اخبار حوادث|شهرام عبدلی درگذشت
فیلم|گریه های دردآور فرزندان مرحوم شهرام عبدلی|حضور مردم در تشییع پیکرش در حرم رضوی
درگذشت غم انگیز شهرام عبدلی،بازیگر توانمند سینما و تلویزیون ایران
شهرام عبدلی، بازیگر سینما و تلویزیون ایران بود.شهرام عبدلی از 29 بهمنماه بهعلت خونریزی مغزی در کمای عمیق فرو رفته بود، شهرام عبدلی صبح شنبه در سن ۴۶ سالگی در بیمارستان قائم مشهد درگذشت.شهرام عبدلی متاهل و صاحب دو فرزند است.فوت شهرام عبدلی جامعه هنری را در شوک فرو برد.
فیلمی از تششییع پیکر مرحوم شهرام عبدلی در حرم رضوی
گریه های فرزندان شهرام عبدلی هنگام وداع با پیکر پدر
قول شهرام عبدلی که هیچگاه عملی نشد
«اجازه بدهید کمی شرایط آرامتر شود بعدا صحبت میکنیم... وقت زیاد است. این روزها بگذرد، در خدمتتان هستم»؛ اینها جملات شهرام عبدلی است که چند هفته قبل از درگذشتش در گفتوگویی با ایسنا مطرح شد. با او تماس گرفتیم تا حالش را بپرسیم، گفت خوبم اما برای گفتوگو اجازه بدهید کمی شرایط بهتر شود. در آن روز اما نه او، نه ما و نه هیچکس دیگر، نمیدانست دست تقدیر مهلت نمیدهد که این قول عملی شود، عبدلی کارهای نیمهتمامش را تمام کند و باز هم برای مردم کشورش مقابل دوربین برود.
این بازیگر پیشتر در آخرین گفتوگویی که با ایسنا داشت و مرداد ۱۴۰۱ منتشر شد، درباره وضعیت این روزهای تلویزیون، پیشنهادش به مدیران جدید تلویزیون در راستای بهبود شرایط، نگاهش به جوانسازی سازمان صداوسیما، دلایل افت مخاطبان تلویزیون و همچنین بحث تبلیغات توسط بازیگران سینما و تلویزیون صحبت کرده بود.
بازیگر سریالهای «مختارنامه»، «تبریز در مه»، «سالهای مشروطه» و «طفلان مسلم»، ابتدا درباره علاقهاش به بازی در مجموعههای تاریخی و دشواریهای ساخت اینگونه کارها، گفته بود. اینکه سریالهایی با ژانر تاریخی جذاب اما در عین حال سخت است و خیلی زمان میبرد و شاید یکی از دلایلی که خیلی از بازیگران به سمت این ژانر نمیروند، همین زمانبر بودنش باشد.
برای عبدلی همکاری با فیلم و سریالهای تاریخی بسیار لذتبخش بود اما به شرطی که برهه تاریخی که در آن کار میکند، برایش جذاب باشد. او در این زمینه مثالی هم زده بود: من خودم سریال «تبریز در مه» و ایفای نقش پهلوان آذری زبان را خیلی دوست داشتم و به نظرم از این لحاظ خوب بود و خود موضوع در کار به ما انگیزه میداد و این مسئله امر مهمی است.
فیلمهای کودک از دیگر دغدغههای جدی این هنرمند بود؛ چنانچه به ساخت فیلمی برای جشنواره فیلم کودک اصفهان با عنوان موقت «نقطه سر خط» اشاره کرده و گفته بود: دنیای کودکان دنیای لطیف و دوستداشتنی است؛ ضمن اینکه فیلمنامه این کار هم به نظرم مناسب آمد؛ بنابراین تصمیم گرفتم این فیلم را همراه با بازیگرانی چون مینا جعفرزاده، نیلوفر شهیدی، حسن اسدی، سامان گوران، علی عطایی و تعدادی بازیگر کودک بسازم.
«شبهای مافیا» از آخرین پروژههایی بود که شهرام عبدلی مقابل دوربینش رفت و میگفت که برخلاف برخی دیگر، این برنامه برایش صرفا یک بازی و تفریح بوده است. «مافیا» و کار کردن با سعید ابوطالب برایش تجربه خوبی بود. با این حال میگفت: متاسفانه برخی دوستان در «مافیا» ماجرا را خیلی جدی گرفته بودند و پرخاش میکردند اما برای من این ماجرا فقط یک بازی و تفریح بود. نگاه من به عنوان یک بازیگر در «مافیا» این بود که از طرف این گروه دعوت شدهام تا روز خوبی با هم داشته باشیم و اتفاقا احترام متقابل برقرار بود. همه بازیگران دوست داشتند تا مرحله آخر مسابقه حضور داشته باشند ولی واقعا این امر شدنی نیست و باید درک کرد. من از حضورم در این پروژه راضی بودم چون معتقدم وقتی به یک برنامه دعوت میشویم که به ما احترام می گذارند و همه چیز سر جای خودش اتفاق میفتد، پس چرا باید اعتراض کنیم و از هم دلخور شویم؟!
شهرام عبدلی درباره باید و نبایدهای مرز تبلیغات توسط بازیگران هم اینگونه اظهار کرده بود: از من به عنوان یک بازیگر تا به حال برای تبلیغات دعوت نشده است و به شوخی گفته بود، «انشاءالله که یک تبلیغ پفک هم قسمت ما شود.»
او در ادامه اعتقادش دربارهی حضور بازیگران در تبلیغات را چنین تشریح کرده بود، « بخشی از تبلیغات شخصی و اخلاقی است؛ به عنوان مثال کالایی که من بازیگر آنرا تبلیغ میکنم باید دید آیا برای مردم کشورم مفید است و یا مارک و برندی که توسط بازیگران تبلیغ میشود، آیا برای فرزند و خانواده ما ضرر دارد یا خیر؟ که اگر ضرر داشته باشد و ما آنها را تبلیغ کنیم و مردم به خاطر ما بازیگران آن کالاها را خریداری کنند، دِینی به گردن ماست و به نظرم اتفاق درستی نیست.»
زندهیاد عبدلی درباره نگاهش به جوانسازی سازمان صداوسیما هم با ایسنا صحبت کرده بود. او بر این باور بود: جوانان آمدهاند اما هنوز به نظرم کار جوانانهای انجام نشده است. قدیمیها که سنشان بالاتر بود اوضاع تلویزیون بهتر بود. به عنوان مثال پیشتر فقط رسالت شبکه آی فیلم این بود که کارهای قدیمی را مرور میکرد اما الان همه شبکهها کارهای تکراری پخش میکنند. تولید چندانی نیست و همه ما بارها سریالهای گذشته را تماشا کردهایم.
او در این زمینه از سریالهای نوستالژیک «آینه عبرت» و «خانه سبز» نام برده بود؛ «ما خاطرات خوبی از این سریالها داشتیم اما الان که نگاه میکنیم دیگر آن رنگ و بوی گذشته را ندارند و خیلی سال از تولید آنها گذشته است. به نظرم بهتر بود بازپخش سریالهای قدیمی برای همان شبکه آیفیلم باشد و اگر بینندهای دلش میخواهد کارهای خاطرهانگیز گذشته را تماشا کند به شبکه آیفیلم رجوع کند اما این روزها اغلب شبکهها اعم از یک، دو، سه، پنج و ... سریالها را تکرار میکنند. از دید من هنوز اتفاق خاصی در تلویزیون نیفتاده است. من خودم واقعا ماندهام که قرار است چه اتفاقی بیفتد. آیا قرار نیست ما همین جوانان را جذب تلویزیون کنیم؟»
وی به افت مخاطب تلویزیون هم اشارهای داشته و عنوان کرده بود: متاسفانه ما با افت شدید مخاطب در تلویزیون روبهرو شدهایم. آیا مدیران تلویزیون میدانند؟ جوانان باید روحیه جوانی داشته باشند، وگرنه سن و سال مهم نیست. فعلا ما روحیه جوانی در تلویزیون ندیدهایم. ما یکسری سیاست ها و سلایقی از سوی مدیران تلویزیون داریم. زمانی که آقای ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما بودند، طبق سیاستهای نظام عمل میکردند اما سلیقه خوبی داشتند.
عبدلی نسبت به از دست دادن مخاطبان تلویزیون به مدیران هشدار داده بود و گفته بود: زمان آقای ضرغامی تولید انبوه وجود داشت، همه دوستان سر کار بودند و تعداد مخاطبان تلویزیون بالا بود. به عنوان مثال زمانی که سریال هایی مثل «خط قرمز» و «مسافری از هند» پخش میشد همه مردم تلویزیون نگاه می کردند اما الان وقتی ما را در خیابان میبینند خیلی رُک به ما میگویند سال هاست که از شما کاری ندیده ایم! این اتفاق خوبی نیست. اکنون فوتبال و اخبار جزو برنامه هایی است که مردم بیشتر آنها را دنبال میکنند. نمیدانم مدیران عزیز ما میدانند که تلویزیونهای کذایی اطرافمان در حال بلعیدن تلویزیون ما هستند؟ حتماً میدانند چون ما واحد بررسی و پژوهش داریم، آیا این واحد واقعاً اخطار نمیدهد که بخش زیادی از مخاطبان از دست رفته اند و این چند مخاطب هم متاسفانه در حال از دست رفتن هستند.
شهرام عبدلی در پایان گفت و گویش با ایسنا خطاب به مدیران تلویزیون اظهار کرده بود: ما یک تلویزیون بیشتر نداریم و آن هم زیر نظر کلیت نظام اداره میشود و متعلق به ۸۵ میلیون مخاطب است، پس باید به گونهای سیاستگذاری شود که مردم ما به تلویزیون همسایه بغلی که فرهنگ ما را تکهپاره میکند، رجوع نکنند. متاسفانه سالهاست با همین تلویزیونهای کذایی خارج از کشور، فرهنگ ما دستخوش تغییرات وحشتناکی شده و ارتباطات خانوادگی ما دچار تزلزل شده است، چون محتوای برنامههای آنها جزو فرهنگ ما نیست. امیدواریم در آینده اتفاقات بهتری بیفتد.
دیدگاه تان را بنویسید