خبرگزاری تسنیم: «حسام کیان مقدم» با ارسال یادداشتی نوشت: متأسفانه حملات تروریستی و شهادت مرزبانان ایرانی در مرزهای جنوب شرقی چندان تازگی ندارد و با نوسانهای قابل ملاحظه هر از گاهی مادران این سرزمین را به سوگ فرزندان خود نشانده است، ولی چرا در اکثر این حملات نام «میرجاوه» را میشنویم و علت شکل گرفتن بیشتر حملات تروریستی در این منطقه چیست؟ ایران و پاکستان دو کشور همراه و همدل هستند که جدا از اشتراکات بسیار زیاد فرهنگی و اعتقادی حدود ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارند و دست تقدیر این دو راه همسایه هم قرار داده است. سیستان و بلوچستان نام استان ایرانی و همچنین ایالت پاکستانی است که در مرز مشترک دو کشور واقع شده و به سادگی میتوان دریافت که مردم این ناحیه هم زبان هستند و بسیاری از اقوام مردم بلوچستان ایران در خاک پاکستان زندگی میکنند و بالعکس به عبارت دیگر ترددهای مرزی در این مرز زیاد است و به خصوص در قسمت جنوبی که از سمت هر دو کشور به دریای عمان ختم میشود شاهد ارتباط بیشتر مردم هستیم. در هر حال برای بررسی دقیقتر علت شکلگیری حملات تروریستی و دلیل آن باید نگاهی به جغرافیای منطقه داشته باشیم. میرجاوه؛
نقطه مرزی ایران شهر میرجاوه در فاصله حدود هشتاد کیلومتری شهر زاهدان مرکز استان سیستانوبلوچستان واقع شده است و برای دسترسی به این شهر باید در نزدیکی هنگ مرزی پاکستان، ۵ کیلومتر به سمت راست جاده حرکت کرد. این شهر در فاصله کمتر از ۱۵ کیلومتری هنگ مرزی واقع شده است و به دلیل نام این هنگ مرزی را هم میرجاوه قرار دادهاند. میرجاوه مردمی مهماننواز و دریادل دارد که سالهاست رنج و مرارتهای زندگی در این منطقه بد آب و هوا را تحمل کردهاند و خود را پاسدار مرزهای جمهوری اسلامی ایران میدانند. ذکر این نکته نیز ضروری است که مرز مشترک ایران و پاکستان، در نزدیک شهر میرجاوه به موازات جاده اصلی زاهدان تا مرز پاکستان ادامه پیدا کرده و به راحتی قابل مشاهده است. در تصویر زیر به سادگی میتوان فاصله شهر میرجاوه تا هنگ مرزی و مسیر آسان رسیدن به این هنگ را مشاهده کرد.
اطلاعات مربوط به داخل کشور معمولا به سادگی و با اندکی جستجو به دست میآید، ولی نکته مهم دیگر این است که بدانیم در آن سوی مرزها چه میگذرد، جایی که حتی بسیاری از محلیها نیز سابقه رفتن به آنجا را ندارند و معمولا شنیدهها تکرار میشود. شهر «تفتان» آخرین نقطه مرزی پاکستان پس از عبور از هنگ مرزی ایران و پاکستان در فاصله ۵ کیلومتری به شهر تفتان میرسیم که حکم جایی مثل میرجاوه را برای پاکستانیها دارد. البته از لحاظ امکانات و توجه دولتی میرجاوه از رقیب پاکستانی خود کاملا جلوتر است و حتی برخی زوار به شوخی میگویند که پس عبور از مرز ایران فقط عبور جغرافیایی نیست بلکه از میرجاوه تا تفتان شما در تاریخ نیز سفر کرده و حدود ۵۰ سال به عقب باز میگردید، دلیل اصلی این مشکل بیتوجهی دولت پاکستان است، زیرا تفاوت میان شهرهایی مانند اسلامآباد و بیغولههایی مانند تفتان بسیار زیاد است، شاید بسیاری از کسانی که در رابطه با نام پاکستان قضاوت کرده و این کشور را با فقیرترین کشورهای آفریقایی مقایسه میکنند نیز از دیدن شهری مانند تفتان به این نتیجه رسیده باشند.
تفتان شهری بسیار کوچک است و مشکل آب و برق در این شهر بیداد میکند، تمام دارایی مردم این شهر از طریق خریدهایی تأمین میشود که زوار پاکستانی که عازم ایران هستند از مغازههای کوچک آنها انجام میدهند. اگر بخواهید از یک سمت تفتان به سمت دیگر آن بروید کافی است ۵ دقیقه پیاده روی داشته باشید به همین سادگی و پس از شهر تفتان حداقل تا فاصله ۴۰۰ کیلومتری شما هیچ شهر بزرگی را نخواهید دید! بیابان خالی از سکنه (ظاهری) بلوچستان در پاکستان بازهم باید به فاصله ۸۰ کیلومتری زاهدان و میرجاوه و سپس سایر شهرهای بین راهی توجه داشته باشیم که تفاوت فراوانی بین منطقه بلوچستان در پاکستان و ایران ایجاد میکند. اگر فاصله مذکور را در ایران طی کنیم وارد استان کرمان یا خراسان جنوبی شده و دهها شهر بزرگ را در مسیر خواهیم داشت. نکته بسیار مهم دیگری که وجود دارد مربوط به همین موضوع است، تراکم جمعیت و شهرهای بزرگی که در منطقه منتهی به مرز میرجاوه وجود دارند. برای درک بهتر این موضوع کافی است نگاهی به نقشه داشته باشیم در جمهوری اسلامی ایران میتوانیم نام حداقل ۱۸ شهر بزرگ را مشاهده کنیم در حالی که این تعداد برای پاکستان
تنها ۴ شهر است.
به عبارت دیگر در مساحتی مشخص از خاک بلوچستان دو کشور، ایران ۸۱ درصد شهرها را به خود اختصاص داده و پاکستان تنها ۱۹ درصد از شهرهای موجود را از آن خود کرده است. بدون شک وجود شهر به استقرار نیروهای نظامی و انتظامی، توجه بیشتر دولتها، نظارت بر رفت و آمدها و در یک کلام امنیت منجر خواهد شد. متأسفانه در سایه عدم وجود شهر در منطقه منتهی به مرز میرجاوه، بی توجهیهای دولت پاکستان باعث رفت و آمد راحتتر و آسانتر تروریستهایی با ملیتهای مختلف در منطقه شده که طبیعتا هر از گاهی دامنه ناامنی را به ایران اسلامی کشانده و باعث شهادت مرزبانها میشوند. یکی از دوستان پاکستانی بنده به نام «محمد»، خاطرهای عجیب از زندانی شدن خود در همین منطقه توسط گروههای تروریستی نقل میکرد که شاید نگاهی به آن در این موقعیت، تأییدی بر ادعای ما باشد. این فرد که قصد داشت از تفتان به شهر کویته مرکز ایالت بلوچستان برود در فاصله حدود ۳۰ کیلومتری تفتان توسط گروهی مسلح ربوده شده بود و سپس او را به پایگاهی منتقل کرده بودند که تقریبا ۴۰ دقیقه تا جاده اصلی فاصله داشته است. اگر بازهم نگاهی به منطقه بلوچستان پاکستانی بیندازیم متوجه خواهیم شد که
این فاصله به هر سمتی که باشد در نقشههای موجود صرفا بیابانهای خالی از سکنه را نشان میدهد، ولی ربوده شدن محمد که بعدها زندانی شدن بیش از ۶۰۰ زائر در پایگاه تروریستها را فاش کرد اثبات میکند که این بیابانها خالی از سکنه نیستند بلکه ساکنان رسمی در آنها تردد ندارند. اینکه تروریستهای موجود در این بیابانها چگونه روز خود میگذرانند و از چه طریقی هزینههای جاری خود را تأمین میکنند نیاز به تحلیلی جداگانه دارد که پرداختن به آن نیز اهمیت فراوانی دارد و اثبات میکند که نقش آلسعود در ناامن کردن منطقه چه اندازه زیاد است. سخن پایانی و دلیل دیگری بر ادعای ما این است که در قسمتهای جنوبی ما شاهد ناامنیهای کمتری هستیم، جایی که تقریبا تعداد شهرها در ایران و پاکستان به تناسب نزدیک شده است.
در هر حال امنیت در منطقه میرجاوه وقتی حاکم خواهد شد که نظامیان و حتی سازمانهای اطلاعاتی پاکستان به صورت دقیق منطقه بیابانی تفتان را تفتیش کرده و تروریستهایی که در این بیابانها برای خود پناهگاه امن ساختهاند را نابود کنند.
دیدگاه تان را بنویسید