سرویس اجتماعی فردا؛ شکوفه شیبانی:
یک: رسانه ها درباره بالا بودن میزان سزارین در کشور هشدار داده اند، این همه در حالی است که در دو سه سال اخیر وزارت بهداشت اعلام کرده بود درصدد احیای زایمان های طبیعی و تشویق بیمارستان ها به جایگزینی زایمان طبیعی به جای سزارین است.
دو: افزایش میزان سزارین به جای زایمان طبیعی در سال های اخیر سیر بسیار نگران کننده ای به خود گرفته است، دلیل این نگرانی هم روشن است. حتی اگر چارچوب ها و استاندارد سازمان بهداشت جهانی را هم در نظر بگیریم، حداکثر 15 درصد از زایمان ها به شکل سزارین قابل قبول است، یعنی آن جا که دیگر هیچ راهی جز سزارین برای کادر درمانی باقی نمی ماند، به عنوان یک شیوه گریزناپذیر برای نجات جان نوزاد و مادر از این شیوه استفاده می شود. از سوی دیگر بالا بودن آمار زایمان های طبیعی در کشورهای صنعتی هم موید چنین نگاهی به موضوع تولد نوزادان است. به ایران برگردیم. آمارها نشان می دهد ایران هم اکنون سه برابر استاندارد جهانی عمل سزارین انجام می دهد، برخی آمار میزان عمل سزارین در بیمارستان های خصوصی کشور را 90 درصد و بیمارستان های دولتی 45 تا 50 درصد اعلام کرده است و البته شواهد تجربی و دیده ها و شنیده ها تأیید می کند که احتمالا وضعیت از این افق آماری هم وحشتناک تر باشد.
سه: اما چرا صاحبنظران و اهل فن تا این حد در برابر رواج سزارین به جای زایمان طبیعی ابزار نگرانی می کنند؟ بحث این موضع در این یادداشت کوتاه به صورت مفصل نمی گنجد اما همین قدر اکتفا کنیم که فیزیولوژی زن مطابق با آنچه پزشکان و علم پزشکی به ما می گوید طوری طراحی شده که به جز در موارد استثنایی قادر به تحمل درد زایمان و تولد نوزاد از کانال طبیعی زایمان است، زایمان طبیعی به جسم زن آسیبی وارد نمی کند و زخم غیر طبیعی ای به وجود نمی آورد، در واقع چاقویی تن زن را مجروح نمی کند و لایه های متعدد پوست با چاقو شکافته نمی شود و خطر عفونت و چسبندگی روده ها و عوارض متعدد بعد از سزارین برای مادر به وجود نمی آید. توجه کنید که بسیاری از مادران به خاطر مخاطرات و عوارض بعد از عمل سزارین ترجیح می دهند که به همان یک کودک بسنده کنند و این موضوعی است که به دفعات به گوش بسیاری از ما رسیده است، در حالی که زایمان طبیعی چنین مخاطراتی را در پی ندارد و مادر در یک مدت بسیار کوتاهی می تواند سیر طبیعی زندگی خود را در پیش بگیرد و تن خود را ترمیم کند، بی آن که نگران باز شدن بخیه های بسیار و خونریزی های مکرر و بی حسی بافت های شکم باشد.
چهار:
اما پرسش این است که چرا با وجود این که در کشور ما سیاست تمایل به افزایش جمعیت وجود دارد اما بر روی یکی از مهم ترین عوامل محدودکننده جمعیت یعنی تجربه زنان و خانواده ها از زایمان و تولد نوزادان فکری نمی شود. بسیار مهم است که یک زن از زایمان خود یعنی روزهای منتهی به زایمان، روز زایمان و روزهای بعد از آن چه تجربه ای داشته باشد؟ ما چه تجربه ای برای یک زن و حتی مرد درباره زایمان می سازیم؟ این پرسش بسیار مهمی است. اگر این تجربه ناخوشایند و تلخ باشد و هر روز زن درباره دردها و عوارض بعد از زایمان شکوه و گلایه داشته باشد آیا این زوج تمایلی به بارداری مجدد خواهند داشت؟ این ها و ده ها نمونه از این جزئیات بر سر فرزنددار شدن بر سر خانواده های ما سایه انداخته است و متولیان امر نه به شکل شعاری و روی کاغذ که به صورت واقعی باید سیاست های بهداشت و درمان کشور در حوزه زایمان را بررسی جدی ای کند که چرا امروز پزشکان و دست اندرکاران و کادر درمان در بیمارستان ها تمایل عجیبی بر روی زایمان هایی به شکل سزارین پیدا کرده اند؟ چرا ماماها عملا از پروسه زایمان بیرون افتاده اند و نقش آن ها جدی گرفته نمی شود؟ چرا بیمارستان ها دوست دارند
که کار زایمان را به پزشکان زنان بسپارند، نه ماماها و چرا پزشکان زنان و زایمان اصرار به سزارین دارند و بیماران خود را از زایمان طبیعی می ترسانند؟ پاسخ به این سوالات احتمالا وضعیت فاجعه بار کنونی را روشن تر خواهد ساخت.
دیدگاه تان را بنویسید