خبرگزاری تسنیم: به نقل از پایگاه خبری العهد لبنان، به نظر میرسد تصمیم عربستان سعودی برای مشارکت نیروهای زمینی این کشور در عملیات نظامی ضد گروه تروریستی داعش در شرایط کنونی و پس از شکست نظامی بعد از 11 ماه عملیات نظامی در یمن اقدامی عجیب به نظر برسد. منطق حکم می کند که عربستان به جای اعزام نیروهای زمینی خود به سوریه به بهانه مشارکت در جنگ بر ضد داعش، این نیروها را به مرزهای عربستان سعودی در جنوب این کشور برساند تا شاید بتوانند اراضی که ارتش یمن و کمیتههای مردمی در چارچوب پیشروی زمینی خود در عمق عربستان به دست آورده و تا شهرهای الخوبه در جیزان و الربوعه در العسیر پیشروی کردند را بازپس بگیرند. این در حالی است که ارتش یمن کنترل کوه استراتژیک الدود را نیز در اختیار گرفته و مناطق گسترده ای از استان جیزان را زیر آتش خود دارند.
با توجه به آنچه که گفته شد سؤال اینجاست که چه چیزی باعث شده ارتشی که تاکنون صدها نفر از نظامیان خود را در جنگ بر ضد یمنی ها از دست بدهد و تعداد نامشخصی از اسرا تقدیم طرف مقابل کند و بیش از 700 خودروی نظامی و تعداد قابل توجهی از تانکهای آبرامز و خودروهای زرهی برادلی و دیگر خودروهای نظامی شامل هامر را تقدیم طرف مقابل کنند، برای عزیمت به معرکه ای بسیار دورتر از اراضی خود انگیزه حمله داشته باشد؟ این در حالی است که شرایط این کشور تهدیدی برای امنیت ملی عربستان به شمار نمیرود.
کارکرد تبلیغاتی اولی که از این تصمیم سعودیها میتوان برداشت کرد، این است که آنها میخواهند وانمود کنند که قادر به فعالیت در بیش از یک جبهه هستند. آنها میخواهند اینگونه نشان دهند که جنگ یمن آنها را خسته نکرده و مانع از دست گذاشتن مجدد بر روی سوریه نمیشود، چرا که بسیاری تصور میکنند که شکست عربستان در یمن باعث فروپاشی نقش منطقهای این کشور و از بین رفتن هیبت آن میشود. البته به نظر میرسد این کارکرد صوری است و نمیتواند در برابر هدف اصلی از مداخله نظامی در سوریه با وجود خطرات گستردهای که برای این کشور دارد، توجیهی قانعکننده باشد.
به همین علت در پشت پرده این تهور میتوان به دنبال کارکرد اصلی و مهم عملیات زمینی عربستان و ترکیه در سوریه بود، کارکردی که در درجه اول در چارچوب تلاش برای مهار پیشرویهای روسیه و سوریه و ایران در این کشور دنبال می شود. آن هم بعد از موج گستردهای از پیروزیها که از دو سمت حلب و لاذقیه تا مرزهای ترکیه پیش رفته و باعث باز پسگیری مناطق استراتژیک شده و خسارتهای گستردهای را به گروههای متعدد تکفیری وارد کرده است. این پیشروی ها پروژه ای که از پنج سال پیش برای سوریه تهیه شده است را به خطر انداخته و الان نیاز فوری به مداخله زمینی ترکیه و عربستان برای مهار این شکست و پر کردن خلأ ناشی از شکست گروههای تکفیری و فرار آنها از مناطق حساس را مطرح کرده است.
همچنین به نظر میرسد این تصمیم برای تسریع در ایجاد یک اقلیم سنی در عراق تا مناطق هم مرز با سوریه دنبال می شود تا داعش و دیگر ساختارهای تکفیری از آن استفاده کنند، این منطقه مرزهای مشخص و اعلام شده و دقیقی بر اساس نقشه تقسیمبندی جغرافیایی سیاسی جدید منطقه دارد و در سایه صحبت های متوالی مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق از پایان جغرافیای سایکس پیکو به موضوع روز عراقی ها تبدیل شده است. این در حالی است که کردها همواره بر طبل جدایی طلبی می کوبند. بنابراین اگر جنگ در سوریه و عراق در ابعاد میدانی به شکستهای استراتژیک برای پروژه آمریکایی و اروپایی و عربی تبدیل شود، کمترین نتیجهای که این محور میتوانند به دست آورند، تثبیت تجزیه عراق به سه کشور کوچک کرد ، سنی و شیعه است.
از آنجا که ائتلاف بینالمللی تصمیم گرفته به وجود داعش در موصل و الانبار و الرقه و دیرالزور پایان دهد، چیزی که مورد نظر غرب است، این است که نیروهای بسیج مردمی عراق و ارتش سوریه و متحدانش این خلأ را پر نکنند. آنها در همین راستا به دنبال تسهیل در روند جدایی سازی با عنوان اقلیم سنی هستند، کارکرد نیروهای زمینی ترکیه و عربستان نیز حمایت نظامی از این اقلیم در مساحتی است که شامل بخشهایی از اراضی عراق و سوریه میشود. به این ترتیب خط تماس منطقهای بین ترکیه و عربستان با نظارت آمریکاییها شکل میگیرد تا جلوی آنچه که نفوذ روزافزون عراق و سوریه و ایران در منطقه با حمایت روسیه نامیده میشود، گرفته شود. بهاینترتیب پیشروی نظامی نیروهای حامی دولت سوریه نیز به بهانه عدم تبدیل شدن به یک جنگ بزرگ منطقهای یا جنگ جهانی سوم، مهار می گردد.
حضور نظامی زمینی و هوایی عربستان و برخی دیگر از رژیمهای عربی به همراه ترکیه در سوریه میتواند گذرگاهی امن برای خارج کردن عناصر باقی مانده داعش و القاعده و جبهه النصره از سوریه و وارد کردن آنها به میدانهای دیگر درگیریها باشد تا غرب بتواند در هنگام پایان کارکرد و نیروها در عراق و سوریه، از آنها در مناطق دیگر استفاده کند.
چهارمین کارکرد مداخله زمینی عربستان، تلاش برای ایجاد نوعی موازنه با ایران است، چرا که عربستان جام زهری را با عنوان توافق هستهای ایران با جامعه جهانی سر کشیده است. سعودی ها و ترک ها درگیریهای کنونی در حومه حلب را ناشی از قدرت روزافزون ایران میدانند که به صورت فعال در این جبهه حضور داشته و درگیریها را مدیریت میکند. آنها میخواهند اینگونه نشان دهند که خودشان نیز قدرت وارد کردن نیروها در اراضی میدانی در مناطق دوردست را دارند و مداخله زمینه آنها در هر کشوری از یمن گرفته تا دیگر مناطق متخاصم ، نیازمند مشروعیت بینالمللی نیست.
البته سؤالی که اینجا مطرح است اینکه پیامدهای مداخله زمینی عربستان و ترکیه و دیگر کشورهای حامی آنها در سوریه چیست و سرنوشت اقلیم سنی و نقشههای جدید منطقهای به کجا خواهد رسید؟ شاید ارزیابی اوضاع کنونی مشابه ارزیابیهایی باشد که آمریکاییها در مرحله بعد از حمله به عراق در سال 2003 برای خود ترسیم کرده بودند.
دیدگاه تان را بنویسید