دیپلماسی ایرانی: مواضع ترکیه در قبال بحران قره باغ، متفاوت از گروه مینسک و نشست های سه جانبه وزرای خارجه ایران، ترکیه و آذربایجان است. این موضوع به ویژه در خصوص نشست های سه جانبه قابل توجه است. طی سال های گذشته نشست های سه جانبه ای میان وزرای خارجه ایران، ترکیه و آذربایجان برگزار شده بود. نشست سال 2011 در ارومیه، 2012 در نخجوان، 2014 در وان ترکیه و اکنون در رامسر.
برگزاری چنین نشست های دوره ای بیشتر با هدف همکاری های سه جانبه اقتصادی، صلح، ثبات و امنیت منطقه ای صورت می گیرد. اما همزمانی نشست رامسر با بحران قره باغ، به طور طبیعی این موضوع را به یک موضوع مهم در نشست تبدیل کرده و در نهایت طرفین نیز در بیانیه ای بر حل و فصل مسالمت آمیز بحران قره باغ تاکید کردند. بنابراین مواضع ترکیه را باید جدای از نشست های سه جانبه مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.
ترکیه در بحران قره باغ از مواضع آذربایجان حمایت کرد. در عین حال خواستار پایان یافتن مناقشه از طریق راه حل مسالمت آمیز بود. برخی تحلیلگران بر این عقیده اند که اساسا ایجاد بحران و نقض آتش بس بعد از 22 سال، فراتر از اراده نیروهای آذربایجانی و ارمنستانی بوده است.
آنها این موضوع را عمدتا با تنش میان روسیه و ترکیه یکی دانسته و بیان می کنند درگیری های اخیر متاثر از تحرکات روسیه است. برخی هم تحرکات ترکیه به ویژه رفت و آمدهای مقامات میان دولت آنکارا و باکو پیش از بروز بحران را عامل اصلی می دانند. با این حال به آسانی نمی توان ادعا کرد که آیا این بحران ساخته دولت ترکیه یا روسیه بوده است.
تحلیلگران فرضیه ای را مطرح می کنند مبنی بر اینکه پیش زمینه های تنش میان روسیه و ترکیه، علاوه بر سوریه، پیشتر بر سر مساله کریمه بوده است. دولت روسیه و ترکیه در شمال ترکیه _ شمال دریای سیاه_ و در جنوب ترکیه درگیر بوده اند. این درگیری حتی در مرحله ای به رویارویی نظامی نیز انجامیده است. این عده از تحلیلگران بر این باورند دولت ترکیه احساس می کند در بحران سوریه به خواست ها و اهداف خود دست نیافته است.
از این رو ترکیه مانع اصلی دستیابی به اهداف خود را روسیه آن هم به خاطر حمایت هایش از دولت اسد و مهمتر از آن اقدامات نیروی هوایی در بمباران مواضع گروه های مخالف و تروریست می داند. بر این اساس یکی از انگیزه های ترکیه، وارد کردن روسیه در چالش مقابل غرب می دانند. در عین حال برخی هدف قرار دادن هواپیمای روسیه در سوریه را نوعی قرار گرفتن ناتو در مقابل روسیه قلمداد می کنند.
از طرفی دولت اردوغان، سابقه دیگری در این زمینه دارد. برگزاری انتخابات سال گذشته ترکیه و واگذاری انتخابات از سوی حزب اردوغان، سبب شد او با به هم زدن آتش بس و توافق با پ.ک.ک شرایط داخلی را امنیتی کرده و از طریق امنیتی سازی حزب مورد نظر خود را پیروز انتخابات کند که اتفاقا نتیجه نیز گرفت. در ادامه نیز با تشدید بحران قره باغ، روسیه را وادار به حمایت از ارمنستان کند و در نتیجه این رویارویی، وجهه منطقه ای و بین المللی کرملین را مخدوش و زمینه احتمال تقابل روسیه و ناتو تشدید یابد و روابط روسیه با غرب بحرانی شود.
این در حالی است که طی ده روز گذشته وزرای خارجه روسیه و آمریکا، مسایل گسترده دو جانبه منطقه ای و بین المللی را در دستور کار خود قرار داده و حتی در برخی از موضوعات به ویژه بحران سوریه، به توافقاتی دست یافته اند. پیش از آتش بس سوریه، در مذاکرات ژنو نیز به توافقاتی دست یافتند. دولت ترکیه احساس می کند نتیجه روند مذاکرات روسیه و آمریکا منجر به رها شدن ترکیه در یک مرز طولانی خصومت آمیز با سوریه به خصوص با حضور نیروهای داعش و گروه های تروریستی مختلف و از همه مهمتر حضور نیروی جدی پ.ک.ک خواهد شد.
طی دو ماه اخیر شاهد صحنه درگیری عجیبی میان نیروهای ترکیه و پ.ک.ک بوده که دامنه عملیات نظامی حتی به آنکارا و استانبول نیز کشیده شده است. از این رو انگیزه های ترکیه برای تشدید بحران قوی است. ترکیه با درگیر کردن دیگران در بحران در مناطق دیگر سعی می کند جلوی توافقات روسیه با غرب بگیرد و اینکه خود به تنهایی درگیر بحران نباشد.
البته واقعیتی وجود دارد مبنی بر اینکه بحران سازی های ترکیه تا به امروز به نفع این کشور نبوده است. از یک طرف این کشور زیان هایی در بحران سوریه دیده و از طرف دیگر عملیات های گسترده ای حتی در برخی از شهرهای ترکیه میان نیروهای ارتش و پ.ک.ک _ گروهای مخالف مسلح _ وجود دارد. حال بحرانی شدن منطقه قفقاز به نفع کشورهای منطقه و به خصوص ترکیه نخواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید