مجتبی جلال زاده:
ایران کانون هندسه جدید قدرت در غرب آسیا
قدرتها در بازیگران خاورمیانه دچار استحاله و تحولاتی شده است و مثلاً امروز ترکیه و عربستان سعودی بهعنوان قدرت برتر در منطقه مطرح شده است؛ لذا یک آرایش و هندسه قدرت جدید در حال شکلگیری است.
دکتر مجتبی جلال زاده این هفته مهمان برنامه سیاست ایرانی بود. پنل روابط بینالملل برنامه سیاست ایرانی به میزبانی دکتر حنیف غفاری پیرامون موضوع تحولات منطقه غرب آسیا برگزار شد.
گروه سیاسی فردا به نقل از رادیو گفتوگو: مجتبی جلال زاده، کارشناس ارشد مسائل بینالملل پیرامون سیاست خارجی دولت سیزدهم ضمن اشاره به اینکه با منطقهای روبرو هستیم که در حال گذار به نظم جدید است گفت: با یک خاورمیانهای روبرو هستیم که در حال گذار به یک نظم جدید است، یعنی همانطور که در سپهر روابط بینالملل بعد از 1991 با فروپاشی شوروی و از بین رفتن نظام دوقطبی، دوران گذار را برای رسیدن به نظم نوین طی میکنیم، در منطقه غرب آسیا هم این موضوع مستثنی نیست. منطقه خاورمیانه طی سالیان متمادی، یعنی شاید به درازا و قدمت یک قرن امنیت خودش و حتی تقسیمات ژئوپلتیکی آن تحت تأثیر قدرتهای بزرگ بوده، قدرتهای بزرگ در هر برههای از زمان. یک زمانی پرتغالیها بودند، یک زمانی انگلیسیها بودند و در بازه زمانی کنونی آمریکاییها همچنان تأثیر بسزایی دارند. سال 1395 در زمانی که باراک اوباما رئیس جمهور بود، آمدم کلان راهبرد (grand strategy) آمریکاییها را بر پایه کوچ امنیتی از خاورمیانه به جنوب شرق آسیا تحلیل کردم. آنجا مفصل توضیح دادم که چرا دیگر خاورمیانه جذابیتهای سابق را برای آمریکاییها ندارد و چرا حیات خلوت چینیها جذاب شده. مهمترین نکته، مهار چین است اما آیا این کوچ امنیتی یا بهتر است بگوییم ترک منطقه غرب آسیا توسط آمریکاییها به سادگی انجام خواهد پذیرفت؟ توضیح دادم که همزمان با خروج آمریکا از منطقه غرب آسیا، آنها به مدیریت آشوب میپردازند. مدیریت آشوب به چه معنا؟ خاورمیانه یک منطقه بحرانزا و بحرانزی است، یعنی به واسطه بحرانهای هویتی، ژئوپلتیکی، مذهبی و قومیتی که در آن وجود دارد، حضور قدرتهای بزرگ در هر گوشه از آن، همواره تشدیدکننده یک بحران است، همواره یک بحرانسازی شده و بعد در آن بحران زندگی کرده است. در نتیجه آمریکاییها به مدیریت آشوب بزرگ همزمان میپردازند.
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل در ادامه افزود: در بازه زمانی کنونی، منطقه دارای مختصات متفاوتی است؛ یک جمهوری اسلامی ایرانی داریم که علیرغم تمام تحریمهای اقتصادی، تحریمهای سیاسی همچنان توانسته یک انسجام داخلی، یکپارچگی و تمامیت ارضی خودش را حفظ کند و بهعنوان یک قدرت منطقهای (regional power) ایفای نقش کند. از طرفی دیگر قدرتها و بازیگران خاورمیانه دچار استحاله شدهاند، دچار تحولاتی شدهاند، یعنی یک زمانی نگاه میکنیم، سوریه و عراق بهعنوان بازیگران اصلی هستند، اما امروز عربستان سعودی بهعنوان یک قدرت برتر در منطقه مطرح است. شاهد هستیم که ترکیه بهعنوان یک قدرت فرامنطقهای وارد تحولات و نقشآفرینیهای خاورمیانه شده؛ در نتیجه یک آرایش یا بهتر است بگوییم یک هندسه قدرت جدیدی دارد شکل میگیرد. نگاهی که کشورهای خاورمیانه به امنیت داشتند، خصوصاً کشورهای حاشیه خلیج فارس - همسایگان جنوبی جمهوری اسلامی ایران - یک نگاه برونزا به امنیت بود، یعنی علیرغم اینکه شورای همکاری خلیج فارس را دارند که بخشی از آن از حالت اقتصادی خارج شده و به همکاریهای امنیتی رسیده؛ دلایل مختلف دارد، مثلاً کشوری مانند بحرین یا کشوری مثل قطر دارای عمق استراتژیک نیستند و بسیار از لحاظ نظامی یا از لحاظ استراتژیک میتوانند عربستان سعودی که کشور پهناوری است، برای آنها یک تهدید قلمداد شود. در نتیجه به واسطه اینکه این نگاه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس یک نگاه برونزا به امنیت بوده، پایگاههای نظامی یا بهتر است بگویم نفوذ قدرتهای غربی را در این حوزه، شاهد هستیم. پایگاههای نظامی دارند، مستشاران نظامی دارند، بزرگترین بازار خرید تسلیحات را دارند. در دوره ترامپ یادمان نرود که یک قرارداد چند صد میلیون دلاری فروش تسلیحات را ترامپ با همین آقای بنسلمان منعقد کردند که بسیار هم سخاوتمندانه بود!
قدرتها و بازیگران خاورمیانه دچار استحاله شدهاند، دچار تحولاتی شدهاند. در نتیجه یک آرایش یا بهتر است بگوییم یک هندسه قدرت جدیدی دارد شکل میگیرد.
سردبیر پایگاه خبری جام جم آنلاین با اشاره به شرایط جدید غرب آسیا و شکلگیری مثلث نتانیاهو، بنسلمان و ترامپ در منطقه افزود: نکته مهم حضور چینیها و روسها در منطقه است، آزمونی که بارها و بارها در آن آمریکاییها رفوزه شدند، یعنی حمایت از متحدین خودشان و خروج آمریکا از منطقه باعث شده که کشورهای حاشیه خلیج فارس امنیت را دیگر برونزا نبینند، یعنی نتوانند به این کشور تکیه کنند. آیا میتوانند درونزا باشند؟ خیر! امنیت را در جمهوری اسلامی ایران درونزا میدانیم. چرا؟ حالا به واسطه انسجام ملّیای که داریم، به واسطه نظام مردمسالاری که داریم، به واسطه بحث خودکفایی و خودباوری و نوع گفتمانی که از 1979 به این طرف، یعنی از انقلاب 1357 به این سو تغییر کرده، یک نگاه درونزایی به امنیت شکل گرفته است. اما آنها این مسائل را ندارند. هنوز ما در بحث دولت - ملتسازی که یکی از نظریات مهم معاصر روابط بینالملل است، در کشورهای عربی دچار مشکل هستیم؛ به این معنی که آنها همچنان خودش را یک اُمت میدانند، همچنان آنها ناسیونالیسم عرب را ارزش میدانند، چیزی که سالها رهبران کشورهای عربی به آن تکیه کردند که قله این موضوع را میتوانیم در اندیشههای جمال عبدالناصر در مصر مشاهده کنیم. از طرفی دیگر شما به مثلثی اشاره کردید که یک پایه آن یا یک رأس آن صهیونیستها هستند. اسرائیلیها بهعنوان یک توده نامتجانس و غیرهمگون در منطقه خاورمیانه حضور دارند.
جلال زاده در ادامه و در پاسخ به پرسش طرح خاورمیانه جدید آمریکایی و اینکه از چه طریقی واشنگتن میخواهد بازی جدید ضدامنیتی خودش در منطقه غرب آسیا را شکل دهد و تکمیل کند؟ گفت: در بحث خاورمیانه بزرگ، خاورمیانه جدید یا تحت هر عنوانی که در هر دورهای مطرح میشود که یک پیشینه قدیمیتری دارد که یک سیاستمدار اسرائیلی میآید اولین بار مطرح میکند و این در دولت آقای جورج بوش پسر تئوریزه و انجام میشود و در نهایت خود آمریکاییها هم میگویند ما نتوانستیم یک دولت - ملّت نمونهای را در خاورمیانه شکل دهیم. آمریکاییها همیشه در منطقه خاورمیانه تلاششان بر این بوده که یک؛ دولت - ملت نمونه داشته باشند، یعنی بیایند یک دولتی را سر کار بیاورند با یک دموکراسی فرمایشی مطلوب خودشان، چون میدانید که در خاورمیانه بزرگ، تمام کشورها؛ عربستان سعودی، عراق، ایران و حتی ترکیه و سوریه هم دچار فروپاشی میشوند و کشورهای جدیدی شکل میگیرد. این کشورهای جدید، این واحدهای سیاسی مستقل جدیدی که شکل میگیرد، برای آینده آنها نقشه کشیدهاند، یعنی آنها نگاهشان به آن دولت نمونه باشد، به آن دولتی باشد که مدنظر و مطلوب آمریکاییها است که در طول تاریخ نتوانستند. یک بار دیگر اینها آمدند تلاش کنند در بحث بیداری اسلامی که در کشورهای شمال آفریقا رخ داد، در بهار عربی در تون شاهد این هستیم که آنها آمدند در دوره اوباما بهعنوان دموکراسی ارشادی این نمونه را پیاده کنند. باز هم در آنجا موفق نبودند.
آمریکاییها همیشه در منطقه خاورمیانه تلاششان بر این بوده که یک؛ دولت - ملت نمونه داشته باشند، یعنی بیایند یک دولتی را سر کار بیاورند با یک دموکراسی فرمایشی مطلوب خودشان برای الگو قراردادن آن برای سایر کشورها.
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل درخصوص تلاش آمریکا برای به انحراف کشاندن بیداری اسلامی گفت: شاهد این هستیم که آمریکا نفعش در تداوم این بحران است. یک زمانی آنها در زمان جنگ سرد وقتی ارتش شوروی وارد افغانستان میشود و خاک افغانستان را اشغال میکند، آمریکاییها به واسطه سیاستهایی که دارند و با کمک سعودیها، طالبان را به وجود میآورند، القاعده را به وجود میآورند. الآن هم همین است. ما در سوریه شاهد این هستیم که داعش، زاده سیاستهای آمریکا است. بنابراین یک گروههای نیابتی را برای زایش تشنج و بحران همیشه نگه میدارد و حفظ میکند.
جلال زاده در پاسخ به این پرسش که جایگاه رژیم صهیونیستی در این تنظیم بازی چیست؟ یعنی نسبتش با واشنگتن چیست؟ توضیح داد: به نکته نغزی اشاره کردید و اینکه اختلافات را روبنایی ممکن است که بین سیاستمداران آمریکایی و صهیونیستی زیاد باشد؛ رسانهای شود، صحبت از شکافهایی پیش بیاید، اما یک نکته را نباید از یاد ببریم که آمریکاییها برای بقای اسرائیل تضمین دادند و این نکته کلیدی در سیاست خارجی است و ما شاهد این هستیم که در دولت رئیسجمهور پیشین آقای ترامپ، بحث صلح ابراهیم را مطرح کردند، بحث عادیسازی روابط صهیونیستها را با کشورهای عربی پیش کشیدند، اما امروز بهعنوان یک پاشنه آشیل در سیاست خارجی آمریکاییها در منطقه خاورمیانه مطرح هستند. چرا؟ صهیونیستها هیچ دوستی را در خاورمیانه ندارند. اولاً در نزد افکار عمومی و در نزد ملتهای مسلمان غرب آسیا به واسطه اشغالگری که در قدس دارند، به واسطه جنایاتی که میکنند که بهعنوان رژیم کودککُش معروف شدند، هیچ مقبولیت و محبوبیتی ندارد.
جلال زاده در پایان افزود: اما در سطح سران و در سطح سیاستمداران برخی از کشورها ارتباطاتی برقرار شده، بعضیهایش به ضرب و زور آمریکاییهاست در راستای سیاست خودشان، اما نکته مهم این است که صهیونیستها سیاست خودشان را دارند دنبال میکنند، یعنی در واقع بزرگترین تهدید برای منطقه خاورمیانه، صهیونیستها هستند. چرا؟ یک؛ اشغالگر هستند، دو؛ متجاوز هستند. بارها نشان دادهاند نهتنها در خود خاک فلسطین اشغالی، بلکه به جنوب لبنان هم حمله کردند، به سوریه هم حمله کردند، به اردن چشم دارند. سه؛ تنها رژیمی هست در منطقه غرب آسیا بمب اتمی دارد، کلاهکهای هستهای دارد که حالا یا خودشان ساختهاند و یا آمریکاییها در اختیارشان قرار دادند و در قبال این بمب هستهای و کلاهک اتمی که دارند، هیچ مسئولیتی را نپذیرفتند، یعنی عضو NPT نشدند، اجازه بازدید بازرسان را نمیدهند، و بهعنوان یک غده سرطانی که هر لحظه تمامیت ارضی خاورمیانه را تهدید میکند، شناخته میشوند. از طرفی دیگر قدر زیادی خودرأی هستند، یعنی در سیاست خارجی تابع سیاستهای آمریکایی نیستند. شاهد این هستیم در بحث برجام و پرونده هستهای ایران بارها و بارها از پلن B که حمله محدود نظامی به تأسیسات هستهای ایران هست، خارج از اراده و خارج از خواسته آمریکاییها اشاره کردند.
- سیاست ایرانی یک مجله صوتی و تصویری است. سیاست ایرانی برنامهای برای علاقهمندان به سیاست است که نگاه فراوانی به موضوعات مختلف دارد. این برنامه از چهار میز تخصصی تشکیل شده است که هدایت آنها را اساتید و اعضای هیئتعلمی دانشگاهها نیز روزنامهنگاران باسابقه بر عهده دارند.
- مصطفی صادقی سردبیری این برنامه و فریدون ماهر نیز تهیهکنندگی این برنامه را بر عهده دارند. مجله صوتی و تصویری سیاست ایرانی به مدت صد بیست دقیقه پنجشنبه هر هفته از رادیو گفتوگو پخش میشود.
دیدگاه تان را بنویسید