امارات پرونده جنجالی «محمد بن سلمان» را لو داد
یک سری اسناد افشا شده اماراتی که از خلال جاسوسی آژانسهای این کشور از تحولات داخلی عربستان به دست آمده، به ارزیابی کامل ولیعهد جوان سعودی و همه ابعاد سیاستهای داخلی و خارجی وی پرداخته است.
خبرگزاری تسنیم روزنامه لبنانی الاخبار به مجموعهای از اسناد فاش شده اماراتی دست پیدا کرده که اقدامات «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی را در دومین سالگرد ولیعهدی وی در سال 2019 ارزیابی کرده است. این اسناد تحت عنوان «کاملاً محرمانه» درز یافته و شامل گزارشی از ارزیابی تحرکات محمد بن سلمان از سال 2017 تا 2019 می باشد که توسط مرکزی در وزارت امور خارجه امارات به نام «واحد مطالعات خلیج فارس» تهیه شده است.
این اسناد در اصل از جانب «محمد محمود خواجه» مدیر دفتر وزیر خارجه امارات به دفتر «انورقرقاش» وزیر مشاور در امور خارجه امارات متحده عربی فرستاده شده است که خطاب به «عبدالله بن زاید» وزیر خارجه امارات و «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی بوده است. این گزارش ترکیبی از تجزیه و تحلیل و نظارت بر اخبار دولتی و خصوصی عربستان و گزارشهای مربوط به میزان نظارت گسترده و عمیق سران سعودی و توانایی آژانسهای اماراتی در جمع آوری اطلاعات از داخل عربستان درباره محمد بن سلمان و سیاستهای غیرعلنی اوست که به روشهای مختلف از جمله استفاده از منابع سعودی تهیه شده است.
این گزارش نشان میدهد که دیپلماسی اماراتی و آژانسهای این کشور به طور کلی به جاسوسی ولیعهد عربستان پرداخته و اعلام کردند که گاهی اوقات سیاست خارجی عربستان به دلیل عملکرد گستاخانه و ضعیف محمد بن سلمان آشفته به نظر میرسد.
اسناد فاش شده از اسرار ارتباط محمد بن سلمان با رژیم صهیونیستی و لابی مسیحیان صهیونیست در آمریکا و نیز «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری کنونی آمریکا تا پیامدهای قتل جمال خاشقجی، روزنامه نگار منتقد سعودی در کنار موضع گیری سعودیها علیه اخوان المسلمین کشیده میشود که مهمترین آنها عبارتند از:
ویژگیهای ایدئولوژی سیاسی محمد بن سلمان و بحران مشروعیت حکمرانی وی.
- بررسی شکست عربستان در جنگ یمن عدم توانایی آن در اشغال صنعا.
- عقب نشینی در محاصره قطر.
- دوقطبی شدن جامعه سعودی و خانواده پادشاهی.
8- تغییر داخلی در عربستان و 6 مورد تحولات مربوط به سیاست خارجی ضعیف این کشور از زمان روی کار آمدن محمد بن سلمان.
متن کامل این گزارش محرمانه به صورت زیر است:
اول-برجسته ترین تحولات در سطح حاکمیت عربستان و سیاستهای داخلی
تحول اول: انحصاری شدن قدرت از طریق سرکوب شاهزادگان رقیب محمد بن سلمان به ویژه محمد بن نایف، ولیعهد سابق این کشور و شاهزادگانی همچون خالد بن سلطان، محمد بن فهد و ولید بن طلال.
تحول دوم: مقدمه چینی برای تبدیل نظام سعودی به یک نظام پادشاهی سنتی که قدرت تا انتها از پدر به پسر منتقل میشود. در میان خانواده عبدالعزیز یک رویکرد عمومی درباره اهمیت انتقال قدرت به یکی از نوادگان وجود دارد که سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه سعودی آن را برای ثبات و آینده عربستان ضروری میداند. در این میان بسیاری از نخبگان سعودی معتقدند که رسیدن محمد بن سلمان به منصب پادشاهی این کشور منجر به ایجاد بزرگترین تحول تاریخی در نظام عربستان از زمان مرگ موسس آن در سال 1953 خواهد شد. بن سلمان ساز و کار جدیدی را برای انتقال قدرت در نظام پادشاهی عربستان ایجاد میکند و در نهایت نظام آل سعود در عربستان تنها منحصر به حکومت «آل سلمان» خواهد شد.
در این میان مواضع شاهزادگان سعودی در برابر تغییر ساختار نظام پادشاهی عربستان به سه بخش تقسیم میشود:
- گروهی که مخالف این تغییر هستند و آنها شماری از شاهزادگان سعودی در خارج از این کشور می باشند. آنها در زمان ولیعهدی محمد بن سلمان مخالفت خود را با وی ابراز داشتند و به بسیاری از تصمیمات او اعتراض کردند. از جمله این افراد یکی از شاهزادگان به نام عبدالعزیز بن عبدالله است که به عنوان پناهنده سیاسی در فرانسه زندگی میکند و از مخالفان نظام عربستان در خارج به شمار میآید.
- گروه دوم شماری از شاهزادگان جوان سعودی هستند که از طرفداران تغییر نظام در عربستان به شمار می روند و معتقدند که محمد بن سلمان ، آنها و کشورشان را نجات میدهد.
- اما گروه سوم که شامل اکثریت شاهزادگان سعودی میشود موضع خنثی در پیش گرفته و ترجیح میدهند برای محافظت از خود در برابر اقدامات ولیعهد در تغییر ساختار نظام عربستان سکوت کنند. در این میان بسیاری معتقدند که اگر محمد بن سلمان در اجرای پروژهها و چشم اندازهای خود موفق شود و در قدرت باقی بماند طرفداران او افزایش پیدا میکنند حتی اگر از وی متنفر باشند.
تحول سوم: استفاده از کنترل امنیتی برای سرکوب کسانی که به تحولات جدید در جامعه عربستان اعتراض دارند. از سال 2017 تا 2019 جامعه محافظه کار عربستان شاهد تحولات و تصمیمات بحث برانگیزی بود که نه به رویکرد دینی و مذهبی این کشور ارتباطی داشت و نه منطبق با افکار عمومی وانتخابهای ملت این کشور بود. اقداماتی همچون محدود کردن هیئت امر به معروف و نهی از منکر، مختلط کردن بسیاری از مشاغل دولتی و خصوصی، سپردن برخی مسئولیتهای غیر مرتبط به زنان و فعالیتهای تفریحی از هر نوع بدون توجه به ملاحظات مربوطه در این کشور.
تحولات دوره بن سلمان تنها محدود به این اقداماتی که شاید می توانست تا حدی یک چهره لیبرال از وی به نمایش بگذارد نبود. در این مدت میزان سرکوبگری و مجازات منتقدین نظام سعودی با استفاده از ابزارهای امنیتی همچون قتل و دستگیری به شکل چشمگیری افزایش یافت. با این حال پس از ترور بحث برانگیز و جنجالی جمال خاشقجی، بن سلمان تلاش کرد تا کمی فضای سرکوبگریهای خود را آرام کند و در این زمینه به فعالیتهای افراطی همچون اقدامات و آزادیهای تفریحی پناه آورد.
این رویکرد ولیعهد سعودی تصمیمسازان عربستان را در میان دو موضوع گیجکننده قرار میدهد:
-ادامه و تشدید سرکوبگریها که نتیجه آن بازداشت بسیاری از افراد و تقویت موضع مخالفان نظام سعودی در خارج از این کشور شد و پایین کشیدن جایگاه موسسههای مذهبی و نمادهای آن و ایجاد شکاف بزرگ میان دولت و ملت.
-ایجاد آزادیهای حاشیهای در کشور به ویژه در امور اجتماعی که موجب شد تا مردم به تصمیماتی که در تضاد با ارزشها و آداب و رسوم آنهاست اعتراض کنند.
تغییر چهارم: آغاز کمپین مقابله با فساد مالی و باز گرداندن میلیاردها دلار از اموال ربوده شده توسط شاهزادگان و تجار سعودی.
تغییر پنجم: احیای مجدد کار ادارات دولتی و تشدید نظارت بر آنها.
تغییر ششم: مدرن سازی و توسعه فضای قانونی و سرعت بخشی به روند قضایی در عربستان. نکته قابل توجه آن است که این سرعت بخشی شامل پروندههای حقوق بشری که ولیعهد جوان سعودی درگیر آنهاست نمیشود.
تغییر هفتم: آغاز جنگ علنی علیه گروههای اسلامگرا که محمد بن سلمان طی دو سال اقدام به اجرای یک سیاست جدید ضد جریانهای اسلامگرا در داخل و خارج عربستان کرد. در سال 2014 پادشاهی عربستان تصمیم گرفت تا گروه «اخوانالمسلمین» را به عنوان یک گروه تروریستی اعلام کرده و ادبیات این گروه در برنامههای درسی مدارس و دانشگاهها حذف شود. مقامات سعودی به دنبال این تصمیم برجسته ترین رهبران اخوان المسلمین را بازداشت و رهبران غیر سعودی آنها را اخراج کردند و وب سایتهای وابسته به این گروه را بستند.
تغییر هشتم: تغییر گفتمان دینی به طوریکه کاملاً وفادار به نظام جدید باشد. این تحولات با ایجاد تغییر در گفتمان مساجد توسط عبداللطیف آل شیخ، وزیر جدید امور اسلامی با عزل شمار زیادی از خطیبان، مبلغین و موذنها و انتقال برخی از آنها به مناصب اداری آغاز شد. با این حال بسیاری از ناظران درباره خطر تقویت جنبشهای سلفی مانند «سلفیه جامی» علیه جریان وهابی در عربستان هشدار میدهند که این امر بیانگر شکاف میان وهابیت و نظام جدید سعودی است.
دوم: تغییر و تحولات در سیاست خارجی عربستان از 2017 تا 2019
شخصیت جوان و خشن شاهزاده محمد بن سلمان در زمینه سیاست خارجی عربستان قبل از رسیدن به منصب ولیعهدی کاملا روشن بود. اما حضور شاهزاده محمد بن نایف قبل از وی در سمت ولیعهدی سعودی همراه با گروههای دیپلماتیک و نظامی و مذهبی در عربستان یک عامل کنترل کننده در برابر محمد بن سلمان بود تا زمانی که خودش به ولیعهدی رسید. تحولات سیاست خارجی عربستان در این دوره به شکل زیر است:
- نزدیک شدن به کاخ سفید و تقویت چشمگیر روابط عربستان با آمریکا پس از یک دهه تنش اساسی با سفر محمد بن سلمان به واشنگتن قبل از به عهده گرفتن منصب ولیعهدی عربستان و آغاز اتحاد وی با دونالد ترامپ و جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ. نتایج این سفر 100 روز بعد از آن که دونالد ترامپ عربستان سعودی را به عنوان اولین مقصد سفر خارجی خود انتخاب کرد مشخص شد.
در این میان نظران سعودی هشدار می دهند که با همه این وجود و حمایتهای دولت ترامپ از ولیعهد جوان سعودی تغییر رویه آمریکاییها نسبت به ایران یک تغییر تاکتیکی جهت سیاه نمایی با هدف دریافت پول بیشتر از عربستان در ازای حمایت واشنگتن از این کشور است. اما طرفداران محمد بن سلمان معتقدند که هر اتفاقی هم که افتاده باشد و هر میزان پولی از جانب عربستان به خزانه کاخ سفید سرازیر شده باشد، ترامپ خدمات بزرگی به ولیعهد جوان سعودی ارائه داده که از جمله مهمترین آنها از سرگیری فروش بمبهای هدایت دقیق به عربستان و حمایت از این کشور در جنگ یمن به اضافه توافق اولیه برای انتقال فناوری هستهای به عربستان است. آنها میگویند باید به همه اینها موضع قاطع ترامپ در حمایت از محمد بن سلمان در پرونده قتل خاشقجی را نیز اضافه کنیم.
- ورود به جنگ یمن و خسارتهای بالای سیاسی و نظامی برای عربستان. موضع نظامی سعودی در رابطه با جنگ یمن بسیار شتابزده بود که گمان میکرد به طور قطع انصارالله را شکست میدهد؛ اما اتفاقی که در نهایت رخ داد کاملاً عکس این بود. جنگ ویرانگر یمن به مرور تبدیل به یک عامل فرسایشی برای عربستان شد و تاثیر زیادی در پایین آمدن جایگاه این کشور و اعتبار محمد بن سلمان در سطح بین المللی داشت. ناظران معتقدند که محمد بن سلمان اگر بخواهد این جنگ را ادامه دهد سناریوهای بدتری برای او رقم خواهد خورد.
- ادامه تحریم قطر و پیامدهای سیاسی و رسانهای آن برای عربستان. کارشناسان سیاسی سعودی اتفاق نظر دارند که عملکرد سیاسی و دیپلماتیک عربستان برای تغییر رفتارهای سیاسی قطر نتیجه نداشت. بنابراین هنوز هم ارزیابی عربستان بر اساس آن است که باید به مدت طولانی به تحریم قطر و ضربه زدن به همه پروژههای این کشور در منطقه ادامه داده و متحدان آن به ویژه اخوانالمسلمین را تضعیف کند.
- فعال سازی و توسعه همکاریهای بنیادی با امارات که در هماهنگی شخصی میان محمد بن سلمان با محمد بن زاید کاملا مشهود بود و این همکاری با راه اندازی شورای هماهنگی عربستان و امارات در ژوئن 2018 تقویت شده و دو کشور استراتژی مشترکی را برای ادغام اقتصادی و توسعه نظامی از طریق پروژه ها مشترک ترسیم کردند.
با این حال در اسناد افشا شده نشانههایی از اختلافهای استراتژیک دو کشور درباره نقش آنها در بحران یمن وجود دارد، به ویژه در زمینه تقسیم نفوذشان در این کشور و روابط دو طرف با شرکای داخلی خود در یمن؛ یعنی دولت مستعفی یمن که وابسته به عربستان سعودی است و شورای انتقالی جنوب که تحت حمایت امارات قرار دارد. همانطور که در طول جنگ یمن مشاهده شده شرکای داخلی عربستان و امارات در یمن هیچگاه در صلح با یکدیگر نبودند و همواره تنشهای متعددی میان آنها رخ می دهد. همین موضوع نقش ائتلاف جنگی عربی و اتحاد میان ریاض و ابوظبی در جنگ یمن را تضعیف میکند؛ به شکلی که ممکن است روابط میان دو طرف در دوره آینده تحت شعاع قرار بگیرد.
- روابط نزدیک با مسیحیان صهیونیست در آمریکا و تغییر نگرش نسبت به رژیم صهیونیستی. پس از آنکه محمد بن سلمان در جایگاه ولیعهدی عربستان قرار گرفت مشخص شد که واژه دشمن برای رژیم اسرائیل در عربستان دیگر همانند گذشته تعریف نمیشود؛ بلکه سعودیها بیشتر گرایش به دشمنی با ایران و در زمینه تعریف تهدید مشترک ایران با صهیونیستها یک همگرایی دارند. همین امر موجب شد تا عربستان گام های جدی و تدریجی در زمینه برقراری روابط استراتژیک با رژیم اسرائیل بردارد. سود حاصل از روابط با مسیحیان صهیونیست آمریکا برای سعودیها به ویژه محمد بن سلمان پس از ماجرای قتل خاشقجی خود را نشان داد. در این زمان در حالیکه کنگره آمریکا فشار زیادی برای سلب حمایت ترامپ از ولیعهد عربستان وارد میکرد مسیحیان صهیونیست ایالات متحده از خلال نفوذ خود در تصمیمات آمریکا و رسانههای این کشور در برابر این اقدام کنگره ایستادند.
- تغییر در گفتمان مذهبی خارجی سعودی و تعطیلی مراکز اسلامی عربستان در خارج از این کشور. پس از ولیعهدی محمد بن سلمان وزارت امور اسلامی عربستان به 26 دفتر این وزارتخانه در خارج از کشور از جمله دفترهای آن در کشورهای حوزه خلیج فارس و سایر کشورهای آسیایی و نیز اروپا به اضافه مراکز اسلامی در آرژانتین، کامرون، جیبوتی، اوگاندا، سنگال و بوسنی و هرزگوین اعلام کرد که عربستان فعالیتهای اسلامی خود را در کشورهای دیگر به پایان رسانده و آنها را به مقامات داخلی هر کشوری میسپارد. آخرین اقدام ریاض در این زمینه خارج کردن کارگزاران خود از اداره بزرگترین مساجد بلژیک در بروکسل بود که از سال 1969 توسط وزارت امور اسلامی عربستان اداره می شد.
سوم: تاثیر ویژگیهای شخصی بن سلمان در تحولات عربستان
اول- میزان مشروعیت ولیعهد جوان سعودی: محمد بن سلمان تلاش کرده تا منابع جدیدی از مشروعیت برای خودش ایجاد کند؛ چراکه ویژگیهای او تناسبی با حوزه مذهبی جامعه محافظه کار سعودی ندارد. بنابراین او سعی میکند تا در زمینههای دیگر مشروعیت خود را تثبیت کند و برنامههای اصلاحاتی در همین راستا است. اما ولیعهد جوان سعودی در این مدت نتوانسته افکار عمومی عربستان را به سمت خود جلب کند و به دنبال آن فاصله میان دولت و شهروندان عربستان در زمینه مذهبی راه را برای بازیگران منطقهای یا داخلی مخالف نظام این کشور و حتی تروریستهای افراطی که با سیاستهای ولیعهد جوان سعودی مخالف هستند باز میکند.
در این زمینه باید به اهمیت و ویژگی مواضع گروه تروریستی داعش در برابر محمد بن سلمان اشاره کنیم که عناصر آن بیصبرانه منتظر شکست این سیاستها و تحریک محافظه کاران اجتماعی و مذهبی سعودی علیه آن هستند تا فعالیتهای خود را در عربستان از سر بگیرند. محمد بن سلمان برای جبران فقدان مشروعیت دینی برای خود به رویکردهای زیر پناه برده است:
- تقویت مشروعیت بخشی به اقدامات افراطی شاهزادگان جوان سعودی در قبال تضعیف افراد مسن در خانواده سلطنتی.
- تقویت مشروعیت بخشی به اعطای حقوق شخصی و شهروندی در قبال جریان های محافظه کار.
دوم- میزان محبوبیت ولیعهد جوان عربستان: با توجه به عدم وجود فرصت برای انجام یک نظرسنجی علمی و شفاف جهت روشن کردن دیدگاه گروههای مختلف جامعه سعودی درباره محمد بن سلمان میتوان بررسی میزان محبوبیت وی را به شکل زیر شرح داد:
- شاهزادگان سعودی: موضع شاهزادگان سعودی درباره ولیعهد این کشور و سیاستهای وی به سه دسته تقسیم میشود: گروهی که مخالف او هستند و مدام در معرض سرکوبگریهای ولیعهد قرار می گیرند، گروه جوانی که از اقدامات بن سلمان راضی هستند و گروه سوم که ترجیح میدهند به دلیل ملاحظات مختلف ساکت بمانند.
- دانشمندان و دانشجویان و مبلغین سعودی: آنها نیز به سه دسته تقسیم می شوند:
- یک گروه که متعلق به جنبش سلفی «صحوه»هستند و محمد بن سلمان علیه آنها اعلان جنگ کرد و شمار زیادی از آنها را بازداشت کرد. در این میان تعداد اندکی توانستند به خارج از کشور فرار کند و سایر آنها که در عربستان باقی ماندند از ترس ساکت شدند.
- مبلغان رسمی و مستقل که اغلب وفادار به ولیعهد هستند اما برخی از آنها از سیاستهای غربی محمد بن سلمان به ویژه در زمینه برنامههای تفریحی و سرگرمی ناراضیاند.
- کارمندان قدیمی دولتی و پرسنل نظامی که تحت تاثیر پیامدهای بحران اقتصادی عربستان ناشی از سیاستهای ولیعهد قرار گرفتهاند و به وی اعتراض دارند؛ به ویژه پس از ورشکستگی شماری از شرکتها و تعطیلی بسیاری از مغازه ها در راستای اجرای پروژه های چشم انداز 2030 محمد بن سلمان.
- جوانان که در زمینه ارائه برخی آزادیهای ظاهری از جانب ولیعهد برای آنها از او راضی هستند. اما اغلب جوانان عربستان تحت تاثیر مشکلات اقتصادی این کشور قرار گرفتهاند.
- زنان و دختران، افراد مسن یا افراد متاهل و سرپرستهای خانوار که از بسیاری از اقدامات محمد بن سلمان شکایت دارند. در این میان برخی از دختران جوان در سایه فعال شدن جنبشهای فمینیستی در رسانهها و شبکههای ماهوارهای سعودی و نیز فضای مجازی این کشور در تشویق دختران به زور گویی و نافرمانی از خانواده و جامعه از ولیعهد جوان کشورشان راضی هستند؛ اما شمار زیادی از افراد این گروه به دلیل چالش های اقتصادی نسبت به سیاست های محمد بن سلمان معترضند.
این موارد نشان میدهد که پس از ولیعهدی محمد بن سلمان با ایجاد تفرقه در جامعه سعودی این جامعه دو قطبی شده و حتی این اختلاف در میان خانوادهها نیز مشاهده میشود.
سوم -رسیدن به تخت پادشاهی: در این زمینه سوالی مطرح می شود مبنی بر اینکه آیا ولیعهد جوان عربستان در آستانه دستیابی به میراث پدرش هست یا نه. در پاسخ به این سوال باید گفت احتمال اینکه بن سلمان بتوانند تاج و تخت پدرش را تصاحب کند زیاد است و میتوان این موضوع را در سه بعد مورد بررسی قرار داد:
1- نظام پادشاهی سعودی
2- موسسه های نظامی و قبیلهای و نیروهای اجتماعی و دینی.
3- حمایت علنی کاخ سفید و دولت دونالد ترامپ از محمد بن سلمان که البته نقش برجستهای در رسیدن بن سلمان به منصب ولیعهدی عربستان داشت و همواره حامی سیاستهای وی بود.
چهارم: سیاست های محمد بن سلمان و قدرت پادشاهی عربستان:
عوامل قدرت خارجی
- محدود شدن اتهامات عربستان در زمینه حمایت از تروریسم و افراط گرایی از طریق نسبت دادن این اتهامات به قطر درباره حمایت از تروریسم در سوریه و سومالی.
- تلاش برای بهره گیری از نیاز اقتصادی جهان به عربستان سعودی به ویژه پس از بحران قتل خاشقجی و تغییر روند سرمایه گذاری در آسیای شرقی.
عوامل ضعف خارجی
- مشروعیت بین المللی ضعیف عربستان در جنگ یمن و خسارتهای سیاسی و نظامی این کشور در این جنگ که علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن جایگاه عربستان در عرصه بین المللی امنیت این کشور را نیز در معرض تهدید قرار داده است.
- رویکرد سلطه گرایی ولیعهد عربستان که ضعف بزرگی برای وی و کشورش به شمار می رود؛ زیرا محمد بن سلمان اولین کسی است که در عربستان از جانب غربیها متهم به اتخاذ سیاستهای استبدادی شده است.
-پیامدهای منفی محاصره قطر از جانب عربستان، تنشهای این کشور با ترکیه و ابهام موضع آمریکا در قبال ایران و ظهور نشانههای اختلاف سیاسی ریاض با ابوظبی.
برجسته ترین تغییرات در سیاست حکمرانی عربستان پس از ولیعهدی محمد بن سلمان:
1- مشروعیت دادن به ولیعهد برای کنترل کشور با ابزار امنیتی: محمد بن سلمان با حمایت مستقیم ملک سلمان از خلال سرکوب گریهای خودسرانه علیه همه مخالفان خود به دنبال تثبیت قدرت و جایگاه خود در عربستان و جامعه جهانی است. ولیعهد سعودی تلاش کرده در سطح بین الملل خود را به عنوان یک رهبر تاریخی در زمینه اصلاحات و مدرن سازی کشورش معرفی کند؛ اما نقض حقوق بشر در این کشور به ویژه پس از آشکار شدن جنایت قتل جمال خاشقجی بزرگی ضربه بزرگی به تلاش های او در این زمینه بود.
2- ظهور موسسههای امنیت کشوری: در سال سوم ولیعهدی محمد بن سلمان ساختار امنیتی عربستان از خلال تجزیه وزارت کشور و ایجاد سرویسهای ریاست امنیت کشوری و مرکز امنیت ملی که مستقیما وابسته به دادگاه سلطنتی هستند و تحت نظر و فرمان محمد بن سلمان فعالیت می کنند، کاملا تغییر کرد.
-3 ایجاد یک استراتژی امنیتی جدید برای جاسوسی از مخالفان به شکل الکترونیکی: محمد بن سلمان در این زمینه برای تحت تعقیب قرار دادن مخالفان خود چه شاهزادگان و چه فعالان عادی از شرکتهای جاسوسی رژیم صهیونیستی کمک گرفته است.
4- خودکامگی محمد بن سلمان و سلب اختیارات از پادشاه: محمد بن سلمان همانند یک پادشاه رفتار میکند و نه ولیعهد. برای مثال هنگام سفر عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر به عربستان ، محمد بن سلمان شخصا به استقبال او رفت و سپس او را تا فرودگاه همراهی کرد یا اینکه با ملکه انگلیس در کاخ باکینگهام لندن ناهار خورد، سپس در کاخ سفید مورد استقبال رسمی قرار گرفت و دیدارهای شخصی با مقامات آمریکایی داشت.
دیدگاه تان را بنویسید