جام نیـوز: چند فرزند برای خانواده کافیست؟ این سوال بسیاری از افراد است. امروزه اکثر زوجها یا بچه دار نمیشوند و یا به یک فرزند بسنده میکنند و این در حالی است که در جامعه تبلیغات متعددی مبنی بر افزایش تعداد فرزندان منتشر میشود. واقعا چند فرزند برای خانواده کافیست؟ آسمونی در این بخش مطالب جالبی در همین مورد برای شما عزیزان منتشر میکند. چند فرزند برای خانواده کافیست؟ این روزها بعضی از زوجها تمایلی به بچهدار شدن ندارند و خانواده دو نفره را ترجیح میدهند، اما بچه نداشتن برای خانمها آسیب بیشتری به همراه دارد، چون غریزه مادری در آنها وجود دارد و ممکن است در سالهای بعدی پشیمان شوند. اگر زوجها فرزندی نداشته باشند در سنین بالاتر خلئی را احساس میکنند که این احساس در پدرها ممکن است کمتر باشد. البته بچه نداشتن هم موضوعی نسبی است، اما با توجه به اوضاع جامعه به نظر میرسد که بهتر است زوجها حداقل یک بچه داشته باشند و خانوادهای سه نفره تشکیل دهند تا کمبودی احساس نکنند. اینکه جمعیت خانوادههای ایرانی چند نفره باشد، بهتر است و تعداد افراد خانواده در سلامت روان افراد چه تاثیراتی دارد، پرسشی
است که روانشناسان به آن پاسخ میدهند. دکتر ابوالقاسم مهرینژاد، روانشناس و مشاور در این باره صحبتهایی دارد و به شما میگوید چند فرزند برای زوجها کافی است. قبل از بچهدارشدن بدانید پیش از اینکه زوجها برای بچهدار شدن تصمیم بگیرند باید به چند موضوع مهم توجه داشته باشند تا سلامت روان خانواده بعد از بچهدار شدن حفظ شود. مهمترین این عوامل در چند گروه خلاصه میشود: وضعیت اقتصادی و توان مالی خانواده: اقتصاد و درآمد خانواده به نوعی تعداد افراد خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد. خانواده باید بتواند از عهده تامین مسکن، آموزش، تغذیه و… برآید. پس قبل از اقدام برای بچهدار شدن توان مالی خانواده را بسنجید. هماهنگی والدین و توانایی حل مشکلات: والدین باید در ابعاد گوناگون تفاهم و سازگاری داشته باشند. وقتی پدر و مادر در شرایط مطلوبی نیستند و نمیتوانند اختلافاتشان را حل کنند پس از تولد نوزاد مشکلاتشان چندبرابر میشود و ممکن است اختلافات شدت بگیرد. شخصیت مادرها: مادرها باید از نظر استحکام روانی، صبر، بردباری و مدیریت توانایی شخصیتی لازم را برای تربیت بچهها داشته باشند. مادری که
اختلال شخصیت دارد و با مهارتهای اولیه ارتباطات موثر آشنا نیست در پرورش فرزند هم دچار مشکل میشود. از خودگذشتگی پدرها: پدرها باید بتوانند برای تربیت و آموزش فرزندان وقت بگذارند و از خودگذشتگی کنند. حداقل داشتن دو فرزند خوب است بعضی وقتها خانوادههای سه نفره با داشتن یک فرزند هم تعادل بهداشت روانیشان به هم میخورد یا بچه خوب تربیت نمیشود. ضعیف بودن پدر و مادر، افسردگی یکی از والدین یا هر دو و نداشتن توانایی اقتصادی، جمعیت خانوادهها را تحت تاثیر قرار میدهد. در مجموع با توجه به این موارد به نظر میرسد در جامعه فعلی ما حداقل داشتن دو فرزند خوب است، اما این موضوع نسبی است. در این شرایط فرزندان با هم در تعامل هستند و نیاز یکدیگر را پر میکنند. در نتیجه لازم نیست برای ارتباط با سایر کودکان با فرزندان سایر خانوادهها بیشتر در ارتباط باشند. والدین مشکلدار چه ویژگیهایی دارند؟ گاهی اوقات مشکلات شخصیتی پدر و مادرها روند تربیت فرزندان را تحت تاثیر قرار داده و مشکلاتی ایجاد میکند. وقتی پدر و مادر حوصله بچه را ندارند، ظرفیت شخصیتیشان پایین است و مشارکتپذیر نیستند، بهتر است
بچهدار نشوند یا اصلا چنین افرادی با این ویژگیها ازدواج نکنند. زنان پرخاشگر که استرس و افسردگی دارند هم توصیه نمیشود بچهای داشته باشند. پدران معتاد و بیکار هم نمیتوانند حداقل شرایط زندگی را برای فرزندشان تامین کنند و قادر به انجام وظایف پدری خود نیستند. در این خانوادهها بچه باید زودتر از موعد سرکار برود و به کودک کار تبدیل میشود که این کودکان توجه لازم را از پدر یا مادر دریافت نمیکنند و در بزرگسالی دچار مشکل میشوند. به طور کلی نسل جدید توان پذیرش تعداد بچههای زیاد را ندارد. بیشتر افراد از ظرفیت روانی لازم برخوردار نیستند و دچار استرس یا فشارهای روحی میشوند. از سوی دیگر بالا رفتن سن ازدواج هم جمعیت خانوادهها را تحت تاثیر قرار میدهد. به همین دلیل توصیه میشود افراد مشکلدار قبل از بچهدار شدن با کمک روانشناس و مشاور مشکلات شخصیتی و ارتباطیشان را برطرف کنند و بعد با روانی سالمتر پذیرای فرزندان باشند. معایب تکفرزندی را بشناسید این روزها بعضی از زوجهای جوان به واسطه مشکلاتی که دارند تکفرزندی را ترجیح میدهند و بعد از تولد فرزند اول اعلام میکنند که همین یکی کافیاست و دیگر
قصد بچهدار شدن ندارند یا به دلایل پزشکی، بالا رفتن سن مادر و مشکلات ناباروری اگر هم بخواهند نمیتوانند فرزند دیگری داشته باشند. اگر فرهنگسازی در جامعه به گونهای باشد که فرد فارغ از خواهر و برادرها بتواند نیازهایش را پر کند، میتوان گفت که یک بچه دچار آسیب نمیشود، ولی این موضوع به زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی بستگی دارد. در بعضی از فرهنگها بچهها بیشتر در گروههایی با سایر کودکان در ارتباط هستند، تلفنی یا حضوری باهم تماس دارند و نبود خواهر و برادر به نوعی پر میشود. در خانوادههای سه نفره، تکفرزند احساس تنهایی میکند. به هر حال فرزندان نیاز دارند که پس از سنین بلوغ با همسالان خودشان بیرون بروند و کمتر کنار پدر و مادر باشند و اگر برادر و خواهری وجود نداشته باشد، این نیاز بیشتر میشود. به نیازهای فرزندان توجه کنید وقتی میگوییم قبل از تولد فرزند باید به نیازهای او توجه شود، منظور این نیست که با توجه زیادی، بچه را لوس بار بیاوریم بلکه هدفمان این است که برای برآورده کردن نیازهای عادی کودک وقت بگذاریم. گروهی از بچهها از نظر پزشکی و روانی نیازهای ویژهای دارند که موضوع دیگری است.
ترتیب تولد کودکان، وجود یک کودک بیشفعال در خانواده و احتمال بیشفعال شدن فرزند بعدی، حضور سایر افراد فامیل در خانواده و … از جمله موضوعات دیگری هستند که بچهدار شدن خانوادهها را تحت تاثیر قرار میدهد. بدین ترتیب باید بررسی کنیم تا چه حد میتوانیم اسباب رشد بچه را در زمینههای مختلف فراهم کنیم و بعد برای بچهدار شدن و تنظیم جمعیت خانواده بهدرستی تصمیم بگیریم. از سوی دیگر برخی از خانوادهها به دلیل مسائل اقتصادی به تکفرزندی روی آوردهاند یا حداکثر دو بچه دارند. فرض میکنیم خانوادهای سالم است و بهداشت روانی دارد. وقتی خانواده میخواهد تعداد بچهها و جمعیت خانواده را مشخص کند باید ببیند بچه جدید در خانواده چه موقعیتی دارد. در برخی خانوادهها تعداد بچهها آنقدر زیاد است که فرزندان آخر پدر و مادر را بهندرت میبینند. این درست که بزرگ میشوند، ولی از توجه و محبتهای والدین محروم میمانند. باید شرایط این فرزند جدید از نظر سنی، روابط عاطفی با والدین و ارتباط با سایر خواهرها و برادرها به خوبی بررسی شود و پدر و مادر با توجه به موقعیت خودشان برخی از مسائل را پیشبینی کنند تا بعد از تولد فرزند مشکلی ایجاد
نشود. بهداشت روانی خانواده را در نظر بگیرید یکی از عوامل مناسب در شکلگیری رفتار فرد، خانواده است. بهتر است در ابتدا خانوادهها سلامت روان داشته باشند و بعد برای بچهدار شدن اقدام کنند. آگاهی خانوادهها در زمینه رفتار با کودکان، موقعیت اجتماعی خانواده، وضعیت اقتصادی، اندیشهها و باورها، سنتها، آداب و رسوم، ایدهآلها، آرزوهای والدین در مورد فرزندشان و… از جمله عواملی هستند که سلامت خانوادهها را تحت تاثیر قرار میدهند. درواقع تمام این عوامل به یک اندازه مهم هستند و اهمیت دارند. در خانوادههای مختلف در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، تربیتی، دینی، هنری و … تفاوتهایی دیده میشود که همه این مسائل در جمعیت و رفتار خانواده تاثیر میگذارد. نکته اگر فرهنگسازی در جامعه به گونهای باشد که فرد فارغ از خواهر و برادرها بتواند نیازهایش را پر کند، میتوان گفت که یک بچه دچار آسیب نمیشود، ولی این موضوع به زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی بستگی دارد.
دیدگاه تان را بنویسید