افشای پشت پرده ترور شهدای هستهای
یکی از آنها خیلی خود را قهرمان میداند و میگوید من در عمان با آمریکا مذاکره کردهام. باید از او پرسید، آیا این هنر است که در کشور دائم فشار بیاوری که مذاکره کنیم. اصلا این سوال مطرح است که چرا با تو تماس گرفتهاند؟ چرا به سراغ دیگری نرفتند؟ برای اینکه میدانند که به این فرد میتوانند نزدیک شوند یعنی میروند سراغ کسانی که برای توجیه مذاکره دائم مینویسند و میگویند تحریمهای کمر شکن و جالب است که افتخار هم میکنند که اولین نفراتی بودهاند که از واژه تحریمهای کمرشکن استفاده کردهاند
روزنامه سیاست روز: دانشمند هستهای که یکبار با هوشیاری نیروهای امنیتی از ترور گریخته، همدوره شهید شهریاری و احمدیروشن که مدتی در سمت ریاست آژانس انرژی اتمی فعالیت کرده است این روزها به تدریس علوم مشغول است. فریدون عباسی با همه مشغلهای که در دانشگاه دارد فرصتی را در یکی از روزهای تعطیل حاضر شد به تفصیل درباره آنچه در صنعت هستهای کشور تاکنون رخ داده صحبت کند.
ماحصل نخستین قسمت مصاحبه سیاست روز را با فریدون عباسی را در ادامه بخوانید:
مجبوریم از برجام شروع کنیم، واقعیت این است که بعد از خروج آمریکا از برجام، یک سری صحبتها درباره آینده هستهای کشور صورت گرفت که مهمترین آن صحبتهای مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم آمادهسازی زیرساختهای هستهای کشور برای تولید ۱۹۰ هزار سو بود که قرار بود فعلا در چارچوب برجام رخ دهد. به نظر شما بهترین راهکار برای اینکه از یکسو منافع هستهای ایران تأمین شود و از سوی دیگر اقدامی جهانی علیه ایران صورت نگیرد چیست؟ و در این عرصه تا چه میزان میتوان روی اروپایی که به هر حال نه به خاطر ایران بلکه به خاطر منافع خود با آمریکا به مشکل خورده است حساب باز کرد و آیا این کشورها حاضرند که برای حفظ برجام مقابل آمریکا قرار گیرند؟
ما نباید فراموش کنیم که برجام برای چه به وجود آمد. اگر به این امر دقت نکنیم نمیتوانیم به درستی تحلیل داشته باشیم. در سال ۱۳۸۲ جمهوری اسلامی با محوریت آقای روحانی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی) وارد مذاکرات با سه کشور اروپایی شد (آلمان، فرانسه و انگلیس)، اما باید پاسخ بدهند که در آن زمان ایران چه به دست آورد؟
نزدیک به دو سال مذاکره در سعدآباد، بروکسل و پاریس صورت گرفت. توافقاتی در این مذاکرات انجام شد که نتیجه آن نیز عقبنشینی جمهوری اسلامی پیشروی این سه کشور بود، اما باید بگویند که دستاورد آنها چه بود؟ در آن زمان ما محدودیتهای بسیاری را پذیرفتیم مثلاً غنیسازی را تعلیق کردیم و یک بخشهایی از تولید سوخت را هم تعطیل کردیم و همواره هم از کلمه داوطلبانه استفاده شد. مثلاً ایران داوطلبانه تعلیق و یا تعطیلی فعالیتهای هستهای خود را انجام میدهد و یا داوطلبانه پروتکل الحاقی را اجرا میکند. چه به دست آمد؟
همین سه کشور معمولاً بعد از توافقی که صورت میگرفت به جای اینکه فشارهای ضد ایرانی را تعدیل و کاهش دهند حتی یکی دو روز بعد از توافقات، در شورای آژانس قطعنامههایی که علیه ایران داده و بعضا توسط چین و روسیه تعدیل میشد توسط همین سه کشور ارائه میشد. این چه مذاکرهای است که انتهای آن فشار بیشتر میشود؟ بله و این روند با ورود رهبری اصلاح شد؟
دقیقا، سرانجام در سال ۱۳۸۴با ورود مقام معظم رهبری به موضوع، تعلیقها برداشته شد و توسط دولت خاتمی فعالیتهای هستهای ایران از سر گرفته شد. یعنی دولت آقای خاتمی سرکار بود که تعلیقها برداشته شد و قرار شد که ما غنیسازی و تولید سوخت را از سر گرفته و راکتور آب سنگین را تکمیل کنیم.
بعد از این روند دولت نهم بر سر کار آمد و این فعالیتها سرعت بیشتری گرفت. جالب است که پرونده ایران در اواخر دولت هشتم به شورای امنیت رفت و ادعای آنها این بود که چرا شما تعلیقهای داوطلبانه را برداشتید. میخواهید بگویید تعلیقهایی که ایران در دوره خاتمی داوطلبانه میخواند، اصلا داوطلبانه نبود؟!
بله، یعنی کلمه داوطلبانه فقط برای خودمان داوطلبانه است و آنها با نگاه اجباری به آن مینگرند. مسئله اینجاست که مسئولان اجرایی و هستهای کشور به داخل کشورمان راستش را نمیگویند یعنی هر کدام به یک دلیلی جامعه را در بیخبری نگه میدارند، یعنی جناحی که در دولت نهم و دهم مذاکره میکرد، چون اهل اینکه برای خودشان تبلیغ بکنند نبودند خیلی در تلویزیون ظاهر نمیشدند و میگفتند ما باید کار انجام دهیم و نه تبلیغات. این نوع دیدگاه به نوعی جامعه را در بیخبری نگه میدارد و نمیگوید چقدر در مذاکرات تلاش کرده است و طیف دیگر هم برای اینکه اطلاعات ندهد و بخواهد تفکرات قبیلهای و طایفهای خود را پیش ببرد اطلاعات درست نمیداد.
پس هر دو را اشتباه میدانید؟
ببینید، نکته این است که یکی میگوید جامعه را آرام نگه داریم یکی میآید و جامعه را از جنگ و تهدید خارجی میترساند و خواستار مذاکره برای مقابله با این ادعای جنگ میشود. پس میتوان گفت: در هر دوره اطلاعات درست به مردم داده نشده است که اگر پرونده ما به شورای امنیت رفته چرا رفته است، نمیگویند که دلیلش عقبنشینیها در برابر خواستههای سه کشور اروپایی بود. آنها میگفتند شما نباید هستهای باشید سوخت نباید کار کنید غنیسازی نباید بکنید. این حرفها را میزدند، دولت اصلاحات هم عقبنشینی میکرد در حالی که خواستههای آنها را پایانی نبود.
خب اینها را گفتید، اما برجام... میخواهم برسم به همین سوال شما، ببینید ۱۰ سال از ماجرای سال۱۳۸۲ گذشت در سال ۱۳۹۲ دوباره همان تفکر مماشاتگر پیرو نظریه عقبنشینی، دستگاه اجرایی کشور را در دست گرفت و همان تیم مذاکرهکننده مماشاتگر را برگرداند و حالا در یک موضع قویتری قرار دارد در حالی که مجموع این طیف اعتقادی به وجود فناوری سطح بالا در کشور ندارند. حال اگر از من پرسیده شود که این حرفها را با چه سندی مطرح میکنید میگویم که یکی از اعضای تیم مذاکرهکننده در مجلس میگفت: راکتور اراک روغن ریخته بود که ما آن را نذر امامزاده کردیم. یعنی او چنان القا میکند که راکتور اصلاً کار نمیکند. ببینید با این دیدگاه چقدر فناوری کشور را نزد نمایندگان خفیف و ذلیل میکنند. یا اینکه به نمایندگان مجلس میگفتند این دستاوردها که رادیو دارو تولید نمیکند برق نمیدهد. ببینید با ۲۰ سال تجربه و تلاش در حوزه فناوری کشور چگونه برخورد میکنند. فناوری که در آستانه ثمر دادن است. دستاوردی که بعد از ۲۰ سال به دنبال آزمون و رسیدن به نتیجه نهایی است و میخواستیم به توان ساخت نیروگاههای قدرت هستهای دست پیدا کنیم، اینطور خفیف میکنند و میگوید روغن ریخته را نذر امامزاده کردهایم!
شما اعتقاد دارید راکتور اراک روغن ریخته نبود؟
اصلا نبود، اگر به گزارشهای آژانس دقت کنید در طول این سالها همان آژانسی که در سال ۱۳۸۴پرونده ایران را به شورای امنیت ارسال کرده و اولین قطعنامه را دولت نهم دریافت کرده که البته این قطعنامه شاهکار دولت هشتم بود، چه اتفاقی برایش افتاده است؟ آژانس در سال ۲۰۱۱ یک گزارش داده است اگر بخواهم بگویم آقای آمانو کار خوب هم کرده باید بگویم او آمده از سال ۲۰۰۳ که موضوع هستهای ایران بازگشایی شده ۸ سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۱ یک گزارش داده که شماره آن گزارش هم معلوم است. گزارش شماره gov ۲۰۱۱۶۵ در سال ۲۰۱۱ یک گاورنر است به شماره ۶۵ که آمانو به عنوان گزارش به شورای حکام داده است.
این گزارش چه چیزی را ثابت میکند؟
همین را میگویم، در این گزارش آمده که هر چه اختلاف با ایران درباره قبل از سال ۲۰۰۳ داشتهایم یعنی قبل از سال ۱۳۸۲ برای این است که ایران کارهایی خارج از «انپیتی» صورت میداده است از محاسبات نوترونی صحبت میکند از آغازگر یعنی چشمه صحبت میکند و حتی از وجود برخی خارجیها در ایران در آن دوران میگوید. اینها که میگویم از خودم نیست از منابع آشکار است که مبنای آن گزارشهای آژانس است که با سرچ معمولی در کامپیوتر هم قابل دسترسی است. در این گزارش آمده که گزارشهایی از سوی کشورهای عضو به دست ما رسیده است که ایران چنین رفتارهایی را داشته است. ۱۵ صفحه ضمیمه این گزارش بوده است. جالب است که در این گزارش همه چیز را شفاف گفته و جالبتر آنکه ترورها پس از این گزارش آغاز میشود. وقتی ترورها را نگاه میکنید میبینید که براساس این گزارش ۲۰۱۱ است از نظر تخصصی.
یعنی افراد متخصص در زمینههای مذکور در گزارش ترور شدهاند؟
دقیقا، مثلا دیدند که اینکه چه کسانی روی انفجار کار میکنند، چه کسانی محاسبات نوترونی انجام میدهند و رسیدند به اسم دکتر شهریاری، چه کسی در غنیسازی قوی است و در راکتور میتواند نظر دهد، دکتر علیمحمدی، چه کسی میتواند کارهای لجستیکی و خرید و فنی غنیسازی ۲۰ درصد را انجام دهد شهید احمدیروشن، چه کسی میتواند بحثهای الکترونیک و قدرت را حل کند شهید رضایینژاد، چه کسی بحثهای نوترونی و آشکارسازی تشعشعات را بلد است دکتر عباسی. ببینید ترورها مطابق آن گزارش رخ داده است.
در عین اینکه برخی کشورها که میگویند عضو آژانس هستند نظیر آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس برخی گزارشها را به آژانس میدهند و همزمان تحریم میکنند تا جلوی خریدهای ایران را بگیرند و ترور هم میکنند. حالا دولت یازدهم بر سر کار آمده با تفکرات غربی. تفکرات برخی تئوریسینهای آن این است که میگویند هر چه مناقشه با غرب داریم بگذارید روی میز و به ادعای خودشان آنها را در عمل انجام شده قرار دهیم. جالب است میروند راکتور اراک را تعطیل میکنند، میگویند پولوتونیوم تولید میکند که میشود سلاح اشکالی ندارد تعطیلش میکنیم بعد میرود میگوید روغن ریخته را نذر امامزاده کردیم.
آنها میگویند این دستاوردها مظهر اقتدار شماست و باید آن را تعطیل کنید اینها هم میگویند چشم بعد به مردم میگویند روغن ریخته را نذر امامزاده کردیم. میگویند غنیسازی ۲۰ درصد نداشته باشید، تعطیل میکنند میگویند ذخایر ۲۰ درصد را از کشور خارج سازید یا رقیقسازی کنید میگویند چشم. تولید سوخت را تعطیل کنید حتی سوختهایی را که قرار داده بودیم در اصفهان که در آب سنگین باشند و با راکتور سفتقدرت تست کنیم و بعد با راکتور اراک آن را اجرایی سازیم آنها را هم میکشند بیرون از بین میبرند یعنی ما اصلا تکنولوژی آب سنگین و سوخت در آب سنگین نداشته باشیم.
خب اینها را دیدید چرا مانعشان نشدید؟
نکته اینجاست که بخشهایی از این اقدامات و محدودیتها به جای متن در پاورقی توافقنامه اولیه گنجانده شده است و در ترجمهای که در جامعه ارائه میکنند آن پاورقی نیست.
مثلا قرار است ۲/۴ میلیارد دلار در ۴ ماه به ایران بدهند در آن متن توافق اولیه آمده بود یعنی این همه دستاورد کشور را تعطیل کنیم برای اینکه ۲/۴ میلیارد دلار به ایران نقد داده شود یعنی هر ماه یک میلیارد دلار. گفتند که این کار را یک بانک ژاپنی انجام دهد. وقتی مراجعه شد به این بانک اعلام کرد که من نمیتوانم به شما پول بدهم، چون شما تحریم هستید و با دادن پول سهام من افت کرده و ضرر میکنم. نهایتاً گفت: پولها را به بانک سوئیس میدهم. به سراغ بانک سوئیس رفتند بانک تایید کرد که پول میدهد، اما گفت که روزی یک میلیون دلار بیشتر نمیتوانم بدهم یعنی میشود سالی ۳۶۵ میلیون دلار که به عبارت این ۲/۴ میلیارد دلار زمانی معادل ۱۲ سال زمان میبرد تا به ایران برسد! از آنها میپرسم آیا همین کار کافی نبود تا توافقنامه را برهم بزنیم و کارهای خود را از سر بگیریم؟ ولی دوستان مذاکرهکننده اصلاً اهل این مسائل نیستند و این چیزها برایشان اهمیتی ندارد. یعنی مانند اینکه اسم بچهای را گذاشته رستم بعد میترسند او را صدا بزنند یک سایه جنگ برای خود درست کرده و در جامعه القا کردهاند که جنگ میشود ما برویم جلوی جنگ را بگیریم.
پس با این حساب تئوری برداشتن سایه جنگ با برجام را قبول ندارید؟
جلوی جنگ را بگیریم اصلا یعنی جنگ هنوز واقع نشده رفتید مذاکره کردید با دستان بالا اعلام تسلیم شدن کردهاید، طرف مقابل هم میگوید حال که تسلیم شدهاید باید همه توانمندی و همه اسلحههای خود را بدهید. اینها هم میگویند چشم. میتوان طوری دیگر هم به ماجرا نگاه کرد، نمیشود؟
اگر میشود خودشان بگویند، اگر در پشت پرده چیزی غیر از این است اینها بیایند به مردم بگویند. نمیگویند که چه اتفاقی افتاده من هم صحبتهایم براساس گزارشهای آژانس است. رفتند تسلیم شدند خب حالا که آنها به تعهدات خود عمل نمیکنند در همان توافق اولیه در ژنو اینها اهرم قدرت را در دست نمیگیرند و براساس همان روند گذشته مذاکره میکنند، میروند در جنگ واقع نشده شکست میخورند. معاهده خلع سلاح امضا میکنند. معاهده خلع سلاح یعنی اینکه اگر ما یک شرایط عادی را داشته باشیم برای همه اعضا آژانس در کار هستهای و غیرهستهای ما یک مسیر طولانی را برویم تا به اجناس مورد نیازمان برسیم، مثلاً اگر قرار است مس یا آلومینیوم و فولاد بخریم براساس برجام که نوشته آنچه مصارف دوگانه دارد باید مراحل متعدد و راهی طولانی را طی کنیم تا عادیسازی شود، هزاران مرحله را باید برویم تا بتوانیم همین اجناس ساده را بخریم. این صرفاً برای هستهای نیست برای هر چیزی که آن کمیسیون بگوید دو گانه است.
مثل چاقو که هم میشود جراحی کرد، هم میوه پوست کرد و هم آدم کشت. یعنی تمام صنایع دفاعی، صنایع عادی، صنعت نفت و برق کشور و کلا هر چیزی که بگوییم دچار یک بازدید و اجازه گرفتن میشود. این استقلال کشور را به خطر نمیاندازد؟ این در برجام آمده است که این همه مسیر باید پیموده شود. اینها که گفتم دیدگاه صرف شخصی من نیست بلکه برگرفته از نتایج و دادههای افراد غیرهستهای است که این مباحث را مورد پردازش قرار داده و نشان میدهد که صنعت کشور با برجام دچار چه محدودیتهایی میشود. الان من باز هم میگویم آنها همه کاری کردهاند ما شهید دادهایم و عزت و افتخار کسب کردهایم تا رشد کنیم همه کنار رفته و حالا آقایان رفتهاند این دستاوردها را واگذار کردهاند که گشایشی به سمت کشور ایجاد شود.
اینها هم در گزارش آژانس وجود دارد؟
بگذارید کامل مسئله را باز کنم، آژانس در همین گزارش که نامش را گفتم میگوید قبل از ۲۰۰۳ ایران فعالیتهای هستهای مخفی داشته است. این سوال اکنون میتواند مطرح شود که در آن مقطع زمانی چه دولتهایی بر سر کار بودهاند؟ دولت آقای خاتمی و هاشمی و موسوی بودهاند. این صحبتی است که آژانس میگوید و آقایانی که برای مذاکره رفتهاند این مسئله را پذیرفتهاند در حالی که دولتهای نهم و دهم این ادعای آژانس را هیچگاه نپذیرفت که آن دولتها خطا کردهاند و زیر بار ادعای آژانس نرفت.
اگر نگاهی به روند سیاسی کشور داشته باشیم میبینیم همان تفکر پیش از ۲۰۰۳ اکنون بر مسند قدرت است و این تفکر بوده که سایه جنگ را بر سر کشور آورده است، چرا امروز بر سر کار است در حالی که نباید باشد. آنها باید اعتراف کنند که ما خلاف مقررات آژانس رفتار کرده و این بلا را بر سر کشور آوردهایم. دولت نهم و دهم گفته که چنین کاری نکرده و محکم هم ایستاد تحریمها نیز بر سرش آمد، اما با این وجود عزت کشور را حفظ کرده است. حالا آقای ظریف میرود برجامی مینویسد در حالی که ترجمه درست آن را در داخل نمیدهند. ترجمه غلط وجود دارد در حالی که پاورقیهای برجام نیز در آن قرار ندارد، من اصل متن را گرفتهام و دیدهام که در متن بسیاری از مباحث وجود ندارد در حالی که همه را در پاورقی مطرح کرده است.
خب این موضوع را آژانس تایید کرده است؟
بله، یکی دو ما پس از توافق، آژانس گزارش gov ۲۰۱۴۱۰ را داده است که در نگاه اول گزارش خوبی است در گزارش آمده است که ایران نه تنها تمام تعهدات خود را انجام داده بلکه از آن هم جلوتر رفته است. هرکس گزارش را بخواند ابراز رضایت میکند که ایران حتی ورای تعهدات خود اقدام کرده است. نکته مهم آنکه در این گزارش یک جمله وجود دارد و آن اینکه هر آنچه در گزارش ۲۰۱۱ گفته بودیم بعد از سه سال اطلاعات دیگری به دست ما رسیده است که آنها را بیشتر از قبل تایید میکند.
با همین یک جمله گزارش کنونی میشود گزارشی بدتر از گزارش سال ۲۰۱۱. یعنی اینکه آقای ظریف رفته و چنین توافق ناشیانهای داشت و بعد به او گفته میشود قهرمان دیپلماسی؟! اگر واقعا قهرمان دیپلماسی بودند، حداقل میتوانستند دلارها را بگیرند. من قبلا هم گفتهام اگر اینها یک کارشناس ساده ارزی بانک با خود میبردند به آنها میگفت که دلار را چگونه به کشور وارد کنند و یا حداقل در مذاکرات به طرف مقابل میگفت: با این محدودیتهایی که وجود دارد مثلا یک میلیارد دلار، یک میلیارد دلار را بار هواپیما کنید و به ایران بفرستید این را که این اساتید زبان انگلیسی میتوانستند به طرف مقابل بگویند. ولی بازی خوردند و بعد هم گفتند که قهرمان دیپلماسی هستند. مجسمه هم از آنها میسازند. متاسفانه در این نمایش خانواده شهدای هستهای را نیز بازی دادند و آنها را به استقبال از این قهرمانان دیپلماسی بردند. ببینید در سال ۲۰۱۵ هم آژانس گزارش دیگری میدهد به شماره gov ۲۰۱۵۶۸ است.
اول لطفا بگویید که گزارش سال ۲۰۱۴ که گفتید بدتر از گزارش ۲۰۱۱ بوده براساس شنیدهها و شواهدی بوده که دیگران به آژانس دادهاند؟
بله؛ در آن گزارش آورده است که کشورهای عضو (اروپاییهایی که با ما مذاکره کردند) در این سه سال اطلاعات دیگری به آژانس دادهاند که یافتهها و گزارشهای قدیمی ما را بیشتر اثبات میکند. پس آژانس به یک نتیجهای رسیده است توسط کشورهای متخاصم با ایران، مبنی بر اینکه ایران از انپیتی انحراف پیدا کرده است و به سمت سلاح هستهای رفته است! اما آژانس در سال ۲۰۱۵ نظر قطعی خود را میدهد. در اینجا کلمه closed را داشته باشیم. گفته میشود آژانس پرونده را بسته است چطوری بسته است. آمده است pmd را تبدیل به md کرده است.
یعنی چه؟
یعنی پرونده ما در دولت دهم در آژانس pmd بود پرونده احتمالی نظامی. اما در سال ۲۰۱۵ آژانس اعلام کرد که پرونده را بسته است یعنی اینکه دیگر pmd یا همان پرونده احتمالی نظامی نیست بلکه قطعاً نظامی است. در اصل ما متهم بودیم، اما در سال ۲۰۱۵ مجرم شدیم. مجرم چه کسی است مجرم کسی میشود که باید مجازات شود. مجازات آن چیست؟ آیا اعدام است، حبس ابد، یا چند سال زندان، شلاق بخورد، مصادره اموال شود. حال ببینید در میان این مجازاتها کدام مجازات برای ما در نظر گرفته شده است.
شما بگویید مجازات ما را چه نوشتند؟
اعداممان که نکردهاند بلکه ما حبس شدهایم. ما به نوعی حبس هستیم و البته نزدیک به حبس ابد وقتی که به هواپیمای ما سوخت ندهند کشتیهای ما را بیمه نکنند کسی به سمت ایران کالا حمل نکند از نظر بانکی یا کشتیرانی ما به نوعی حبس ابد دچار شدیم. برخی زمانها نیز ما را مجازاتهای مالی هم میکنند مثل مصادره اموال و یا گرفتن خسارت به بهانه در زندان بودن افرادی در ایران. انواع مجازاتها را علیه جمهوری اسلامی در نظر گرفتهاند، اما همه آن را به عنوان هستهای اعمال نظر نمیکنند. پس ببینید اگر به برجام درست نگاه کنیم میبینیم که برجام متن مجازات جمهوری اسلامی است.
یعنی برجام بر مبنای اتهام ایران که در آژانس اثبات شده است نوشته شده؟
آژانس در گزارش سال ۲۰۱۵ میگوید ایران چاشنیهای انفجاری را کار کرده است، در حالی که این چیزها امری عادی است مثلا برای چاههای نفت در عمق زمین وقتی میخواهید اینها را متخلخل کنید میبایست انفجار متقارن صورت دهید یعنی لوله را سوراخ کنید که نفت از آن خارج شود یا شما میخواهید توسط شیئی امواج مغناطیسی ایجاد کنید اختلال ایجاد کنید یا نویزالکترونیکی ایجاد کنید شما نیاز به انفجار متقارن دارید. ایران به آژانس توضیح داده که اگر چاشنی انفجاری استفاده کردهایم برای چاههای نفت بوده آژانس نتیجه گرفته است که ایران چنین ادعایی دارد، اما نهایتاً نوشته ما قبول نداریم. آنها دائم میگفتند که میخواهند دوباره از پارچین بازدید کنند در حالی که به آنها گفته شده قبلا ادعای هستهای داشته و در بازدید پارچین هم معلوم شد که آنجایی که مدنظرشان بوده سرویس بهداشتی است.
بالاخره در دولت یازدهم بار دیگر این بازدید صورت گرفت گزارشی که آژانس علیه ایران داده است در سال ۲۰۱۵ میگوید هر چند ایران میگوید که من این مکان را برای مواد منفجره عادی سالهاست که استفاده میکنم، اما تحلیل ما این است که ایران راست نمیگوید و این مرکز دست خورده است. در مجموع میتوان گفت: آنچه آژانس در سال ۲۰۱۵ اعلام کرده این است که ایران کار سلاح کرده است در حد مطالعات امکان سنجی و مطالعات علمی داشته است. گزارش gov ۲۰۱۵ نیز درج شده است مبنای چند چیز از جمله قطعنامه ۲۲۳۱، برجام و بیانیه ۱+۵. اینها براساس گزارش آژانس صادر شده است که در آن گفته شده من پرونده pmd را بسته و پرونده md را باز کردهام.
آژانس ادعا کرده است که ایران مطالعات امکان سنجی و مطالعات علمی را به صورت سازمان یافته یعنی در قالب دولتی انجام داده است و بعد گفته است از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ غیر اورگانایز یا همان غیردولتی بوده است که برگرفته از اساتید دانشگاه و محققان به صورت علاقه شخصی کار کردهاند نه به خواست دولت. آنها آمدهاند براساس این گزارش آژانس که مورد تایید ایران نیست اقدام به اقداماتی همچون برجام، قطعنامه شورای امنیت و بیانیه اروپا کردهاند و گویا تیم مذاکرهکننده ما پذیرفته این گزارش را که در برابر آن اقدامی صورت نداده است و به مذاکره پرداخته است، پذیرفته است. این در حالی است که ما قبلا با استقلال و عزتی که برای خود قائل بودیم گزارش آژانس را رد کرده و نمیپذیرفتیم.
یعنی میخواهید بگویید مذاکرات برجام باید در چارچوب انپیتی میبود که نبود؟
بله باید گفته میشد ما یک کشور عادی هستیم و همه کارهای هستهای ما صلحآمیزاست این در حالی است که آژانس ادعا دارد که انفجار ما برای چاههای نفت نبوده بلکه اهداف دیگری دارد. خیلی جالب است مدتی که من مسئول بودم آژانس میگفت که چرا روی برلیوم کار کردید در حالی که ما اصلاً نمیدانستیم در کشور روی برلیوم کار شده است. حتی از من که در زمینه هستهای کار کردهام پرسیدند و من نمیدانستم که در کشور چنین کاری صورت گرفته است. بعد از تحقیقاتی که انجام دادیم معلوم شد که یک استاد دانشگاهی میخواسته فول پروفسور شود به دنبال نگارش مقالهای بوده که بتواند مدرک بگیرد روی سنسورهای برلیومی کار کرده است من تزم بوده و یک دانشجو فوق لیسانس داشته ام قبل از سال ۸۰ واکنش دوترون و برلیوم را به او داده بودم که انجام دهد. ما باهم کار کردیم و مقاله مشترکی هم دادیم چیز پنهانی هم نبوده است. استاد من در مشهد یک نرم افزاری استفاده کرده که در آن تعدادی از دادههای علمی خود را با دستاوردهایی که در یکی از دانشگاههای انگلیس روی برلیوم کار کرده بودند ترکیب کرده و به صورت یک مقاله چاپ کرده است و یک خانم بود که متالوژی مواد خوانده بود روی سنگ برلیوم کار کرده و مقاله داده و همه آن هم با منابع آشکار بوده است، حالا آژانس اینها را کنار هم گذاشته و ادعا کرده که شما یک برنامه سازمان یافته روی برلیوم دارید. آنها نمیدانند که در ایران وزارت علوم یک مصوبه دارد که هر استادی که به دنبال ارتقا شخصی باشد باید مقالههای جدید و به روز ارائه کند. یا هر دانشجوی دکتری بخواهد فارغالتحصیل شود باید مقاله ارائه کند. آن وقت آژانس ادعا میکند که شما سازمان یافته روی موضوع کار کردهاید من خودم برای آژانس توضیحات این ادعاها را نوشتم و توضیح دادم که هیچ کار سازمان یافتهای صورت نگرفته است.
توضیح دادم که برلیوم در ترمز هواپیما و یا قالبهای ماشین لباسشویی ماشین ظرفشویی استفاده میشود و بعد هم درباره تز دکتری در کشورمان برای آژانس نوشتم. به هر حال ایران در سالهای مختلف جوابهای لازم را به آژانس داده است. نوشته که سلاح ندارد، در ضمن باید دانست که سلاح موجودی نیست که از مواد ماورای زمین ساخته شود سلاح یعنی اورانیوم یعنی پولوتونیوم اینکه محاسبات نوترونیک انجام شود و... به اصطلاح طراحی چشمه نوترونی شود تکنولوژی انفجار داشته باشد. بله ما به خاطر ۸ سال دفاعمقدس و تجربیاتی که کسب کردهایم تکنولوژی انفجار داریم.
آنها نمیتوانند تصور کنند که ما تیانتی و گلولههای توپ عمل نکرده غنیمت گرفته شده از دشمن بعثی را چگونه خنثی میکنیم و تیانتی آنها را ذوب میکردیم و میریختیم در ظرفهای ماست. از طرف دیگر ما برای اینکه بتوانیم مینها را در نمایشگاههای دفاعمقدس قرار دهیم باید آنها را خنثی میکردیم و لذا ما یک دانش عظیم خنثیسازی بمب پیدا کردیم. ما از چاشنی و ماسوره نترسیدیم البته در این میان تلفات هم دادهایم، اما توانستهایم تجربیات خوبی کسب کنیم. اینها تجربیات دوران جنگ است که ما را حرفهای کرده است. ما با این تجربیات خودمان توانستیم که چاههای نفت را با انفجار درست خاموش کنیم.
خاموش کردن چاه نفت چه ربطی به سلاح دارد که آژانس ادعا کرده؟
اگر چاهی آتش بگیرد نمیتوان با آتش نشانی آن را خاموش کرد بلکه باید با انفجار دقیق چاه را مسدود کرد و این چیزی است که ما توانستیم انجام دهیم. آنها ادعا دارند، چون شما این توانایی را دارید میخواهید بمب بسازید. پس ببینید برجام مجازات مجرم است چه کسی پذیرفته که ایران مجرم است دولت یازدهم و همین تیم مذاکرهکننده. اگر کوتاه آمده بودیم توان موشکی را هم داده بودند و از منطقه هم عقبنشینی کرده بودیم. همانطور که اینها هیچ برنامهای برای کار با همسایگان ندارند.
ما رهبری...
توجه کنید، رهبری میفرمایند که راهحل مشکلات کشور در نیویورک و وین و ژنو نیست، ببینید این جمله یعنی اینکه آقای ظریف تشریف ببرید بغداد، کابل، آلماتی. ۱+۵ را بکشید به کابل این شهر امن میشود و دیگر مردم کشته نمیشوند همانطور که مذاکرات را بردیم عراق تا حدودی این کشور امن شد بردیم ترکیه مراودات اقتصادی این کشور با ما بهتر شد. مذاکرات را در آلماتی بردیم خب برای قزاقستان که به دنبال روابط اقتصادی با آن بودیم نیز این یک فرصت بود تا به عنوان یک کشور مهم خود را به جهان معرفی کند. حال اینها گوش نمیکنند و دائم در ژنو بنشینند و مذاکره کنند. مگر همین سوئیسیها پیش من نیامدند و گفتند که کاری بکنم که مذاکرات در آنجا برگزار شود؟ من قبول نکردم.
یعنی باج دادند مذاکرات به کشورشان برود برای چه؟
بله، به صورت خصوصی در میهمانی با من صحبت کردند و حتی گفتند که ما میدانیم که حق با شماست. من به آنها گفتم که شما جای من و من جای شما اگر من این حرفها را به شما میزدم شما باور میکردید که حق با ماست، گفتند نه. به آنها گفتم که از نظر من مذاکره در همه جای دنیا میتواند برگزار شود. برای ژنویها دستاوردهای اقتصادی آن مهم است سر زبان افتادن شهرهایشان و کارکرد هتلهایشان و گردشگری آنها در سایه مذاکرات برای آنها مهم است ببینید پس بازهم ما آب را در آسیاب آنها جاری کردیم با آوردن مذاکرات در اروپا. باز رفتیم وین، ژنو و نیویورک یعنی خلاف توصیه رهبری عمل شد. رهبری تا چه میزان باید نصیحت کنند تا چه میزان باید بگویند شما شجاع هستید بعد از آنکه میگویید آمریکا دارای بمبهایی است که همان ابتدا میاندازد و توان دفاعی ما را از کار میاندازد! اگر در آن دوره که جنگ بود به جای رفتن به امریکا میآمدید در جبهه میجنگیدید دیگر این طور صحبت نمیکردید و در حوزه دیپلماسی کار دیگری میکردید. خب حالا ببینید ما کجا هستیم. بدانیم ما برجام را چگونه پذیرفتیم. برجام مجازات مجرم است و تازه قطعنامه ۲۲۳۱ و بیانیه اروپا هم آن را تایید کرده است. سوال مهم این است که از آن زمان که آمریکا در مذاکرات هستهای نبود چه شد ورود کرد و باید گفت: آمریکا را ما مجبور کردیم پای میز مذاکره بیاید در دولت دهم. این افتخار آقای جلیلی است که آمریکایی که قیافه میگرفت میگفت: مذاکره نمیکند، التماس میکرد که ما آن را راه دهیم در مذاکره.
بعد از غنیسازی ۲۰ درصد؟
بله. وقتی ما در هستهای پیشرفت داشتیم در منطقه پیشرفت کردیم جلوی سقوط عراق را گرفتیم و بیداری اسلامی در منطقه شکل گرفت و حزبالله لبنان رژیم صهیونیستی را شکست داده بود و زمینههای تغییر در یمن به وجود آمده بود، در مناسبات خود با افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و قزاقستان تفاوت ایجاد شده بود در آمریکای جنوبی روابط اقتصادی و سیاسی خوبی با کشورها برقرار شده بود، امریکا دید که باید جلوی ایران را بگیرد لذا به سمت مذاکره آمد. آمریکا التماس میکرد با تیم تخصصی ما نه تیم سیاسی حتی با تیم تخصصی ما صحبت کند و عکس بگیرد که نشان دهد آمریکا را ایران پذیرفته که تنهایی با آن صحبت کند تیم ایران در آن زمان آن قدر توان داشت که میگفت: آمریکا هم یک کشور است مانند سایر کشورها و باید در کنار آنها قرار گیرد. میگفت: تنهایی نباید در جمع مباحث خود را مطرح کنید. آنها میگفتند بیایید جداگانه ببندیم و ایران میگفت: نه. پنهانی عکس میگرفتند نزدیک تیم تخصصی ایران تا نشان دهند و بگویند که در مذاکرات حضور دارند. پس ما آمریکا را که میگفت: مذاکره نمیکند به جایی رساندیم که به آن گفتیم اگر میخواهید مذاکره کنید باید بیایید پیش سایر کشورها. حاضر هم نیستیم جداگانه با شما صحبت کنیم.
اما این تیم هستهای جدید اشتباه کردند رفتند و یکی از آنها خیلی خود را قهرمان میداند و میگوید من در عمان با آمریکا مذاکره کردهام. باید از او پرسید، آیا این هنر است که در کشور دائم فشار بیاوری که مذاکره کنیم. اصلا این سوال مطرح است که چرا با تو تماس گرفتهاند؟ چرا به سراغ دیگری نرفتند؟ برای اینکه میدانند که به این فرد میتوانند نزدیک شوند یعنی میروند سراغ کسانی که برای توجیه مذاکره دائم مینویسند و میگویند تحریمهای کمر شکن و جالب است که افتخار هم میکنند که اولین نفراتی بودهاند که از واژه تحریمهای کمرشکن استفاده کردهاند. این تحریمها کمر شکن است، اما نه برای مردم بلکه برای آنانی که این کلمات را به کار میبرند کمر شکن است. مردم قوی هستند چنانکه در طول جنگ این همه ایستادگی کردند و جوانانشان این همه دستاورد رقم زدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید