۱ عربستان سعودی سعی کرد شورای همکاری خلیج فارس که اتحاد امنیتی بدون کارکرد است را به کلوب پادشاهی بزرگتری شامل مراکش و اردن تبدیل کند. با توجه به ضعف ارتشهای اردن و مراکش و اقتصاد ضعیفتر و نیاز بیشتر به کمک، این اتحاد بیمعنی به نظر میرسید. حتی این اتحاد استراتژیک نیز نبود چون کشور همسایه عربستان سعودی، یمن که زمانی متحد عربستان بود سالها قصد پیوستن داشت اما حتی در زمان انقلابهای ۲۰۱۱ نیز کشورهای حاشیه خلیج فارس برای نجات این کشور به یمن پیشنهاد عضویت ندادند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس به جای افزودن کشوری دیگر از خلیج فارس به این شورا، دو کشور خارج از این منطقه را اضافه کردند. وجه مشترک این دو کشور چیست؟ پادشاهی.
با این عضویت شورای همکاری خلیج فارس گسترش نیافت و پادشاهیهای ثروتمند خلیج فارس تمام مزایای مالی عضویت را بدون طی تشریفات به اردن و مراکش دادند و میلیاردها دلار در قابل کمک و قرارداد از ۲۰۱۱ به این دو کشور کمک کردند.
یک نمونه دیگر این اتحاد نظارت امنیتی بین کشوری بود که دولتهای پادشاهی به این شیوه منتقدین داخلی کشورهای دیگر را در پادشاهیهای خود ساکت میکردند. از سال ۲۰۱۲ چند مورد دستگیری منتقدین در دیگر کشورها گزارش شده است. یکی از مسوولین اخوان المسلمین اردن، زکی بنی ارشید به جرم انتقاد از امارات در فیسبوک دستگیر و برای یک سال زندانی شد. در کویت، نمایندگان مجلسی که از سیاستهای عربستان سعودی، بحرین و اماراتیها انتقاد کردند زندانی شدهاند.
این نظارت امنیتی بین کشوری در توافقی در نوامبر ۲۰۱۲ که افراد زیادی از آن خبر ندارند به تصویب رسید که در ابتدا کشورهای حاشیه خلیج فارس را شامل میشد اما بعدها اردن و مراکش نیز اضافه شدند. این توافق با نام توافق مشترک امنیتی از امضا کنندگان میخواهد شهروندانی که امور داخلی دیگر پادشاهیها را به خطر میاندازند دستگیر کنند تا منتقد دیگر پادشاهیها نتواند به سادگی در این کشورها زندگی کند. همین طور بسیاری از پادشاهیها قوانین جدیدی تحت عنوان ضد ترور از سال ۲۰۱۲ تصویب کردهاند که بسیار شبیه هم هستند. این قوانین سانسور را به فضای سایبری گسترش داده و با استفاده از زبان مبهم اهرم قدرتمندی به دولتها داده تا اهداف مورد نظر خود را محاکمه کنند.
البته این همگرایی بین پادشاهیها به معنی از بین رفتن اختلافات بین اعضا نیست. همین طور این کشورها هویت قبیلهای و ملی خود را حفظ میکنند. این اختلاف نظرها دررقابت عربستان و قطر از حمایت از هر طرف درگیری در انقلاب مصر دیده میشود. همچنین عربستان و امارات مشکلات آبهای ساحلی خود را حل نکردهاند. اما این کشورها در مسائل امنیتی با یکدیگر همکاری میکنند.
این که این جامعه پادشاهی به چه سمتی میرود بستگی به حوادث منطقه دارد. به دلیل طبیعت غیررسمی این همکاری، ثبات و صلح طولانی مدت این هویت را تضعیف میکند. و در مقابل نیز هر گونه شورش و اقدامی همکاری را تقویت کرده و پادشاهیها را به هم نزدیکتر میکند. اما مسلما این جامعه میراث بیداری اسلامی در منطقه است.
منبع: واشنگتن پست
دیدگاه تان را بنویسید