رضا صادقی تغییر جنسیت داد!| تیپ ظاهری عجیب رضا صادقی همه را شوکه کرد
تصویر عجیبی از رضا صادقی اخیرا منتشر شده است که در ادامه مشاهده می کنید.
رضا صادقی یکی از خواننده های مطرح و سرشناس کشورمان است. رضا صادقی در ۲۵ مرداد ماه ۱۳۵۸ در شهر بندرعباس چشم به جهان گشوده است. رضا صادقی خوانندگی آهنگسازی و ترانه سرایی هم می کند. رضا صادقی تاکنون چندین آهنگ بندری را خوانده که مورد استقبال مردم قرار گرفته است. تصویر عجیبی از رضا صادقی اخیرا منتشر شده است که در ادامه مشاهده می کنید.
چرا رضا صادقی فلج شد؟
رضا صادقی اصالتاً اهل دهستان کریان از توابع شهرستان میناب استان هرمزگان میباشد زمانی که کودک بود به دلیل تزریق اشتباهی آمپول پاهایش فلج شد و از آن زمان تا به حال بر روی ویلچر می نشیند
تحصیلات رضا صادقی
ایشان دانشجوی موسیقی تحصیل کرده و مدرک خود را از دانشگاه استکهلم سوئد دریافت نموده و تا مقطع لیسانس آن را ادامه داده است
همسر رضا صادقی کیست؟
رضا صادقی در ۲۰ بهمن ماه ۱۳۹۰ با یک خانم ایرانی که در آلمان زندگی می کرد ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها دو فرزند دختر به نام تیارا و ویانا می باشد تیارا در سال ۱۳۹۲ متولد شد و ویانا در سال ۱۳۹۶ به دنیا آمد.
ماجرای آشنایی و ازدواج
او درباره ازدواجش میگوید در سفر به آلمان از طریق دوستانم با خانوادهای آشنا شدم و در مدتی که آنجا بودم احساس کردم باید به این اندیشه باشم که تفکری جز تفکر خودم را بپذیرم، ضمن اینکه همسرم خیلی آدم صادقی است. برخلاف من عصبی نیست، خیلی لبخند میزند، مهربان است، آدمها را دوست دارد و به بچهها عشق میورزد.
بیشتر طرفدار تفکر من بود تا طرفدار آهنگهایم؛ این بیشتر جذبم میکرد. تفکرات و حتی مطالعات و مصاحبههای من. از مصاحبههایم بیشتر از شعرهایم آگاه بود و این برای من جالب بود. همسرم سالها از ایران دور بود، با فرهنگ اروپا آشناتر بود. برای من مهم این است که همسرم در یک خانواده اصیل و با تفکرات ایرانی بزرگ شده است. اصالت همیشه برای من خیلی مهم بوده است. یک ویژگی مثبت دیگر او سیدزاده بودنش است.
پدرخانم من اهل مطالعه و کتاب است، کلکسیون کتاب دارد و از همه مهمتر اینکه احساس میکنم همسرم، مادر خوبی برای بچههای من است. بدون تعارف میگویم همه مردهای جهان بعد از مادرشان از همسرشان توقع مادر بودن دارند. واقعا ممنونم که بچهبازیهایم را طاقت میآورد. درکل احساس خوبی به تمام اتفاقات دوروبرمان دارم و یکی از ستارههای خوب زندگی من همسرم است.یکی از دلایلی که محل زندگیام را به کرج انتقال داده بودم این بود که نمیخواستم ازدواج کنم. دورترین نقطه کرج رفته بودم و با خودم میگفتم اینجا ته دنیاست و داستان تمام میشود اما حالا وضع فرق کرده است.
شروع خوانندگی رضا صادقی
او را با آهنگ مشکی رنگ عشقه میشناسند در سال ۱۳۸۲ آهنگ مشکی رنگ عشقه به شهرت فراوانی دست یافت
چندین آهنگ دیگر را در یک آلبوم قرار داد و به عنوان مشکی رنگ عشقه روانه بازار کرد
هرچند که این آلبوم غیررسمی بود اما موفق شد او را به عنوان یک خواننده سرشناس در کشورمان بشناسند
دومین آلبوم وایسا دنیا بود که با این آهنگ گام بسیار بلندی دنیای موسیقی برداشت و در سال ۱۳۸۵ موفق شد طرفداران بسیار زیادی را به دست آورد
پس از مدتی آلبومی نام چقدر سخته بهصورت غیررسمی و به سبب دزدیده شدن این آلبوم از منزل شخصیاش منتشر شد. در سال ۱۳۸۸ رضا صادقی آلبوم سوم خود را به نام «یکی بود یکی نبود» منتشر کرد. رضا صادقی در نظرسنجی معتبر موسیقی دهه ۸۰ ایران به عنوانهای محبوبترین چهره، بهترین اجرای صحنهای، بهترین آلبوم رتبه اول را کسب کرد و در بخش قطعه هیت، بهترین خواننده رتبه دوم را کسب نمود.
وی در سال ۱۳۹۰ آلبوم دیگری به نام دیگه مشکی نمیپوشم را ارائه کرد. قطعه ۵ این آلبوم به همین نام است. در پی اعلام نام این آلبوم شایعات نادرستی مبنی بر اتمام مشکیپوشی وی بیان میشد که پس از توضیحات خود رضا صادقی و قسمت پایانی این ترک مشخص شد که در این ترانه رضا صادقی میگوید: واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمیپوشم. در این آلبوم شعر ۱۲ آهنگ را خود رضا صادقی گفتهاست.
رضا صادقی در سال ۹۲ آلبوم خود را با نام فقط گوش کن به عنوان دومین همکاری اش با آوای هنر ارائه کرد.
در سال ۹۲ با شرکت تحت قرار دادش و پس از ارائه ۴ آلبوم با همکاری این شرکت به مشکل برخورد و اجازه اجرای ترانههای معروف خود را در کنسرتها نداشت و پس از یک سال سکوت آلبوم همین را در شرایط عجیب وارد بازار کرد. این آلبوم پیش از این، قرار بود با نام «عاشقتم» وارد بازار شود.
در سال ۱۳۹۵ اثر وی «شب بارونی» او بهصورت شخصی و اینترنتی منتشر شد و فروش حاصل از آن خرج امور خیریه شد.
پس از آن طی همکاری با موسسه آراد در سال ٩٧ ، وی توانست قطعات پرطرفدار قدیمی اش را در کنسرت اجرا نماید.
گفتگوی خواندنی با رضا صادقی
ازدواج تو باعث شد که سر زبانها بیفتد که میخواهی برای مدتی از ایران بروی.
آن موقع فکر میکردم اگر از ایران هم بروم به تنهایی گرایش پیدا نمیکنم. من سرزمینم را دوست دارم. بارها و بارها به کانادا و استرالیا رفتهام و مدت زیادی ماندهام اما نمیتوانم در غربت زندگی کنم. اینکه از خانه بیرون بیایم و به جای «سلام» بگویم «های» برایم خندهدار است.
حاضرم بگویم چند تومان میشود تا بخواهم بگویم چند دلار بدهم. شعار شخصی من این است که خانه کوچک پدرم خیلی امنتر است تا خانه بزرگ پدر همسایه. چون در خانه همسایه باید همیشه بخندم، اگر لبخند نزنم پرتم میکنند بیرون اما در خانه کوچک پدرم میتوانم گریه کنم، بخندم، عصبی شوم، آرام باشم و جای ماندن دارم.
گفتی همسر من، مادر بچههایم است مگر چند فرزند میخواهی؟
تا الان به ۳ بچه فکر کردهایم.
این فرهنگ پذیرش بچه چطور برای همسر شما جا افتاده؛ به خصوص که در خارج از ایران بزرگ شدهاند؟
همسرم عاشق بچههاست. ما حتی اسم بچههایمان را هم انتخاب کردیم؛ قصه، عشق، ایلیا. درواقع دو دختر دلم میخواهد و یک پسر. البته هرچه خدا بخواهد همان است. عشق را به این دلیل انتخاب کردم که در مدرسه به دخترم بگویند «عشق صادقی» خانم «عشق صادقی» بیاید دفتر، دیگر کسی رویش نمیشود به عشق من بگوید بالای چشمت ابروست. «قصه» را هم دوست دارم چون صدایش کنند «قصه صادقی». ایلیا را هم چون ارادت خاصی به امیرمؤمنان دارم انتخاب کردهام. نمیخواهم اسم علی را انتخاب کنم که اگر بچه بدی از آب درآمد، به اسم علی بیحرمتی شود.