دیپلماسی ایرانی: با اینکه رویکرد غالب در ایران به مقوله شیعه و سنی، نگاهی تقریبی است، اما در بیرون از مرزهای ما، ناظران سیاسی به ظاهر بی طرف از یک سو و موج سواران بحران آفرین از طرف دیگر نگاهی به شدت ابزارگرا به وجود دو مذهب شیعه و سنی دارند. رفتارهای عربستان و متحدانش در منطقه طی چند سال اخیر متمرکز بر استفاده ابزاری از اختلاف افکنی میان شیعه و سنی و بهره برداری از نیروی ایجاد شده است.
این رفتار سعودی ها آنچنان صریح است که حتی مهمترین متحد استراتژیک عربستان، یعنی ایالات متحده را نیز به واکنش صریح وادار ساخته است. طی روزهای گذشته، باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا در یک مصاحبه با مجله آمریکایی آتلانتیک در اظهاراتی بی سابقه گفت "عربستانی ها باید خاورمیانه را با رقیبشان ایران تقسیم کنند. رقابت میان عربستان و ایران که منجر به دامن زدن به آشوب و جنگ های نیابتی در سوریه، عراق و یمن شده است، ما را ملزم می کند که هم به دوستانمان و ایرانی ها بگوییم که آنها باید به دنبال راه موثری برای تقسیم امور همسایگی و برقراری یک نوع صلح سرد باشند."
اگرچه نگاه اوباما به اختلافات ایران و عربستان دیپلماتیک است، اما آمریکایی ها بیش از هر کشور دیگری اختلافات مذهبی در خاورمیانه را زیر نظر دارند. حتی تاثیر گرایش های مذهبی دو کشور عربستان و ایران در تحولات منطقه به موسسات تحقیقاتی شناخته شده و معتبری مثل PEW ، که در آمریکا فعالیت می کند هم کشیده شده تا با دقت بیشتری نقش اختلافات مذهبی در درگیری های خاورمیانه تحلیل شود.
موسسه پیو پس از اعدام شیخ باقر نمر در ژانویه 2016 و حمله به سفارت عربستان در تهران، در حالی که سعی کرد افزایش اختلافات میان ایران و عربستان را به موضوع اختلاف و رقابت میان شیعه و سنی مربوط سازد، گزارشی از یک پژوهش میدانی را منتشر کرد که در ژانویه 2015 در خاورمیانه انجام شده و طبق این پژوهش میزان محبوبیت دو رقیب، یعنی ایران و عربستان نزد مردم کشورهای خاورمیانه مورد بررسی قرار گرفته است.
اگرچه نگارنده اساسا مخالف جنین تقسیم بندی هایی درباره سنجش محبوبیت در میان شیعیان و اهل تسنن هستم، زیرا این نوع دسته بندی ها مخالف روح تعالیم اصیل اسلامی است. چون اسلام نه تنها همه مسلمانان، بلکه همه انسان ها را خطاب قرار می دهد و به ویژه مسلمانان را به پرهیز از تفرقه دعوت می کند. اما متاسفانه باید این واقعیت را هم پذیرفت که توجه بازیگران بزرگ نظام بین الملل به این شکاف ها دوخته شده و در حالیکه به دقت آن را رصد می کنند، منافع خود را هم در عمیق تر شدن این اختلافات می بینند.
بر اساس گزارش تحقیق پیو، مهمترین نتایج در کشورهای لبنان، اردن، فلسطین، اسرائیل و ترکیه اظهار و مورد تحلیل قرار گرفته است. بر طبق این تحقیق، عربستان در نزد اردنی ها بالاترین محبوبیت را دارد. 78 درصد مردم این کشور نسبت به عربستان اظهار محبت و فقط 8 درصد اردنی ها نظرشان نسبت به ایران مثبت بوده است. در مقابل در لبنان 48 درصد از عربستان حمایت کرده و 41 درصد از ایران، که البته میزان محبوبیت ایران در میان شیعیان لبنان 95 درصد و میزان محبوبیت عربستان در میان اهل سنت 82 درصد بوده و هر دو کشور در میان مسیحیان نیز از درصدی محبوبیت برخوردارند.
اما در ترکیه، با اینکه کشوری با اکثریت اهل سنت است، میزان محبوبیت ایران و عربستان به یکدیگر نزدیک گزارش شده که محبوبیت عربستان 21 درصد و ایران 17 درصد است. همچنین در گزارش پیو، از فلسینی های ساکن در کرانه باختری و غزه، 51 درصد حامی عربستان هستند، اما در مقابل فقط 34 درصد نسبت به ایران دارای نگرش مثبت بوده اند. در حالی که طی چند دهه اخیر این ایران بود که به خاطر حمایت از فلسطین بیشترین هزینه ها را پرداخت کرده و سعودی ها در این سال ها شانه به شانه اصلی ترین حامی اسرائیل، یعنی واشنگتن با هر حرکت ضد ایرانی در منطقه همراهی کردند.
البته هدف ما فعلا پرداختن به این تحقیق و تحلیل نتایج و صحت و سقم آن نیست، اما به نظر می رسد اقبال به انجام چنین پژوهش هایی از سوی موسسات غربی و همچنین نتایجی که باعث تاسف در جهان اسلام است، می تواند برای کشورهای اسلامی آموزنده باشد. به خصوص اینکه برخی دولت های عرب و مسلمان منطقه این روزها نه تنها اعتقادات اسلامی، که حتی عقلانیت سیاسی را به کناری نهاده و برای دستیابی به اهداف متوهمانه بر طبل تروریسم می کوبند. لذا این رویکرد، کار گروه ها و دولت های متعهد به مبانی اسلامی و رفتارهای انسانی را سخت تر ساخته است.
سال 1395 می تواند سال دیپلماسی مدیریت اختلافات مذهبی و تبرئه ایران از اتهام نگاه قومیت گرایانه به مسائل منطقه باشد. همه جهان شاهدند که نقطه شروع هزینه های ایران پس از انقلاب اسلامی، نقش آفرینی های تهران در احقاق حق مردم فلسطین و آزادسازی حرم شریف بوده است. اما امروز پس از چهار دهه که مردم ایران مورد تهدید، تحریم و حمله نظامی قرار گرفته و اسرائیل نقش موثری در تحریک دشمنی ها با ایران داشته، در برخی رسانه های منطقه ایران را بدهکار ساخته و حتی برخی دولت های عرب که باید حامی فلسطینی ها باشند، با تل آویو اتحاد رسمی یا غیررسمی پیدا کرده اند.
به نظر می رسد تدوین یک دیپلماسی جامع و مانع برای مدیریت اختلافات مذهبی در منطقه برای جمهوری اسلامی ایران اجتناب ناپذیر است. واژه "اجتناب ناپذیر" از این منظر که رفتارشناسی آمران و مشاوران تحریک اختلافات شیعه و سنی در برخی دولت های منطقه نشان می دهد آنان علاوه بر اینکه اراده ای برای پایان بخشیدن به اختلاف افکنی ها ندارند، بلکه این شیوه را راهکاری متناسب با سیاست های خود در منطقه یافته اند. به نظر می رسد ادامه حیات برخی در خاورمیانه در گرو شعله ور بودن درگیری میان مذاهب است. ضمن اینکه قاطبه اهل تسنن یا تشیع در جهان اسلام معتقد به اصل برادری بوده و مخالف افراطی گری هستند.
از سوی دیگر مدیریت بحران کنونی صرفا با برگزاری چند نشست تقریب مذاهب و سمینار یا دیدار در سطح علما و اندیشمندان ممکن نیست، چون همانگونه که از شواهد برمی آید، با مقوله پیچیده ای روبرو هستیم. لذا چند راهکار زیر پیشنهاد می شود:
نخست، به دلیل اینکه متاسفانه بخشی از بدنه اجتماعی در خاورمیانه درگیر حمایت از رویکردهای فرقه گرایانه و افراط شده اند، برنامه ریزی رسانه ای نقش مهمی در جهت تغییر تدریجی نگرش ها دارد. برای موفقیت در دیپلماسی، تغییر افکار عمومی از طریق دیپلماسی عمومی گام اول است. حتی فشار افکار عمومی به سیاستمداران نقش کاتالیزور را در تغییر معادلات دارد.
دوم، بررسی های علمی برای ریشه یابی نقاط اصلی بحران و در اولویت گذاردن مدیریت اختلافات مذهبی با کمک مراجع مذهبی هر دو طرف تشیع و تسنن و استفاده از ظرفیت های علمی و نفوذ معنوی علمای شیعه و سنی در جهت هدایت گروهها و شخصیت های دو طرف برای کاهش اختلافاتی که اکنون از حوزه میزگردهای علمی و فقهی خارج شده و وارد میدان های جنگ شده است.
سوم، استفاده از تجربیات گرانقدر مذاکرات هسته ای برای حل و فصل مناقشات در خاورمیانه که مورد وثوق هم نیروهای داخلی و هم قدرت های خارجی بوده و با اتکاء بر دانش و تدبیر عملی شده است.
حتی واضح تر بگوییم که کلید حل برخی بحران های مهم منطقه ای از جمله سوریه از مسیر دیپلماسی مدیریت اختلافات مذهبی می گذرد. تبرئه ایران از اینکه نگاه مذهبی و قومیتی به پرونده های خاورمیانه دارد، پیش نیاز موفقیت دیپلماتیک تهران در این پرونده هاست. گروه هایی که در دهه های گذشته خود را در میدان رقابت با ایران پنداشته اند، بیشترین سرمایه گذاری را روی تقویت باورهای ایران ستیزی از آب گل آلود اختلافات مذهبی کرده و هدف گذاری اولیه آنان متهم سازی ایران به حمایت از فرقه گرایی بوده تا به اهداف دیگر خود برسند. در حالیکه کشورهایی مثل عربستان خاستگاه اصلی اندیشه های افراطی بوده اند. اما به خاطر وجود دشمنی غرب و آمریکا با ایران طی چهار دهه گذشته و سکوت حمایت آمیز نهادها و دولت های غربی که عمده تریبون های جهان را در اختیار دارند، دست گروه ها و دولت های متعصب و فرقه گرا برای گسترش اندیشه های افراطی و متهم سازی ایران باز گذاشته شد. لذا اکنون ایران با انبوهی از لایه های فرقه گرایانه در منطقه روبروست که مقابله با آن نیازمند رویکردی دانش محور، صبورانه و تدبیرآمیز است.
در خاتمه نباید فرصت ایجاد شده از تغییر رویکرد آمریکا در خاورمیانه را از یاد برد که در جمله های پایانی باراک اوباما در مصاحبه با آتلانتیک آمده که" این رویکرد که ما به دوستانمان بگوییم که حق با شماست و ایران سرچشمه همه مشکلات است و ما از آنها برای مقابله با ایران حمایت کنیم به این معنی است که این جنگ های فرقه ای همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و دوستان سنتی ما و شرکای ما در خلیج فارس، دیگر نخواهند توانست با اتکا به خودشان شعله های این جنگ ها را فرو نشانده و با اتکا به خودشان قاطعانه پیروز شوند. این بدان معنی است که ما دوباره مجبور خواهیم شد مداخله را شروع کرده و از قدرت نظامی برای برطرف کردن جنگ استفاده کنیم. این نه به نفع آمریکا و نه به نفع خاورمیانه خواهد بود."
دیدگاه تان را بنویسید